مینویسم برای تازهنفسهای از راه رسیده
علی لطفیبسمالله
برسد بهدست عزیزانی که خود را برای حضور در شورای صنفی آماده میکنند:
- یقین کن تجربهها و ابتکار و پختگی در کار صنفی قطعی است.یقین دارم اگر واقعا شانهات را زیر بار صنفی بدهی، بعد از پایان دوره دیگر آن آدم قبل نیستی!
- مبادا شور و تلقینها و آرزوهای بزرگ برای حضور در شورا بر تو اثر کند. اگر کسی را لایقتر از خود مییابی، او را تشویقکن که بیاید. اگر برای جلوداری بچهها، خود را تربیتیافته و آماده میبینی، با قوت جلو بیا وگرنه با آمدنت مسئولیتی خطیر را بهبازی گرفتهای.
- سعیکن به جز صنفی مسئولیتی نگیری. نگو میتوانم هر دو را جمع کنم! مطمئنم میتوانی! ولی به هرحال از صنفی کم میگذاری... دستکم این است که دقایقی را که در کار دیگر انرژی میگذاری، در صنفی خرج نمیکنی. من این را بهتجربه میگویم.
- برای یک صنفیکار، تاخیر بیمعنی است. غیرقابل پذیرش است. هرروزت ولو در حد چنددقیقه میتواند به کار صنفی اختصاص داشته باشد. بدان که به قدر کافی مسئولین کار را کِش میدهند! تو دیگر حق نداری کار را به خاطر خودت معطل کنی.
- در هر مسئله اگر شناخت نداری، سریعا مشورت بگیر تا دید خوبی بدست بیاوری. تحلیلکن و دلیل بیاور... هرچند غلط! یاد میگیری کمکم. تصمیم بگیر و اقدام کن.
- تو فقط نمایندهای نه قیّم! به بچهها دائما گزارش بده و فیدبک بگیر. با دانشجوها حرف بزن و حرفشان را بشنو! احترامت میکنند. همینکه ببینند داری میدوی و اهل گفتوگو هستی تحسین میشوی.
- از اینکه تو را رصد کنند نترس. بدان که تو را رصد میکنند..! تو بکوش کار درست کنی.
- با اعضا رفیق شو! آنها هم مثل تو عاشقند و ماجراجو! وگرنه پا در این میدان نمیگذاشتند. باید مثل آجر ها به هم بچسبید. باید مثل انگشتهای دو دست در هم قفل شوید. هیچ اختلاف و لوسبازی و ناز و غرور پذیرفته نیست. وقتی میخواهی فکر یا عمل او را نقد کنی، به او بفهمان که او را دوست داری ولی کارش یا فکرش را نه.
- منتظر نباش دیگران تحسینت کنند. نخواه که فلان کار به نام 'تو' ثبت شود. این روحیات در کار تیمی خرابکاری میکند.
- مبادا مسئولین از بالا به تو نگاه کنند. تو صدای بچههایی. حرفت را صریح و قاطع بگو. نه با خشم و فریاد... که با طمانینه و شمرده.
میگویم بدجنس نباش! اگر میبینی دارند زور میگویند تامل کن که از چه راهی میتوان جلویش را گرفت... با توبیخ؟ با مذاکره؟ اگر میبینی حق دارند و تلاششان را کردند و نرسیدند، بایست و کمک کن. ما فقط با حق و درستی و عدل موافقیم. هرچه غیر از آن، ولو دلخواه فلان رئیس باشد، ولو قانون مصوب باشد، ولو الزامات بینالمللی باشد، با آن مخالفیم.
- پوستت کلفت باشد! قرار است میوه شیرینی بچینی. قرار است بچهها را وقتی از کار تو بهرهمند و خوش میشوند، تماشا کنی. آنروز کِیف خواهی کرد!
- مطمئن باش هرچه وقت بگذاری میارزد. خیرت برسد. بهتر و پاکتر و لایقتر از دانشجویان قشری نیست برای خدمت. بگذریم که همه از اوییم و بهسوی او...