✅بخشی از فصل نوزدهم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده

✅بخشی از فصل نوزدهم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده


 

 

✅رزاق: یک اتفاق جدید که در جنبش ۴۰۱ شاهدش بودیم این بود که مردم بدون حضور مؤثر هیچ‌کدام از چهره‌های سیاسی شناخته‌شده و خودرهبرپندارهای همیشه در صحنه، توانستند به دستاورد بزرگی برسند که بسیاری تصور می‌کردند حتی در فردای بی‌جمهوری اسلامی هم آخرین مسئله‌ای که حل خواهد شد، حجاب خواهد بود. درست است که گسترش شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی باعث شده تا چهره‌هائی مردمی حالا چه سلبریتی، چه اینفلوئنسر مجازی در جامعه مرجعیتی پیدا کنند که در بحبوحه‌ی اعتراضات بتوانند بنوعی نقش رسانه برای معترضین داشته باشند و صدای بی‌صدایان شوند اما اهالی سیاست و نقش‌آفرینان همیشگی در عرصه، اینبار بعنوان مراجع اصلی و راهبران جامعه حضور نداشتند یا حضورشان به چشم نمی‌آمد! در همین زندان وقتی با بسیاری از جوانان معترضی که بازداشت شده بودند صحبت می‌کردیم، اصلا چهره‌های سیاسی را نمی‌شناختند و در دنیای دیگری سیر می‌کردند و اصولا مسئله آنها سیاست نبود اما بعد از جنبش دیگر به یک مخالف سرسخت جمهوری اسلامی تبدیل شده‌ بودند و در عین سیاسی نبودن، جمهوری اسلامی را هم نمیخواستند. یکی دیگر از دلایل آنها در عدم تمایل و اقبال به جریان‌ها یا چهره‌های سیاسی، احساس عدم نیاز به این چهره‌هاست که از نظر آنها غالبا کارنامه‌ای مردود دارند. آنها معتقدند در راه رسیدن به آزادی نیازی به اهالی سیاست ندارند و دیگر دوره‌ی تاجزاده تا شاهزاده تمام شده است و باید از تمام مدعیان سیاسی عبور کرد. البته این نظر آنها یک تبصره دارد که اگر هرکدام از این سابقون سیاسی در مواضع خود به تغییر برسند می‌توانند با مردم همراه شوند گرچه دیگر نه بعنوان لیدر، نه بعنوان مربی! اینکه در جنبش‌های نوین اجتماعی، نقش عوامل و رهبران سیاسی کمرنگ می‌شود و نقش شبکه‌ها پررنگ و چهره‌های این شبکه‌ها نقش مراجع را بازی میکنند هم حتما یک دلیل این رویگردانی است که مضاف بر رزومه‌های نامطلوب در افول هژمونی عوامل تاثیر داشته است. در هر حال اینبار مردم خودشان پیشاپیش اعتراضات حرکت کردند و هرکسی از اهالی سیاست که وارد شود باید برود ته صف! گویی جنبش مردم ایران که اینروزها درحال بازسازی و ترمیم خود است، نیازی به رهبر و ایدئولوژی و سازمان سیاسی نمی‌بیند. فارغ از آنکه این روند را در دسته‌بندی جنبش‌های نوین اجتماعی می‌توان تعریف کرد، شما فکر می‌کنید با این مشی جامعه میتوانید نقش و جایگاهی در آن داشته باشید؟

 

🔴تاجزاده: جنبش‌های اجتماعی جدید پس از انقلاب ارتباطات و انفجار اطلاعات، به رهبر و سازماندهی حزبی و ایدئولوژی خاصی نیازی ندارند و با جنبش‌های کلاسیک پیشین متفاوت هستند. تا پیش از توسعه فضای مجازی در سراسر جهان، فرض بر این بود که تا رهبر، سازماندهی مردمی و ایدئولوژی نباشد، انقلاب منتفی است و فقط می‌توان تظاهرات و اعتراض یا شورش کرد. فرض بر این بود که انقلاب، چشم‌انداز امیدبخش و بدیل نیز می‌خواهد. بهار عربی نشان داد که امکان دارد جنبشی رهبر، سازماندهی حزبی و ایدئولوژی خاصی نداشته باشد و با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بتواند مردم را بسیج کند و حتی به سرنگونی رژیم بینجامد. اما این جنبش‌ها ضعف‌های خاص خود را هم دارند و اگر فکری برای آن‌ها نشود، با شکست‌های بزرگ مواجه می‌شوند. جنبش مهسا هم با خواسته‌ی مشخص آزادی حجاب در همان چندروز اول و بدون تظاهرات مردمی گسترده به نتیجه رسید. زیرا به روشنگری و مقاومت ۴۰ساله اتکا دارد و به‌همین‌دلیل برگشت‌ناپذیر است. اما وقتی اعتراضات خیابانی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی برپا شد، ناکام ماند. علت آن است که تا وقتی اکثریت قاطع مردم تغییرات اساسی بخواهند، اما انقلاب نخواهند و به‌ویژه تا زمانی که خیالشان از بعد از جمهوری اسلامی راحت نشود، به خیابان‌ها نمی‌آیند تا نظام را تغییر دهند.

