مصاحبه با نوجیما کازوشیگه در مورد رمان جدید FF7R

مصاحبه با نوجیما کازوشیگه در مورد رمان جدید FF7R

Cloud
کاور رمان "آثار دو گذشته"

■ آخرین رمان سبک فاینال فنتسی ۷ که نوشتید "فاینال فنتسی ۷ ترک‌ها: بچه‌ها حالشون خوبه" بود، که سال ۲۰۱۱ منتشر شد، و از اون موقع ۱۰ سال می‌گذره. می‌تونید به ما بگید چی باعث شد دوباره سراغ نوشتن رمان‌های سبک برید و چرا تصمیم گرفتید "فاینال فنتسی ۷ ریمیک: آثار دو گذشته" رو بنویسید؟


نوجیما: چند باری به من پیشنهاداتی شد تا دوباره رمان بنویسم، و فقط الآن احساس کردم دیگه حتما باید بنویسم. موفق شدم زمان خالی برای نوشتن رمان پیدا کنم، که باعث شد کارم رو شروع کنم.


■ بیاین اول راجع به محتوای کتاب حرف بزنیم. دو داستان کتاب عبارتن از "آثار تیفا" و "آثار اریث"، که هر دو درباره‌ی کودکی تیفا و اریث قبل از شروع FF7R هستن. کی ایده‌ی کلی داستان به ذهنتون رسید؟


نوجیما: اگه درست یادم باشه نزدیک تابستون سال ۲۰۲۰ بود که خلاصه‌ی داستان رو تو سرم پروروندم. نسخه‌ی نهایی داستان خیلی با چیزی که اول تو سرم داشتم فرق می‌کنه البته.


یوفی و سونان از DLC فاینال فنتسی ۷ ریمیک

■ به جز اینکه داستان یه جورایی یه پیش درآمد از داستان اصلی محسوب می‌شه، آیا نکات مهم دیگه‌ای هم در مورد داستان وجود دارن؟


نوجیما: همونطور که احتمالا می‌دونید فاینال فنتسی ۷ متشکل از عناوین مختلفه، و هر بار که چیز جدیدی بهش اضافه می‌شه یا خودش یه چیز جداست یا بخشی از داستان اصلیه. هر چند فاینال فنتسی ۷ ریمیک اون المان‌ها رو گرفته و بازسازیشون کرده. پایه‌ی این رمان سبک داستان فاینال فنتسی ۷ ریمیکه.


■ به جز خود تیفا و اریث، کاراکترهای دیگه‌ای از FF7 هم هستن که اونا تو داستان باهاشون ارتباط داشته باشن؟


نوجیما: بله، کاراکترهای مختلفی هستن که در رمان حضور دارن و تیفا و اریث از بچگی تا بزرگسالیشون با اون‌ها رو به رو می‌شن.


■ آیا این رمان به سوالاتی که راجع به FF7 و یا FF7R هستن هم پاسخی می‌ده؟


نوجیما: با این که داستان اون سوالات رو پاسخ نمیده، بهتون نشون می‌ده که چه اتفاقاتی در پشت صحنه‌ی بازی می‌افتن که شما اونا رو نمی‌بینین.


■ هر دوی این داستان‌ها ما رو در مورد این دو شخصیت اصلی که با این که اتفاقات بدی براشون رخ می‌ده خیلی ثابت قدم به زندگیشون ادامه می‌دن مطلع تر می‌کنه. می‌تونین به ما بگین از چه روشی این داستان‌ها رو ساختین؟


نوجیما: من به اونایی که تونسته بودن ناراحتی‌های زیادی رو تو زندگیشون پشت سر بذارن فکر کردم. اریث سعی می‌کنه تا به محیط اطرافش با داشتن شخصیتی سرزنده و باور به این که ناراحت نیست عادت کنه. تیفا هم خودش رو آموزش می‌ده تا جلوی غرق شدن تو افکار گذشته رو بگیره، و اینجوری روز‌هاش رو پشت سر می‌ذاره. روش خاصی نبود که برای رسیدن به چنین ایده‌هایی استفاده کرده باشم، اما اطمینان حاصل کردم که حواسم باشه داستان رو پیچیده نکنم. محیط‌ها و ایده‌های زیادی بودن که می‌خواستم تو داستان به نمایش بکشم که باعث شد همون المان‌هایی که می‌خواستم تو داستان نشون بدم به گونه‌ای داستان اصلی رمان رو شکل بدن.


