نامهی زندانی سیاسی، هاشم خواستار: خامنهای؛ استعفا و عذرخواهی و توبه کن!
هاشم خواستار، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیل آباد مشهد با نوشتن نامهای سرگشاده از خامنهای خواست که از مردم عذرخواهی و توبه کند و استعفا بدهد.
متن کامل این نامه در ادامه میآید:
«آقای خامنهای برای بار دوم از زندان میگویم استعفا و عذرخواهی و توبه کن!
درجواب سوال بچه بازجوی شما که جمهوری اسلامی چه دستآوردهایی داشته است؟ به شما نیز میگویم: هیچ، آمدید، کشتید، خوردید، بردید و سوختید. و تاریخ خواهد نوشت: کشتند و خوردند و بردند و سوختند.
۱- آقای خامنهای در شورای انقلاب شما ۱۲ نفر بودید. شش نفر آدم کراواتی و شش نفر روحانی بودند. تمام آن ۶ نفر کرواتی که هر کدام نمایندگی حزب و طیفی از جامعه را داشتند با آقای خمینی و شما به سرعت مخالف شدند. که بعداً یا خانه نشین (بازرگان و یدالله سحابی) و یا زندان (عزت الله سحابی و ابراهیم یزدی) و یا فراری (بنی صدر) و یا اعدام ( قطب زاده) شدند. اکثر وزرای دولت موقت نیز با شما و آقای خمینی مخالف که تعدادی به زندان و تبعید و اعدام و یا همچون فروهر وزیر کار و دکتر کاظم سامی وزیر بهداری توسط جمهوری اسلامی ترور شدند. یعنی هیچکدام از آن احزاب دولت موقت اول انقلاب نه تنها آزاد نبودند و نیستند بلکه مجازات نیز شدند. آقای خامنهای خنده دار نیست که از کرسی آزاداندیشی و آزادی و دموکراسی میگویید! داستان شما همان داستان دزد است که صاحب مال هم میگفت آی دزد را بگیرید و دزد هم فریاد میزد که آی دزد را بگیرید!
۲ – آقای خامنهای شما میگویید در حکومت شما آزادی هست و شما دیکتاتور نیستید پس چرا مأمورین اطلاعات زمانی که مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی آزاد کنند به من گفتند خط قرمز ما رهبری هم نیست، بلکه سازمان مجاهدین خلق است و چون آنها از تو حمایت کردهاند باید بر علیه آنها بیانیه بدهی!! آقای خامنهای، آقایان اطلاعاتی، خط قرمز تمام کشورهای آزاد و دموکراتیک منافع ملی و تمامیت ارضی آنهاست که در حکومت شما معنی ندارد. شمال را به روسها و مابقی کشور را به چینیها هدیه کردهاید، شما برای نجاتتان به هر چیز چنگ میاندازید، چینیها اگر توان داشتند که تایوان را پس میگرفتند این خط قرمزها خاص حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی است.
۳- برای اینکه برای آقای خامنهای و ملت قهرمان ایران یادآوری کنم که با تمام احزاب و سازمانها و گروهها و افراد میشد مدارا کرد تا ایران به این روز سیاه ننشیند اشارهای به گذشتهها میکنم:
الف؛ آقای خامنهای در اوایل دهه ۱۳۵۰ همراه با طاهر احمدزاده اولین استاندار خراسان بزرگ بعد از انقلاب در خانه آقای شانهچی بودند که مسعود احمدزاده چریک فدایی خلق وارد و چون روزها بود که پا از کفش کتانی بیرون نیاورده بود رد پایش بر روی ملافه سفید می افتد آقای خامنهای می گوید این رد پنجه شیر است، جمهوری اسلامی مجتبی فرزند طاهر احمدزاده را اعدام و دخترش مستوره به فرانسه فرار که همسرش را هم می کشند. احمدزاده را نزدیک هشت سال به صورت متناوب حتی در سن ۸۰ سالگی به زندان انداختند. دو فرزند شانهچی را اعدام و همان خانه را مصادره کرده و شانهچی به فرانسه فرار میکند. با مشقت بسیار در پیری برای اینکه در وطن بمیرد به ایران برمیگردد از آقای خامنهای ملاقات میگیرد که خانهاش را به او برگردانند و آقای خامنهای طفره رفته و میگوید غذاهای خوشمزه خانه شما میخوردیم!
