نان را خرد کن

نان را خرد کن

بهیموث فنز

خالق را از خلقتش بشناسید ، مانند یک اثر نقاشی که وقتی آن را تحلیل می کنیم می توانیم درکی از ذهنیت ، سلیقه و ارزش های آفریننده اثر داشته باشیم .

جهان ما اهمیت نمی دهد که یک مادر چه اندازه فرزند در شکمش را دوست دارد ، اهمیتی نمی دهد که این مادر حیوان است یا انسان ، اگر ضعیف باشد او و فرزندش زنده نمی مانند ، اگر خالق جهان ما آن خالقی بود که عارفان می گویند ، اگر خالق جهان ما آن خالق معنوی بود چرا باید چنین جهانی را خلق می کرد ؟ جهانی را که آرواره های قوی را به اشک مادر ترجیح می دهد ، جهانی را که معیار وجود داشتن در آن نه مهربانی که قدرت است .

در این مسیر باید پیش از هر چیز بر شبهات غلبه کنند ، کسانی که می خواهند حکمت و شر را ناهماهنگ جلوه دهند یا بر معیار قدرت و قاعده هستی شبهه وارد کنند ، اما برای ما همه چیز واضح است ، نمی شود جهان ما نامهربان و غیرمعنوی آفریده شود اما فطرت و طبیعت ما مهربان و معنوی باشد ، این خلقت تناسب و هارمونی نخواهد داشت ، و اگر چنین باشد ( که ممکن نیست ) این نقص خلقت و خالق است .

گاهی مثال می زنند از یوسف و موسی که ضعیف بودند با دلی اصطلاحا پاک اما به قدرت رسیدند ، بله ممکن است اما این اتفاقات مخصوص جوامع انسانی است و به ندرت در بیرون از آن رخ می دهد ، انسان از آن جایی که برخلاف قوانین طبیعت زندگی می کنند امکان دارد در جامعه خود شاهد چنین اتفاقاتی باشد اما این به ذات هستی ارتباطی ندارد .

بعضی دیگر قصد دارند جهان را پوچ تصویر کنند ، پوچ دیدن جهان و روی برگرداندن از آن امری خلاف طبیعت انسان است چرا که میل به زندگی کردن را که مهم ترین گرایش و میل در انسان است ضعیف می کند ، این پوچ نگریستن امری طبیعی نیست بلکه در نتیجه زندگی در سایه ارزش های دموکراتیک یا معنوی کاذب و دروغین بوجود آمده است ، اما زمانی که جهان و خود را همانطور که هست درک کنیم و ارتباط قوی تری با آن برقرار کنیم دیگر جهانمان پوچ نخواهد بود ، ما دیگر خود جهان خواهیم بود و با آن و با خالق مان یکی خواهیم شد .


Report Page