■ هم "آثار تیفا" و هم "آثار اریث" شامل داستان‌های متفاوتی هستن، پس بیاین کمی درباره‌ی محتواشون صحبت کنیم. بیاین با "آثار تیفا" شروع کنیم.


نوجیما: "با اینکه از بچگی دوست بودن، اما دقیقا نمیشه گفت به هم نزدیک بودن"- داستان رابطه‌ی تیفا و کلاود، برخورد اون با زانگان، جزئیات اینکه تیفا بعد از اتفاقات تراژیکی که تجربه کرد چطور سر از میدگار در اورد، و اینکه چطور اون بدون هیچ فامیل نزدیکی تو زاغه‌ها زندگی کرد رو به شکل عمیقی به نمایش می‌کشه. نشون دادن این‌ها وظایف من موقع نوشتن داستان بود. خیلی افتخار می‌کنم که می‌تونم بگم این داستان خیلی جذاب از آب در اومد.


■ حالا بیاین در مورد "آثار اریث" صحبت کنیم.


نوجیما: هم FF7 و هم FF7R خونه‌ی اریث تو زاغه‌ها رو خیلی خاص نشون می‌دن. اونجا فقط جایی نیست که گل‌ها رشد می‌کنن، بلکه اندازه و محدوده‌ی این سازه چشم گیره. خونه‌ی گِینزبُوروها در مقایسه با بقیه‌ی زاغه‌ها به نظر گرانبها میاد. جای اون، می‌خواستم داستانی بر اساس این ایده بنویسم، و همین تبدیل به ستون داستان شد.


■ در "آثار اریث" چپتری هست به اسم "کودا: تیم جستجو داخل نقاشی". اون در مورد چی بود؟


نوجیما: در FF7R می‌تونین اتاقی که اریث در اون تو ساختمون مرکزی شینرا زندگی می‌کرد رو ببینین. رو دیوار این اتاق نقاشی خیلی بزرگی هست. اون نقاشی به نظر می‌رسه داستان خودش رو داشته باشه، و همین نقاشی شروع این داستان بود.


"به سوی یک لبخند"، یکی دیگر از رمان‌های نوجیما با محوریت فاینال فنتسی ۷ (می‌توانید ترجمه‌ی این رمان را با جستجوی #Novel در کانال ما مطالعه نمایید.)

■ چیزی برای شما درباره‌ی نوشتن داستان‌های جدید تغییر کرده؟ فرقی نداره سناریو نویسی باشه یا نوشتن رمان‌های سبک.


نوجیما: قطعا حالا حس چالش شدید تری داره. حالا دیگه خیلی چیزهای متفرقه‌ای هستن که دلم می‌خواد تو داستان قرارشون بدم. شاید به خاطر اینه که دارم پیر تر می‌شم و حالا که زمان کمتری دارم تحملم رو از دست دادم (می‌خندد).


کازوشیگه نوجیما

■ در گذشته، شما اشاره کردین که موقع نوشتن رمان‌های سبک آزادی زیادی برای بیان هر چیزی که می‌خواین دارین، اما نوشتن اون‌ها بخش سخت کار بود. آیا این نظرتون تغییری کرده؟ برای مثال آیا روشتون رو بهتر کردین، و اگه کردین دقیقا چطور این کار رو کردین؟


نوجیما: وقتی بچه بودم عاشق خوندن رمان‌های سبک بودم. در نتیجه انتظارات بالایی داشتم، اما وقتی کتاب‌های خودم رو نوشتم دستام هیچ وقت نتونستن به اون انتظارات بالای خودم برسن. برای مدت طولانیی نوشتن رمان‌های سبک برام خیلی سخت بود. البته، دیگه این مشکل رو ندارم. شاید چون الآن دیگه خودم رو شناختم.


رمان "بچه‌ها حالشون خوبه" (ترجمه‌ی این رمان نیز در کانال ما قرار دارد.)

