نامه‌ای به خالد پیرزاده

نامه‌ای به خالد پیرزاده

امجد، مخاطبان توانا



«نامه‌ای برای خالد پیرزاده


سلام خالد جان، امید است که حالت بهتر و خوب باشد. خالد جان روزی نیست که به یادت نباشم. ما همه دلتنگ و مشتاق دیدار تو هستیم.


خالد بزرگ، عزیز، خالد اسد، خالد! آزادی آن نیست که ما در منزل باشیم و شما پشت میله‌های زندان بلکه آزادی همان تن ندادن به ذلت است. آزادی همان وجود گرفتار پشت آهن و سنگ آلات نابخردانی‌ست که بویی از انسانیت نبرد‌ه‌اند.

خالد جان، ما منتظرت هستیم و منتظرت می‌مانیم. دیدار ما نزدیک است. در پس لبخندهای ساده و بی‌آلایش همشهریانت در جای جای کوچه پس‌کوچه‌های اهواز تو را در آغوش گرفته و آزادی را فریاد خواهیم زد.

من برادر تو هستم، تو مرا ندیده‌ای، ولی من هر روز سراغت را می‌جویم.

ای مرد سرافراز، قوی باش!

من و ما به امید صلابت و خنده تو روزمان را شروع می‌کنیم.»

- متن فوق را یکی از مخاطبان توانا در پاسخ به فراخوان «نامه به یک زندانی» نوشت و برای ما ارسال کرد.

روز گذشته از مخاطبان خود خواسته بودیم که یک زندانی سیاسی-عقیدتی را انتخاب کنند، به نشانه همبستگی با او و خانواده‌اش، نامه‌ای برایش بنویسند و برای ما بفرستند.


خالد پیرزاده، زندانی مشروطه‌خواه محبوس در زندان شیبان اهواز است و در حال گذراندن حکم ۷ سال زندان است. پیش‌تر در پست‌های متعدد درباره شکنجه‌شدن او و آسیب‌هایی که دیده، نوشته بودیم.


نامه به زندانیان، برای آن‌ها و خانواده‌شان روحیه‌بخشو موثر است. در ایام نوروز خانواده‌های زندانیان را فراموش نکنیم.


توانا را در تلگرام دنبال کنید


#نامه_به_زندانی #خالد_پیرزاده #یاری_مدنی_توانا

Report Page