ب؛ فرمانده دژبان پادگان عجب شیر ستوان یکم بدری در اوایل بهمن ۵۷ به من که تازه سربازی را به پایان رسانده بودم پیشنهادی کرد که اگر نیرو دارید حاضرم پادگان را در اختیار شما بگذارم، به دیدن موسی خیابانی در تبریز رفتم و مسئله را با با او در میان گذاشتم گفت چون تازه از زندان آزاد شدهام برایم مقدور نیست و باید به تهران بروم و ببینم امام چه میگوید.
ج؛ تنها یک توضیح المسائل از آقای خمینی در دست یکی از دانشجویان به نام احمد حاجیان دانشجوی مهندسی آبیاری دانشگاه ارومیه ( ۵۰_۵۵ ) بود. در سال ۱۳۶۰ به جرم مجاهد بودن اعدام که در عمرش دست به سلاح نزده بود.
آقای خامنهای تمام احزاب از جمله جبهه ملی و نهضت آزادی و حزب ملت ایران و جاما و سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، حزب توده و …. که رهبری آقای خمینی را برای نابودی رژیم شاه پذیرفته بودند اما قرار نبود که بعد از انقلاب نیز دنباله روی آقای خمینی باشند، آقای خمینی تنها دو سال بعد از انقلاب همه را قلع و قمع کرد. آقای خمینی و شماها چگونه آن علاقه و محبت را تبدیل به کینه و نفرت کردید. یکی از بچههای مجاهد در دهه ۶۰ در همین زندان به حاج علی شالچیان مسئول بند سیاسی میگوید: حاجی آقا تسبیح دستتان چند میارزد و شالچیان (که قبل از انقلاب دورحرم امام رضا (ع) بساط تسبیح داشته) میگوید قیمت خون تو، و او را اعدام میکند. در کنگره آمریکا یکی از نمایندگان اشرافی برای تحقیر ابراهام لینکلن که جدیداً رئیس جمهور و بعداً بردهداری را لغو کرد میگوید: تو فرزند کفشدوزی بیشتر نیستی، لینکلن از او تشکر میکند که گذشتهاش را به یادش آورد. اعدام دخترکان معصوم که شب قبل از اعدام به آنها توسط جانوران هار تجاوز میشد و یا اعدام زنان حامله که تاریخ از نوشتن آن شرم دارد و ….تمام شدنی نیست! وای، وای حاکمان ایران چه کاشتهاید و چه درو خواهید کرد!
۴- آقای خامنهای سرمایههای ملی را به همان نسبتی که افراد و نهادها به شما نزدیکترند بذل و بخشش کردهاید. ارتش و سپاه هر دو نظامی، اما حقوق و امتیازات و مزایای سپاه بسیار بیشتر از ارتشیها میباشد و… که گفتنی زیاد است. حجم زیادی از سرمایههای ملی را نیز به نام حمایت از حرمین شریفین و مستضعفین و فلسطین و حزبالله لبنان به حوثیهای شیعه یمن و حشدالشعبی عراق و اسلام، به بمب و موشک کرده و کشورهایشان را به آتش و خون کشیدهاید. مگر دوره ریاست جمهوری چند سال است. بشار اسد و پدرش به کمک ایران و روسیه بیش از ۵۰ سال است که بر سوریه تکه پاره شده حکومت و ملتش را قتلعام میکند. مادام العمری برای حکومتهای دیکتاتوری ایران و روسیه و چین و ونزوئلا و کره شمالی و سوریه یک اصل است. بعد از استقرار دموکراسی در ایران بر اساس منافع ملی با آمریکای شمالی و اروپا رابطه حداکثری و با چین و روسیه رابطه حداقلی خواهیم داشت. با ونزوئلا و کره و سوریه که اصلاً رابطه نخواهیم داشت مگر حکومت آنها دموکراتیک شود.
