عدالت ترمیمی را به رخ آزاردیدگان خشونت جنسی و خواهران فمینیست نکشید
نقدی بر رویکرد کلیگویانه در بحث عدالت ترمیمی
مینا خانی
مقدمه: چند روزی است که متنی از فرناز سیفی با عنوان «عدالت ترمیمی در مواجهه با آزارگران» در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود در مورد بحث «عدالت ترمیمی» در رابطه با موارد آزارهای جنسی در »باهمستان«ها ـ باهمستان به عنوان معادل فارسی برای »کامینیتی« یا »جامعههای خورد« استفاده میشود ـ این متن را بیدارزنی نیز بازنشر کرده است.
فرناز سیفی متن خود را اینطور آغاز کرده است: «لازم نیست در مواجهه با آزارگران در باهمستانهای خود، به ویژه مردانی که انها را میشناسیم از نقطه صفر شروع کنیم، جریان فمینیسم در اغلب موارد مدافع «عدالت ترمیمی» در مواجهه با آزارگران است، چرا؟ چون همه چیز را باید در دراز مدت دید. نه همین امروز و به خاطر یک لحظهی »دلم خنک شد« ».
این متن در ادامه بدون تعریف عدالت ترمیمی، توضیح مختصات آن، بر شمردن مولفههای لازم برای اجرایی شدن طرح عدالت ترمیمی از جایگاهی فرادست توضیح میدهد که این روش فمینیستی است. در نهایت متن فرناز سیفی، بدون توضیح اینکه این عدالت ترمیمی چیست و چگونه باید برقرار شود، فقط به توصیه اجرای آن میپردازد و در فحوای کلام متن، چنانچه از آغاز آن روشن است، نوعی رویکرد آموزشی بدون ذکر کردن حتی یک نکتهای که برای ما روشن کند این عدالت ترمیمی چیست، وجود دارد.
من ابتدا از فرناز سیفی عزیز میپرسم:« مخاطب این متن چه کسیست؟ خواهران فمینیست و آزاردیدگان؟ شما دارید به خواهران فمینیست و آزاردیدگان یادآوری میکنید که فمینیسم از هند تا امریکا در مواجهه با آزارگران چطور پیش میرود؟ و بعد بحث عدالت ترمیمی را بدون توضیح چیستی و چگونگی آن به عنوان یک مدلی که لابد فکر میکنید باید برای همه فمینیستها و آزاردیدهها شناخته شده باشد به عنوان مدل مطرح میکنید؟ این تفرعن برای شروع بحث رویکردی»»فمینیستی و خواهرانه« است از نظر شما؟ این روش استفاده از همان روشهای چماق مردسالاری که از بالا بر فراز ادمها می ایستد و تحکم میکند نیست؟»
نقد من به شروع این مباحث رو به فمینیستها و آزاردیدگان خشونت جنسی با این لحن و این پیشفرضها اینست که این نوع بحث کردن خود را از مهلکه «جدا» میکند، وخامت ماجرا را در نظر نمیگیرد و از جایگاه برتریجویی اخلاقی و فرادستانه به بقیه توضیح میدهد که «عدالت ترمیمی دنبال دل خنکی لحظهای نیست بلکه به دنبال حل کردن ریشهای مساله است». حرفی که در خود اتهام »انتقامجویی« و کینهورزی به غالب جریان فمینیستی یا راویان آزار جنسی را در بر دارد.
آیا این فرناز سیفی و بازنشرکنندگان چنین متونی از نشریات فمینیستی نیستند که باید مراقب دامن زدن به این سو تفاهمها باشند؟ متن فرناز سیفی را بهانه میکنم و به طور کلی این رویکرد در مورد عدالت ترمیمی را با توسل به فهم خودم از بحث عدالت ترمیمی نقد میکنم:
۱) اولین نقدی که من به این شیوه ارائه بحث »عدالت ترمیمی« در جریان جنبش میتو ایرانی دارم اینست که به جز مواردی محدود از جمله لایو «سمانه سوادی با سوسن تهماسبی»، هیچ کس در ارائه این بحث به این فکر نکرده است که دارد بحثی نو در فضای فارسی
روشن کند.
