مثال بالینی اضطراب ناخودآگاه عضلات صاف

مثال بالینی اضطراب ناخودآگاه عضلات صاف




🔺یک زن میانسال مبتلا به میگرن و سندروم روده تحریک پذیر، خیلی آرام و بدون هرگونه تنش عضلانی آشکار، نشسته است.


🔸درمانگر: می شه یه مورد از اختلاف هاتون به من بگید تا بتونیم تأثیرش رو نشانه هاتون بررسی کنیم؟ [فشار در جهت ارایه توصیف دقیق ، فشار در جهت تکلیف درمان.] 


🔹بیمار: به محض اینکه با یکی اختلاف پیدا می‌کنم، سردرد می‌گیرم. [اشاره به مربوط بودن سردرد به احساسات مخلوط.] 


🔸درمانگر: میشه یه مورد خاص از وقتی که این اتفاق افتاد شرح بدید؟ [فشار در جهت ارایه توصیف دقيق .] 


🔹بیمار: گاهی با شوهرم اتفاق می افته.


🔸درمانگر: میشه از بین مواقعی که اتفاق افتاده یه مثال بزنید؟ [فشار در جهت ارایه توصیف دقيق .] 


🔹بیمار: بله. یه بار شوهرم همه پولمون تو سفر خرج کرد و دیگه هیچی برامون باقی نمونده بود که اجاره رو بدیم. جداً قاطی کردم و سرش داد کشیدم. یه کم بعد، سردرد و تهوع گرفتم. 


🔸درمانگر: عملتون این بود که سرش داد کشیدید. احساستون نسبت بهش چی بود؟ [شفاف سازی (افتراق دادن عمل از احساس)، فشار در جهت شناسایی احساسات.] 


🔹بیمار: فکر کردم "براش زن خوبی نیستم." [نشانی از سیگنال های اضطراب عضلات مخطط نیست.]


🔸درمانگر: منظورتون اینه که از خودتون انتقاد کردید؟ [شفاف سازی.] 


🔹بیمار: آره، همین طوره. الآن معده‌م حالت خوبی نداره. 


🔸درمانگر: می شه بگید تو معده تون چه حسی دارید؟ [مرور عقلانی جهت کاهش اضطراب و جداسازی و عاطفه.]


🔹بیمار: اینجام گرفته، انگار بخوام آروغ بزنم. [به ناحیه میانی شکم اشاره میکند.] 


🔸درمانگر: پس وقتی که در مورد این اختلاف و یأس صحبت می کنیم، معده تون واکنش نشون میده. این اتفاقیه که می افته؟ [جمع بندی: احساسات - اضطراب.] 


🔹بیمار: انگار همین طوریه.


🔸درمانگر:پس به مسیری که مأیوس شدن از شوهرتون طی می‌کنه اینه که میره به معده تون یا باعث سردرد می‌شه ؟ چون وقتی که شروع می‌کنید به صحبت کردن درباره مأیوس شدن از اون، اینجا معده تون واکنش نشون میده و اون موقع سردرد گرفتید. (تکرار جمع بندی.]


🔹بیمار: بله، همینطوره.


🔸درمانگر: می شه همینُ بررسی کنیم؟ همین جا، چطور اتفاق می افته؟ [فشار در جهت تکلیف و اراده بيمار.]


🔹 بیمار:کاملا موافقام.


@tohidclinic

پایش واکنش


 درمانگر می بیند که بیمار کاملا آرام به نظر می رسد و هیچ تنشی در عضلات مخططش مشاهده نمی شود. اضطراب این زن درون عضلات مخطط تخلیه نمی شود، بلکه دارد درون عضلات صاف لوله گوارش واپس رانی می شود. البته، هنگام واقعه اصلی به نظر می‌رسد که باعث سردرد شد. همچنین، وقتی که این بیمار از کسی عصبانی می شود، تمایل به انتقاد از خود دارد، که یافته نوعی دیگری در بیماران دچار واپس رانی است. جهت تأیید کانالیزه شدن اضطراب به سمت عضلات صاف و جهت تعیین شدت ناتوانی در تحمل اضطراب، حالا درمانگر همین روند را در کانون دیگری تکرار می کند.


🔸درمانگر: می شه بگید وقتی که اینجا با هم هستیم، چه اتفاقی می افته؟ وقتی اینجا با هم صحبت می‌کنیم، چه احساساتی ظاهر می‌شن؟ [فشار در جهت شناسایی احساسات.]


🔹بیمار: خب، نمی دونم. [لبخند می زند، اما تنش واضحی نشان نمی دهد.] 


🔸درمانگر: بیاید ببینیم که چه احساساتی اینجا ظاهر می‌شن و رو معده‌تون اثر می‌گذارند. [تکرار فشار] 


🔹بیمار: من ... معده‌م دوباره داره واکنش نشون می‌ده. [ بازهم کاملا آرام به نظر می‌رسد و هیچ عکس العملی در عضلات مخطط مشاهده نمی‌شود.] 


🔸درمانگر: پس، باز هم وقتی راجع به احساساتتون صحبت می کنید، معده تون دچار حالت گرفتگی می‌سه. [جمع بندی، مرتبط کردن احساسات با اضطراب.]


📚منبع: آنسوی مقاومت 

🖊نوشته: آلن عباس 

📝ترجمه: عنایت خلیقی سیگارودی


Report Page