۵- آقای خامنهای استفاده تمام دیکتاتورها از زندان و تبعید و اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در کوتاه مدت یعنی در این چهل سال و اندی جواب داده، اما اکنون ملت شیر شده و آماده حمله است. جهت اطلاع شما و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی که دیگر راه و وحشت کارایی ندارد داستان همبندم آقای دکتر کمال جعفری یزدی را نقل میکنم: زندان مجبور میشود اخیراً ایشان را به خاطر دیسک شدید گردن به بیرون از زندان اعزام و نزد پزشک مغز و اعصاب ببرد زمانی که با لباس زندان همراه با دو مأمور مسلح وارد مطب میشوند منشی میپرسد نام شما؟ ایشان با صدای بلند میگوید زندانی سیاسی کمال جعفری یزدی فوراً بیماران و همراهانشان موبایلها را روشن که آقای جعفری از هر گوشهای صدای ویسهایش را میشنود، بعد از معاینه هنگام بیرون آمدن از مطب همه به احترام ایشان بلند میشوند و میگویند به امید آزادی ایشان هم میگوید به امید آزادی وطن. آقای جعفری روزی نیست که برای زندانبانان خشم نگیرد و از بالاترین مقامهای کشور (چه مرده و چه زنده) تا پایین را به لجن نکشد، زندانبانان و اطلاعاتیها همه در برابر ایشان سکوت و مدارا و بسیار همراهی میکنند. آقای خامنهای میدانید چرا؟ برای اینکه مسئولین نظام از صدر تا پایین می دانند که کشور بشکه باروت شده و می ترسند که ممکن است همچون «محمد بوعزیزی» که در تونس با آتش زدن خود خاورمیانه را به آتش کشید ایران نیز به آتش کشیده شود.
۶- در همان روز اول بازجویی، آقای بچه بازو از من پرسید در حکومت دموکراتیک تکلیف اطلاعات چه میشود؟ نوشتم مجلس شورای ملی تکلیف را روشن میکند. مسئله را کمی باز میکنم. فعالان سیاسی و روشنفکر در زمان حکومتهای قاجار و پهلوی و خمینی و خامنهای برای فرار از مجازات زندان و اعدام به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پناهنده میشدند و میشوند. این بهترین دلیل که تمام این حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده و هستند. وظیفه نیروهای اطلاعاتی در کشورهای دموکراتیک حفاظت و صیانت از آزادی بیان و منافع ملی و تمامیت ارضی کشور است. این نیروها بسیار مورد احترام ملتهای خود هستند. آیندهشان هم از هر نظر تأمین و روشن است. در ایران در هر سه رژیم قاجار و پهلوی و خمینی نیروهای اطلاعاتی که دشمن آزادی بیان و منافع ملی و تمامیت ارضی و مورد تنفر مردم بوده و هستند آنهایی که نمیخواهند بدانند که مردم در فقر و فلاکت به سر برده و ضجه و نالهشان به آسمان بلند است بسیار احمق و البته توهین به خر نشود از خر هم خرتر هستند، آقایان و خانمهای اطلاعاتی و امنیتی چرا سرنوشت خود را به سرنوشت یک فرد یعنی آقای خامنهای گره زده و در مقابل ملت ایستاده که هر لحظه ممکن است هلاک شوید؟
سه نفر از نیروهای اطلاعاتی که در اردیبهشت ۹۷ به باغچهام آمدند به من پیشنهاد دادند هر چه دلت میخواهد بنویس تاکنون هم نوشتهای و ما حرفی نداریم اما از سازمان مجاهدین خلق در نوشتههایت نامی نبر، گفتم جایی که تاریخ را بیان کنم اگر لازم باشد نمیتوانم ننویسم و نام نبرم دیکتاتورها همیشه از ریسمان سیاه و سفید میترسند در حکومتهای استبدادی دیکتاتورها همیشه پشت اسلام و پرولتاریا ناسیونالیسم و ….پنهان میشوند ولی بالاخره رسوا میشوند. این شرایط نمیتواند دوام داشته باشد اگر شهامت ایستادن در مقابل آقای خامنهای و پیوستن به ملت را ندارید کتاب آرزوهای بر باد رفته را بخوانید.
۷- ملت قهرمان ایران: کشور از کینه و نفرت و انتقام بسیار لبریز و هیچ شکی نیست که به زودی انقلابی بزرگ برای آزادی و دموکراسی در پیش است خواهش و پیشنهادی دارم که انجام آن بسیار سخت است، اما برای اینکه به جهانیان نشان دهیم که ملتی متمدن هستیم بعد از استقرار دموکراسی اعدام را برای همیشه لغو کنیم.
زندان وکیل آباد مشهد،/ نماینده معلمان آزاده ایران/ هاشم خواستار/ بهار ۱۴۰۰».