۲) عدالت ترمیمی بدون سه مولفه هرگز امکان نپذیر نیست: اول آزاردیده، دوم: واسط ( یا مجری طرح عدالت ترمیمی که میتواند حمعی از باهمستان، خانواده، داوطلبان باشد اما نکته مهم اینست که باید از کمک حرفهای برخوردار باشد) سوم: آزارگر. هر یک از این سه مولفه باید با اختیار و انتخاب خود وارد این بحث شوند. «مسولیت پذیری اجتماعی و مسولیت پذیری شخص خوشنتگر» نقطه کلیدی مهم در بحث «عدالت ترمیمی» است.
۳) شما نمیتوانید بدون حضور آزا دیده هیچ سطحی از »عدالت ترمیمی« را اجرا کنید. عدالت ترمیمی قرار نیست آزارگر داخل »باهمستان«های شما را ترمیم کند، قرار است به آزاردیده این امکان را بدهد که حرفهایش را در فضایی امن به آزارگر بزند و احتمالا با مداخله یک سری متخصص و بیطرف و »با همستان مسول« شیوهای از جبران خسارت عملی شود.
۴) عدالت ترمیمی بدون امکان انتخاب و رضایت و بدون حس اعتماد برای فرد آزاردیده و خشوت دیده ممکن نیست. متنی که با رویکرد سرزنشی بحث عدالت ترمیمی را وسط میکشد و مطرح نمیکند که مسولیت ایجاد فضا برای ارائه عدالت ترمیمی «جامعه مسئول» و «شخص آزارگر یا متهم به آزار» هستند دارد شیپور را از سر گشادش میزند. عدالت ترمیمی میخواهید؟ بسیار خب کدام متخصصین در این زمینه اعلام آمادگی کردهاند؟ کدام «باهمستانها» یا جمعهایی مسئول اجرای این مهم را به عهده گرفتهاند؟ اگر صدای زیادی برای قبول این مسولیت درنیامده، شما به عنوان فمینیست مدافع عدالت ترمیمی یک کار بیشتر نمیتوانید بکنید:« از طریق آموزش یاد بدهید که عدالت ترمیمی چیست و چگونه اجرایی میشود»
۵) اصل امکان عدالت ترمیمی بر رضایت و انتخاب طرفین است، عدالت ترمیمی چماقی نیست که هر کس نتوانست انجام بدهد آن را بر سرش بکوبید یا ارتجاعی بخوانیدش. از اساس بدون عنصر »اعتماد« امکان برقراری فضایی که «عدالت ترمیمی« در آن اجرا شود وجود ندارد. آن فضای اعتماد را چه کسی برای آزاردیده «خشونت جنسی» ـ مسالهای که از اساس اعتماد انسان به جهان و بشر را هدف میگیرد ـ فراهم میکند؟ میبینید؟ هر چه پیش میرویم سختتر میشود.
۶) هر کسی که در زمینه عدالت ترمیمی کار کرده باشد میداند، که عدالت ترمیمی میتواند شکست بخورد. به این دلیل که عدالت ترمیمی با حس مسولیت، رضایت، انتخاب، داشتن کنترل روی خود ـ خصوصا برای آزاردیده ـ عجین است و هر کدام از این مولفهها در بحث عدالت ترمیمی رعایت نشود، لاجرم محکوم به شکست است.
۷) عدالت ترمیمی از طریق حفظ فضای امن برای شخص آزاردیده از طریق »باهمستان« یا »نهاد مسول« و انجام میشود. برای این مهم آزارگر باید پیشاپیش مسولیت رفتار خویش را پذیرفته باشد و حاضر باشد در جمع به حرفهای آزاردیده گوش بدهد و با این مساله که رنجی را به شخص آزاردیده وارد کرده مواجه شود. آن رنج را ببیند و حس کند و در پی برقراری دست کم حدی ممکن از جبران خسارت باشد. در جاهایی ترک جمع برای حفظ فضای امن برای آزاردیده و کاسته شدن از سرمایه اجتماعی آزارگر نه یک روش تنبیهی بلکه عین همان «جبران خسارت» و قدمهای اول برای برای برقراری حدی از عدالت ترمیمی است.
بدون ایجاد فضای امن و حس اعتماد و بدون داشتن نهادهای مسول که بدون طرفگیری به نفع فرد آزارگر و دشمنیهای بیربط به موضوع خشونت جنسی، اجرای این طرح را به عهده بگیرند، بدون اعلام عذرخواهی یا مسولیت پذیری فرد آزارگر یا متهم به آزار، بدون داشتن متخصصانی که در این روند فعالانه به جامعه خود کمک کنند، هیچ سطحی، تکرار میکنم هیچ سطحی، از برقراری »عدالت ترمیمی« ممکن نیست، چون شرایط و پیشفرضهای لازم برای آن ممکن نشدهاند. به جای رویکرد تفرعنی در مورد عدالت ترمیمی، آدرس جایی که میتوان رفت و آن را اجرایی کرد را نشان بدهید.