■ آیا تفاوت‌هایی بین سناریوهای بازی، رمان‌های سبک یا رسانه‌های دیگه مثل فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها، و غیره هست که موقع نوشتن داستان اون‌ها این تفاوت‌ها رو احساس کرده باشین؟


نوجیما: سناریوها نقشه‌های بازی‌ها، فیلم‌ها و نمایشنامه‌هایی هستن که افراد دیگه هم تو اون‌ها نقش دارن. اما در مورد رمان‌های سبک کل داستان بستگی به نویسنده داره و با بقیه ارتباط زیادی نداره، پس فکر می‌کنم این تفاوت خیلی بزرگیه. همچنین بستگی داره محدوده‌ی دونسته‌های خواننده‌های رمان چقدر باشه. برای مثال، چقدر از دنیای FF7 اطلاع دارن؟ این موضوع همیشه موقع نوشتن برام چالش ایجاد می‌کنه چون تعیین می‌کنه چی رو باید و چی رو نباید بنویسم. به عنوان مثال اگه خیلی زمان روی شکل دهی به محیط داستان کنم، بعد تعداد صفحات خیلی زیاد می‌شه، و اون وقت دیگه داستان اصلا پیش نمی‌ره (می‌خندد).


فردیناند فون شیراخ، وکیل و نویسنده‌ی آلمانی

■ چند وقت پیش ما در مورد شما، نوجیما کازوشیگه، به عنوان یه سازنده حرف زدیم، و درباره‌ی ریشه‌های شما و گذشته‌ی شما تحقیق کردیم. اما از اون موقع تا الآن که شما به نوشتن کتاب برگشتین، عنوان دیگه‌ای بوده که شما رو تحت تاثیر قرار داده باشه؟ فرقی نمی‌کنه یه رمان سبک باشه یا در کل چیز دیگه‌ای باشه.


نوجیما: من علاقه‌ی زیادی به کارهای فردیناند فون شیراخ (وکیل آلمانی و نویسنده‌ی داستان‌های بسیار تحسین شده‌ی جنایی) پیدا کردم. خوندن جمله‌های تند اون حس خوبی می‌ده. البته، من دارم نسخه‌های ترجمه شده‌ی کارهای اون رو می‌خونم و خودم رو به چالش کشیدم تا ببینم آیا می‌تونم در چپتر "تیم جستجو داخل نقاشی" مثل اون بنویسم یا نه. من تصمیم داشتم دو تا داستان دیگه رو هم با همین استایل نوشتن بنویسم، اما خیلی متفاوت از آب در اومد (می‌خندد). همچنین به لطف سرویس‌های استریمی که این روزها هستن من تونستم فیلم‌های بیشتری ببینم. وقتی "آثار دو گذشته" رو می‌نوشتم، این رو در نظر گرفتم که ممکنه این داستان‌ها ممکنه روزی ورژن ویدیویی مثل "به سوی یک لبخند: اپیزود دنزل" داشته باشن، پس خیلی دقیق به با جزئیات بودن و واضح بودن هر صحنه دقت کردم.


■ آیا برنامه‌ای برای نوشتن رمان‌های سبک دیگه‌ای در آینده دارین؟


نوجیما: سختی‌هایی که تا نوشتن نسخه‌ی نهایی رمان کشیدم هنوز برام تازه‌ان، اما فکر کنم باید با این رمان‌های سبک این سختی‌ها رو فراموش کنم (می‌خندد).


■ به عنوان مثال چیزی مثل "آثار یوفی" یا داستان‌های دیگه چطوره؟


نوجیما: به جز یوفی، کاراکترهای باقی مونده همه افراد مسن تری هستن فکر کنم...آیا این مسئله برای بقیه مشکلی ایجاد نمی‌کنه؟ یه رمان در مورد وینسنت باید جذاب باشه.


لوگوی فاینال فنتسی ۷ (سال ۱۹۹۷)

■ در آخر آیا پیامی برای طرفداران سری فاینال فنتسی ۷ دارین؟


نوجیما: از طرفدارانی که این سری خیلی طولانی (FF7) رو از سال ۱۹۹۷ دوست داشتن تشکر می‌کنم. مطمئنم طرفداران جدید زیادی هستن که از FF7R شروع کردن. این سری از این جا ادامه پیدا می‌کنه پس امیدوارم بتونیم پشتیبانی شما رو داشته باشیم! درباره‌ی افرادی که بی صبرانه منتظر بخش بعدی هستن، امیدوارم از خوندن "فاینال فنتسی ۷ ریمیک: آثار دو گذشته" لذت ببرین. خیلی خوشحال می‌شم اگه بتونین بخونینش!


ترجمه از Fenrir

Report Page