بهار عربی پیش چشم ایرانیان است. آن‌ها دیدند در مصر و تونس و سوریه و لیبی چه گذشت. موفق‌ترینشان تونس بوده که دارد سر از یک استبداد جدید درمی‌آورد. اما فارغ از آنکه فعالان عرصه سیاست چه می‌کنند، جوانان برای تحقق آرمان‌هایشان هیچ‌راهی به‌جز سازماندهی، برنامه‌ریزی، تلاش مستمر و گفت‌وگو ندارند. اگر تغییر رژیم می‌خواهند، باید بتوانند چشم‌انداز امیدبخش و بدیل خشونت‌پرهیز ارائه کنند تا جامعه همراه شود و درهرحال از یاد نبرند که جنبش‌های جدید اجتماعی اصیل هستند و قدرت زیادی دارند و اتفاقات بزرگی می‌توانند رقم بزنند، اما از یک‌جا به بعد نمی‌توانند پیشتر بروند. به‌همین‌دلیل می‌گویم جنبش مهسا می‌تواند حجاب اجباری را لغو کند، حتی ظرفیت این را دارد که زندانیان را آزاد بکند، کمااینکه عفو بهمن سال پیش از برکات جنبش زن، زندگی، آزادی بود. با این جنبش می‌توان جلوی اعدام‌های بیشتر را گرفت، همان‌طور که حاکمیت می‌خواست اعدام‌های خیلی بیشتری انجام دهد، اما با موج محکومیت مردمی عقب نشست. اما زمانی می‌توان آزادی اینترنت، احزاب و تجمعات و حتی انتخابات را هم گرفت و حتی به تحقق رفراندوم تغییر قانون اساسی هم فکر کرد و به آن امید بست که جوانان افزون بر شور و شجاعت و فداکاری، به سازماندهی، راهبرد و برنامه مشخص و روشن دست یابند. بله؛ جنبش مهسا نیروی زیادی را آزاد کرد، اما پتانسیل تغییر جمهوری اسلامی را نداشت و هنوز ندارد، مادام‌که اکثریت جامعه احساس کنند با تغییر این نظام گرفتار بی‌دولتی و هرج‌ومرج می‌شویم.

فرمودید که جوانان می‌گویند ما نیاز به اهالی سیاست نداریم. اگر منظورشان این است که خودشان می‌خواهند حزب و جبهه خود را ایجاد کنند که عالی است. اما اگر حرفشان این است که اساساً به حزب و رهبری و برنامه نیاز ندارند، باید بدانند که در بهترین حالت به سرنوشت مصر دچار می‌شوند. جوانان مصری حماسه میدان التحریر را آفریدند و رژیم مبارک را سرنگون کردند. احزاب سیاسی باسابقه انتخابات آزاد را بردند و ژنرال‌ها قدرت را قبضه کردند و به تعقیب و محاکمه دو دسته اول پرداختند. در منطقه استراتژیک و آشوب‌زده خاورمیانه، کشوری که ۱۵ همسایه و کلی مشکل دارد، سیاست و اهالی آن از واجبات است. چون امنیت عمومی و ملی، منافع ملت و توسعه و رفاه و آزادی شهروندان در گرو آن است. تنها انتخاب جوانان، تشکیل احزاب جدید و مختص به خود یا پیوستن به احزاب موجود و متحول‌ساختن و کارآمد و به‌روزکردن آن‌هاست. بدون داشتن تشکل‌های قوی و سراسری مدنی و سیاسی، هیچ برنامه ایجابی تحقق نمی‌یابد. ضعف بزرگ جامعه ایرانی، ناآگاهی مردم و افکارِعمومی نیست، ترس از حکومت هم نیست، عدم سازمان‌یافتگی است. جوانان باید این نقیصه را برطرف سازند، والا در تحقق اهداف‌شان از حدی جلوتر نمی‌توانند بروند.