٨) بحث عدالت ترمیمی به عنوان یک ساز و کار نیمه حقوقی یا مکمل حقوقی در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یک مکانیسم در حال بحث و توسعه شناخته میشود و با این بحث به عنوان یک » راه حل جادویی« اماده در جیب که اجرای آن بسیار راحت است برخورد کردن، فقط از طرف روشنفکرِ متفرعنِ تافتهِ جدا بافته در جهان ممکن است.
۹) از آنجایی که بحث انتخاب و کنترل روی تصمیم خود برای افرا ذینفع در موضوع، خصوصا برای فرد آزاردیده، در روند اجرای عدالت ترمیمی بسیار مهم است. هیچ سطحی از اجبار یا سرزنش برای عدالت ترمیمی نباید وجود داشته باشد. عدالت ترمیمی آنجا به عدالت ترمیمی پیوند میخورد که کرامت و حس تصمیم و انتخاب را به آزاردیده و خشونت دیده بازگرداند و خشونت را از چامعه دور کند. رویکرد سرزنشی برای عدم توانایی برقراری عدالت ترمیمی در فضای استبداد زده امروز ایران با خود مفهوم عدالت از اساس در تعارض است. شما عدالت را نمیتوانید به آزاردیده تحمیل کنید. آزاردیده باید در این روند به شما اعتماد کند، شما مسولید این بحث را به صورت باورپذیر و در جهت ایجاد اعتماد مطرح کنید مو نه به شکل رقابتی و تفرعنی که »من بلدم تو بلد نیستی«.
در آخر:
عدالت ترمیمی Restorative Justice با بازپذیری اجتماعی Resocialization یکی نیست. باپذیری اجتماعی زمانیست که افراد مجرم و خشونتگر طرد شده در جامعه دوباره، در روندی که روی رفتار و مسولیت پذیری آنها کار میشود و دلایل ربط طرد آنها از جامعه و خشونتگری روشن میشود، در جامعه »بازپذیرفته« میشوند. انچه من در این فضا میبینم اینست که عدهای خواسته یا ناخواسته این دو مفهوم را با هم قاطی میکنند.
فکر میکنم در خود مفهوم »عدالت ترمیمی« این نکته روشن است که باید اول سطحی از عدالت رخ بدهد تا بشود در مورد مفهوم »ترمیم« انهم از بعد اجتماعی آن فکر کرد. ترمیمی که در فرایند عدالت ترمیمی رخ میدهد انقدر که عدهای برداشت میکنند یا وانمود میکنند رو به خشونت گر نیست، بلکه بیشتر رو به آزاردیده است. یعنی این روح و جان آزاردیده است که باید در درجه اول ترمیم شود و از طریق ترمیم آن جامعه ترمیم شود. این رویکرد مترقی است چون در خلال خود احتمالا آزارگر را با پیامد کارش مواجه کرده و از روند تکرار خشونت جلوگیری کند.
اگر میخواهید رفیق آزارگر خود را در جامعه و باهمستان خود نگهدارید و با هیچ سطحی از واکنش یا پیامد رو به رو نکنید لازم نیست از این مفاهیم برای توجیه ناتوانی یا بیعملی استفاده کنید. ناتوانی از حل و فصل انسانی مساله خشونت جنسی در این وضعیت استیصال میتواند یک واقعیت عینی باشد که
همه ما کمابیش با آن رو به رو هستیم، برای توجیه این ناتوانی عدالت ترمیمی را به رخ آزاردیدگان و فمینیستها نکشید. عدالت ترمیمی یک روند بسیار جدی و بعضا طولانی و جانکاه است و به جامعهای مسئول، تا حد زیادی آزاد، نهادمحور و حتی سطحی از عدالت حقوقی که بتوان برای تکمیلش سراغ عدالت ترمیمی رفت نیاز دارد. حتی بازپذیری اجتماعی هم به معنای نداشتن واکنش و پیامد بری خشونت گر نیست.
منبع اینستاگرام مینا خانی
https://www.instagram.com/p/CKmZZT8g0V2/?igshid=1n5xra8m5d1wa