مقالات علمی توحید
دکتر فیروزآبادی
📎خودشیفتگی
🔺نوشتههای روانپویانه در مورد اختلال شخصیتی
خودشیفته تا حدی سردرگم کننده است چرا که این برچسب تشخیصی به افرادی با تابلوهای بالینی متفاوت قابل اطلاق است. معیارهای DSM تنها نوع خاصی از این افراد را شناسایی میکنند.یعنی افراد متکبر، پر های و هوی و لافزن که علاقه به بودن در زیر نورافکن دارند. معیارهای انجمن روانپزشکی امریکا افراد خودشیفته خجالتی با احساس بزرکمنشی پنهان را در بر نمیگیرد. اینها کسانی هستند که حساسیت زیادشان نسبت به بیتوجهی منجر به دوری کردن از نورافکنها میشود.
🔺در ادبیات روانکاوی از یک سو با توصیف افراد حریص و حسودی روبرو هستیم که توجه و تحسین مداوم دیگران را طلب میکنند و از سوی دیگر افرادی را میبینیم که نسبت به ایراد و انتقاد بسیار حساسند و دچار به هم ریختگی روانی میشوند. دسته اول از سوی کرنبرگ و گروه دوم از طرف کوهوت توصیف شدهاند. بعضی روانکاوان توصیفهایی بینابینی در میانه این طیف به دست دادهاند.
🔺این دو سر طیف را میتوان به ترتیب با اصطلاح “بیاعتنا” oblivious و “گوشبزنگ” Hypervigilant توصیف کرد. این واژهها به شیوه غالب تعامل فرد با دیگران چه در روابط بین فردی و چه در اتاق درمان با درمانگر اشاره میکند.
🔺افراد بیاعتنا به شکلی رفتار میکنند گو اینکه دیگران کوچکترین اهمیتی برایشان ندارند. سخن گفتن آنها شبیه سخنرانی برای یک جمع است. به آنچه در پاسخ به آنها گفته میشود توجهی ندارند. تنها فرستنده دارند و فاقد گیرنده اند. تماس چشمی کمی برقرار میکنند در عوض به سر شنونده نگاه میکنند. تنها از خود و موفقیتهای خود سخن گفته و توجهی مداوم طلب میکنند.نیازهای دیگران اهمیتی برایشان ندارد.
افراد گوش به زنگ، از آن سو، به شدت نسبت به واکنش دیگران حساسند. برخلاف نگاه معطوف به خود افراد بیاعتنا اینها به دیگران متوجه هستند. رفتار بقیه را زیر ذره بین میگذازند تا شواهدی دال بر بی توجهی بیابند. در عمق وجود آنها احساس شرم از به نمایش گذاشتن بزرگ منشیشان نهفته است و ترجیح میدهند در سایه حرکت کنند.به سهولت دچار احساس تحقیرشدگی میشوند. ترجیح میدهند تصویر خیالی ایدهال خود را در ذهن حفظ کنند و انرا در برابر نگاه دیگران نگذارند مبادا خدشهای به آن وارد شود. یک فرد خودشیفته از این نوع در جریان درمان هر زمان که درمانگر موقعیت بدنی تازهای اتخاذ میکرد به این نتیجه میرسید که درمانگر از دست او و ادامه جلسه خسته شده و حضور وی باعث مزاحمت است.
Ref: Glen O. Gabbard: Psychodynamic psychiatry in clinical practice, 5th edition, 2014