 

✅رزاق: از یک‌ طرف ‌دیگر برخی نیز این نظر را مطرح کردند که برای عبور از جمهوری اسلامی و پایان استبداد نیاز به ائتلافی داریم که از تاجزاده تا شاهزاده امتداد داشته باشد! اصلا فکر می‌کنید چنین ائتلافی ممکن و مطلوب است؟

 

🔴تاجزاده: قبل از تشکیل هر ائتلافی در شرایط کنونی، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که برای مؤتلفان، استقرار دمکراسی اصل است یا ساقط‌کردن جمهوری اسلامی؟ دستیابی به عدالت و آزادی تا جایی که ممکن باشد، عبور از حاکمیت نظامیان و نهادینه‌کردن انتخابات آزاد، اصالت دارد یا تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی به‌هرقیمت؟

اگر فرض را بر سرنگونی جمهوری اسلامی به‌هرقیمت بگذاریم، آن‌گاه می‌توان درباره این نوع پیشنهادها به گفت‌وگو پرداخت. اما اگر اصل را بر گذار به دمکراسی قرار دهیم، در آن صورت افراد و گروه‌هایی که مخالف دخالت خارجی و تحریم‌های اقتصادی و توسل به خشونت هستند و به استقلال و تمامیت ارضی ایران باور دارند و در پی بازی برد-برد و حضور همه نیروها در عرصه سیاست کشورند، نمی‌توانند در ائتلافی شرکت کنند که اعضای دیگرش باورهایی در نقطه مقابل آن‌ها دارند. در شرایط کنونی من به ائتلافی و مهم‌تر از آن به توافقی می‌اندیشم که براساس گفت‌وگوهای شفاف ایجاد شود، ایجابی باشد و حول دستیابی به دمکراسی شکل بگیرد.

امیدوارم هم دمکراسی‌خواهانِ موافق یا مخالف جمهوری اسلامی و هم اقتدارگراها درک کنند که حذف مخالفان، نه ضرورت دارد، نه مفید است و نه حتی در عصر ارتباطات، در درازمدت یا حتی میان‌مدت ممکن است. ایران برای همه جا دارد، به شرط آنکه انحصارطلبی نکنیم و درک کنیم که برای عبور خشونت‌پرهیز از استبداد دینی و حرکت به سوی دمکراسی و عدالت، چاره‌ای جز یک مصالحه و سازش تاریخی و ملی نداریم.

 

✅رزاق: شما که معتقدید برای آنکه در فردای ایران به یک دموکراسی پایدار برسیم، باید جبهه‌ی پایداری را هم بازی بدهیم، چطور ائتلاف برای رسیدن به آن فردا را با یک جریان سیاسی دیگر رد می‌کنید؟ ائتلاف می‌تواند حول یک‌سری حداقلها شکل بگیرد و اتحاد نیست که پیرامون حداکثرها بوجود بیاید.

 

🔴تاجزاده: علت آن است که مثل روز برایم روشن است که چنین ائتلافی به فرض شکل‌گرفتن، در مدت کوتاهی ازهم می‌پاشد. هر ائتلاف پایداری نیازمند اشتراکات مهم و مقدمات زیادی است که از قبل باید فراهم شوند. ببینید یک ائتلاف با حضور فقط ۸ نفر و نه همه مخالفان جمهوری اسلامی تشکیل شد و برای طرف‌داران خود امیدهایی آفرید. اما به سال نرسیده به‌طورِکامل ازهم فروپاشید، بدون آنکه بتواند گام مؤثری درجهت تحقق وعده‌های خود بردارد. اعضا هم به نقد و گاه نفی علنی همدیگر پرداختند و بخشی از طرف‌داران خود را دلسرد و مایوس کردند. ما بیش و پیش از ائتلاف، نیازمند گفت‌وگوهای صریح و شفاف درباره مهم‌ترین مسائل ملی و دغدغه‌های مردم هستیم تا به تحلیل واحدی از مشکلات و نیز اجماعی نسبی درباره حکمرانی مطلوب در ایران و چگونگی دستیابی به آن برسیم. اگر هم زمانی قرار بر تشکیل ائتلافی شد، باید بر مبنای پذیرش دمکراسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی شکل بگیرد تا درنهایت به توسعه و امنیت پایدار در خاورمیانه‌ی آشوب‌زده کنونی برسیم. نه اینکه از استبدادی به استبداد دیگری برویم. معیار شرکت در چنین ائتلافی، ضدیت با جمهوری اسلامی نیست. ملاک باید پایبندی به استقلال ایران، تمامیت ارضی آن، موازین دمکراتیک و حقوق بشری و حق حاکمیت ملی باشد و در راس همه بر نفی خشونت و مخالفت با دخالت دولت‌های خارجی در امور داخلی و بر بازی برد-برد تاکید شود و مشارکت همه نیروها از جبهه پایداری تا مشروطه‌خواهان در عرصه تعیین سرنوشت جلب گردد. من به‌جای ائتلاف نیروهای نا متجانس که شدنی نیست، پیشنهاد حمایت از رفراندوم تغییر قانون اساسی را می‌دهم که شدنی است و عادلانه نیز هست. زیرا پایگاه مردمی هر جناح و جریان سیاسی نیز معلوم می‌شود.

 

(گفت‌وگوهای زندان-پاییز۱۴۰۲)

 

🆔@MostafaTajzadeh




Report Page