مدارس دینی در جامعه‌ی سکولار

مدارس دینی در جامعه‌ی سکولار


 اغلب جوامع سکولار موجود، باورمندی را نفی و طرد نمی‌کنند اما نگران گسیخته شدن جامعه بر اثر آموزش‌های جدای ایدئولوژیک‌اند. تفاوت‌هایی که آموزه‌های دینی در خصوص پاکی و ناپاکی اشیاء و امور ارائه می‌کنند - به عنوان نمونه، حرمت خوردن گوشت در سنت هندوئیسم - و یا آنچه در خصوص رفتار جنسی و اخلاقیات جنسی برمی‌نهند - مانند حرمت لمس دست زن نامحرم یا حتی نگاه کردن به موهای او در سنت اسلامی - تأثیر درازمدت بر دانش‌آموزانی می‌گذارد که شهروندان امروز و آینده‌ی جامعه هستند. 


تنش‌های شدید و خشونت‌آمیزی که علیه زنان در ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی ۵۷ تجربه می‌شود، ای‌بسا محصول عدم وجود یک معیار یگانه (استاندارد واحد) در آموزش و پرورش سالهای پیش از ۵۷ است. مشابه همین نگرانی‌ها در جوامع بزرگ توسعه‌یافته‌ی امروز مشاهده می‌شود. راه‌حلی که یک جامعه‌ی سکولار مدنظر می‌گیرد، تأکید بر یک وحدت رویه در امر آموزش است. این وحدت رویه در حقیقت چیزی نیست جز تدارک یک بستر برای مواجهه‌ی سالم شهروندانی که از سنت‌های دینی مختلفی می‌آیند. در بریتانیا تلاش برای ملزم کردن مدارس دینی به پذیرش حداقل یک چهارم دانش‌آموزان مدرسه از ناباورمندان در همین راستاست. 


بسیار قابل ملاحظه است که در یک پژوهش مختصر از جامعه‌ی یهودیان ایران، نتیجه‌گیری شده که خانواده‌های یهودی از فرستادن فرزندان خود به مدارس عمومی دولتی - یعنی مدارس مسلمانان که طیف اکثریت جامعه‌اند - استقبال شده است. در این پژوهش آمده است: «… در این نظرسنجی دلایل دیگری نیز برای علت کم‌استقبالی یهودیان ایرانی به مدارس مختص یهودیان در سالها‌ی پس از انقلاب بیان شد؛ در حدود ۵۰ درصد از آنها معتقدند که شرایط فرهنگی حاکم بر این مدارس ایزوله شدن و انزوا را برای فرزندان یهودی به بار می‌آورد، چنانکه آنها ناتوان از تعاملات اجتماعی خود در جامعه‌ی اکثریت می‌شدند.» («نظام آموزشی یهودیان ایران پس از انقلاب ۵۷» رادیوفردا، مورخه‌ی ۲۷ بهمن ۱۳۹۹) کسانی که در این پژوهش طرف پرسش قرار گرفته‌اند از خود جامعه‌ی یهودیان ایرانی بوده‌اند و در خصوص وضعیت پس از انقلاب اسلامی ۵۷ سخن می‌گفتند. 


گفتنی‌ست که در دوران پهلوی اول، یهودیان ایرانی امکان استخدام در مدارس عمومی را داشته‌اند و حتی برای استخدام یهودیان نخبه در سازمان‌های مهم ملی مانند ارتش، منعی وجود نداشته است. پس از انقلاب اسلامی، بعضی مدارس دینی یهود در ایران تعطیل شد اما فعالیت همه‌ی آنها تعطیل یا غیرقانونی اعلام نشد. با اینکه مدارس مختص یهودیان پس از انقلاب. اسلامی وجود داشته‌اند، جامعه‌ی یهودیان ایرانی نگران بوده‌اند که فرزندان خود را با ثبت‌نام در مدارس دینی یهود، از جامعه‌ی میزبان جدا می‌کنند. بر اساس همین منطق، آنها حتی از. مدیریت مدارس یهود توسط مدیر مسلمان که پس از سال ۱۳۵۷ الزامی بوده است، استقبال کرده‌اند.  


پیمان قیام که خود سابقه ی آموزش تعلیمات دینی را در مدارس یهودیان ایران دارد تصریح می‌کند که نصب مدیران مسلمان بر مدارس یهودی، یک فایده‌ی دو جانبه، هم برای. جامعه‌ی میزبان و هم برای اقلیت یهودی داشته است: «اغلب مدارس یهودی که در سالهای پس از انقلاب توسط مسلمانان اداره می‌شدند، یک فرصت را برای یهودیان فراهم آوردند و آن این بود که چون یک مدیر غیریهودی در میان تعداد زیادی دانش‌آموز یهودی‌ست، نسبت به آنها احساس بی‌طرفی دارد چرا که او نه نسبت فامیلی با کسی از آنها دارد که حس ناعدالتی در دانش‌آموزان بیدار شود و نه با کسی که از آنها خصومتی شخصی دارد تا او را متضرر کند. در حقیقت، این احساس که مدیر مسلمان می‌تواند منصفانه‌تر و عادلانه‌تر در همه‌ی شئون آموزشی با دانش‌آموز یهودی مواجه باشد، اصل مهمی‌ست که ممکن است برخی منکر آن شوند اما یک حقیقت غیرقابل انکار است. همچنین با توجه به رابطه‌‌ی عاطفی که در ذات آموزش بین دانش‌آموز و کادر آموزشی وجود دارد، خیلی از تابوهای موججود درباره‌ی یهودیت توسط کادر آموزشی مسلمان درک و شکسته شد و به جامعه‌ی اکثریت تعمیم داده شد.» (همان) 


#گفتگو_توانا #سکولاریسم #مدارس_دینی #ناباورمندان #مدارس_یهودی #اختلاط_دینی






Report Page