مخالفان FATF

مخالفان FATF

کانال تلگرام محمدرضا اجتهادی


توجه: این یک داستان تخیلی است و تشابه نام‌ها، عددها و رفتارها با شخصیت‌های حقیقی که احتمالاً می‌شناسید کاملاً تصادفی است.

«الف» که فردی ثروتمند، قدرتمند و صاحب نفوذ است با کسب اطمینان از وفاداری «ب»، فردی که از مال دنیا چیزی ندارد و زندگی را به سختی می‌گذراند، به او قول تغییر زندگی‌اش را در صورت همکاری می‌دهد. حداقل یک خانه را تضمین می‌کند.

بانکی به دلیل این که کارخانه‌ای ورشکسته توانایی پرداخت بدهی وام‌هایش را به بانک ندارد کارخانه را که ضمانت وام بوده به مزایده گذاشته است. قیمت کارخانه با این شرط که صاحب جدید پرداخت بدهی کارخانه به کارگرانی که چندین ماه حقوق نگرفته اند را قبول کند، کارشناسی می‌شود. در نتیجه قیمت کارشناسی فقط ارزش زمین و ساختمان را در بر می‌گیرد و چیزی حدود ۲۰ میلیارد تومان برآورد می‌شود. «ب» در مزایده شرکت می‌کند و موفق به خرید کارخانه به این قیمت می‌شود. بدیهی است که «ب» پولی برای خرید ندارد و این پول را «الف» در اختیار او گذاشته بدون آنکه نامی از «الف» در جایی برده شود.


بعد از خرید کارخانه، «الف» و کارگزارانش با هزینه ای حدود ۱۰ میلیارد تومان تمام بدهی های کارگران را می‌دهند، طلب کاران دیگر را نیز راضی می‌کنند. انبارهای مواد اولیه را پر می‌کنند و کارخانه را به حرکت در می‌آورند. کارخانه بعد از چند ماه از یک کارخانه متروکه به یک کارخانه آباد و در حال کار، به ظاهر با مدیریت «ب»، تبدیل می‌شود.

کارخانه جدید برای دریافت وام، درخواستی به بانک می‌دهد. ضمانت این وام هم خود کارخانه است. با نفوذ «الف» و احتمالا کمی هزینه کرد، قیمت کارخانه که اکنون خیلی فعال و موفق و خوشنام و بدون طلبکار و رو به رشد است ۱۰۰ میلیارد تومان کارشناسی می‌شود و به پشتوانه آن «ب» که اکنون کارخانه داری خوشنام، بدون هیچ سابقه یا بدهکاری به بانک است، می‌تواند ۸۰ میلیارد تومان از بانک وام بگیرد.

با این وام یک خانه برای «ب» خریداری می‌شود و بقیه هم به جیب «الف» می‌رود. کل هزینه هایی که کرده را که بردارد هنوز حداقل ۴۰ میلیارد سود کرده است.

از فردای وام مشکلات کارخانه دوباره شروع می‌شود. انبارهای مواد اولیه خالی می‌شوند، خط تولید تعطیل می‌شود و بعد از چند ماه کارخانه با مقداری زیادی بدهی و حقوق های معوقهٔ کارگران اعلام ورشکستگی می‌کند. بانک کارخانه را به عنوان ضمانت وام برمی‌دارد و تمام اموال مالک یعنی «ب» را به غیر از ملک مسکونی را مصادره می‌کند (طبق قانون این حداقل را نمی‌تواند بگیرد). نام «ب» در لیست سیاه بدهکاران بانکی قرار می‌گیرد و در هیچ جای این نمایش اسمی از «الف» برده نمی‌شود.

بانک کارخانه را در مقابل بدهی ۸۰ میلیاردی به مزایده می‌گذارد ولی موفق نمی‌شود که آنرا بیش از قیمت کارشناسی ۲۰ میلیارد تومان به فروش برساند. دوباره یک نفرگمنام و بدون هیچ سابقه ای می‌آید و آنرا می‌خرد و هیچ کس هم نمی‌پرسد که چطور یک نفر که تا دیروز آه در بساط نداشته می‌تواند امروز یک کارخانه را به قیمت ۲۰ میلیارد تومان بخرد. زیرا مصوبات مجلس در مورد FATF هنوز به قانون تبدیل نشده است. آیا «الف» را می‌شناسید؟

https://t.me/RezaEjtehadi

Report Page