🗿 طنازی‌های روان‌پزشکانه

🗿 طنازی‌های روان‌پزشکانه




🗝 مکانیسم‌های دفاعی


به هنگام رنج و غم اضطراب 

و دشواری و حال و روز خراب 


شده سازوکاری در انسان بیان

روان می‌نماید توسل به آن 


و یا خواهشی در نهاد بشر 

برآوردنش سخت و پر دردسر 


چنین خواهشی چون که سرکوب شد 

روان ناگوار و دل آشوب شد 


وگر هم به نحوی بر آورده گشت 

ز طعن و ملامت دل آزرده گشت 


روان در چنین لحظه‌ی اضطرار 

توسل نماید بدین سازوکار 


که آن ساز و کار دفاعی بود 

برای رهایی، مساعی بود 


رهایی ز احساس رنج و گناه 

رهایی ز یک خواهش اشتباه 


چنین ساز و کاری دو گونه بود 

بگویم که هر یک چگونه بود 


یکی خوب و سازشگر و سازگار 

بود انطباقی، بیاید به کار 


دگر سازوکاری که ویرانگر است 

که ناپختگی را نمایانگر است


Repression 


نخستین و اصلی‌ترین ساز و کار 

که انسان ندارد در آن اختیار 


به منظور کم کردن از اضطراب 

ز افکار منفی شود اجتناب 


بدینسان که افکار و امیال بد 

که باشد ره آورد آن حال بد 


ز سطح خودآگاه ما پس رود 

سوی ناخودآگاه، وا پس رود 


به نحوی که افکار و امیال شوم 

به سوی خودآگه نیارد هجوم 


Suppression 


به مانند واپس زنی فکر بد 

ز سطح خودآگه همی پس رود 


و لیکن ارادی بود ساز و کار 

بود اندر این ساز و کار اختیار 


Regression 


شود فرد بالغ در این ساز و کار 

مواجه چو با مشکل بی‌شمار 


نماید عقب گرد و کودک شود 

بدینسان پریشانی اندک شود 



Denial


دگر نفی یک فکر نیت بود

و انکار یک واقعیت بود 


و یا نفی هر عامل اضطراب 

و رفتار و اندیشه‌ی ناصواب 


Displacement 


شود فرد بالغ در این سازوکار 

به احساس بد این‌چنین سازگار 


که احساس خود را به طبق اصول 

ز یک ابژه‌ی دور و صعب الوصول 


به سهل الوصولی دهد انتقال 

و خالی کند ذهن آشفته حال 


به مانند خشمی که یک زیر دست 

گرفته ز برخورد یک سرپرست 


چو می‌ترسد از او خورد خشم را 

ببندد بر این واقعه چشم را 


چو منزل بیاید بر همسرش 

کشد داد و فریاد خود بر سرش


Rationalization 


در اینجا بخواهد که کردار خود 

و یا فکر و احساس و پندار خود 


که بی‌منطق است و کژ و ناصواب 

موجه نماید به وجهی جواب 


که گردد صحیح و پذیرفتنی 

دلایل تراشد بسی گفتنی 


Projection 


در اینجا بنی آدم افکار بد 

و امیال و احساس و انگار بد 


هر آن‌چه بود در خودش ناصواب 

به دیگر کسان می‌دهد انتساب 


مثالش زنی کاندر افکار خود 

گرایش بدارد به همکار خود 


به او می‌زند این‌چنین اتهام 

که باشد هوس‌ران، نگاهش حرام 


و یا شوهر خائن و بی وفا 

خیانت نماید خودش در خفا 


ولی همسرش را همی بیش و کم 

به جرم خیانت کند متهم... 



دکتر احسان نجفیان ( الف. طوفان)



Report Page