طلاق در پيمايش ملي خانواده
آینده( عباس عبدی):🔻منتشر شده در ایران اول بهمن ۱۳۹۸
🔘در گذشته در کمتر خانوادهای بود که طلاق رخ داده باشد و طلاق امر مذمومی تلقی میشد. ولی الان کمتر خانوادهای را میتوان یافت که حداقل یک طلاق را تجربه نکرده باشند. به همین علت طلاق به عنوان يكي از ۵ آسيب مهم اجتماعي كشور شناخته شده است. از اين جهت كوشش و برنامهريزي براي كاهش آن نيز در دستور كار سياستگذاران قرار گرفته است. با اين حال لازم است كه درك دقيقتري از اين پديده در ايران پيدا كنيم، تا حد ممکن دست به اقدامات و سياستهاي بيفايده نزنيم.
🔘موضوع طلاق یک فصل مهم از پيمايش ملي خانواده است كه در انتهاي سال ۱۳۹۶ در كشور و از سوي جهاد دانشگاهي انجام شد، كه پيشتر در تاريخ ۲۴ آذر ماه طي يك يادداشت مهمترین یافتههای آن پیمایش را معرفي كردم. در اين يادداشت ميكوشم به نكات و يافتههاي مهم اين پژوهش درباره طلاق اشاره كنم.
🔘واقعيت اين است كه طي ۱۵ سال گذشته روند افزايشي تعداد طلاق و از آن مهمتر کاهش نسبت ازدواج به طلاق شدت يافته است.
نسبت ازدواج سال
به طلاق
۱۳۸۵ ۸.۳
۱۳۸۸ ۷.۱
۱۳۹۱ ۵.۵
۱۳۹۴ ۴.۶
۱۳۹۷ ۳.۱
طي ۱۲ سال نسبت ازدواج به طلاق از ۸.۳ به ۳.۱ رسيده است. اين نسبت براي شهر تهران در سال ۱۳۹۶، حدود ۲/۲ است، يعني به ازاي هر ۲۲ ازدواج، ۱۰ طلاق رخ ميدهد. اين نسبت براي منطقه ۳ تهران خيلي كمتر است. ايران در دو دهه پيش جزو كشورهايي محسوب ميشد كه آمار طلاق پاييني دارند، ولي اكنون در حال ورود به ۱۰ كشوري است كه شاخص طلاق آنها بالاست.
🔘پيمايش ملي خانواده نيز به يكي از عناوين مهم خانواده كه طلاق باشد پرداخته است. نگاه كلي شهروندان ایرانی به طلاق منفي است و اكثريت خواهان پرهيز از وقوع آن هستند. مهمترين دلايل آنان به خاطر فرزندان و سپس مشكل تأمين هزينه زندگی مستقل پس از طلاق و نیز فشارهاي اجتماعي است. ولي هنگامي كه اجتناب از طلاق به عنوان يك قاعده مطلق مطرح ميشود، اكثريت مخالفت ميكنند و راه را براي طلاق باز ميگذارند. ولي نكته مهم اين است كه افراد با سنين كمتر، مجردها، افراد با تحصيلات و درآمد بيشتر و ساكنان مراكز شهريتر نگرش مثبتتري به طلاق دارند. و اين نشان ميدهد كه نگرش منفي نسبت به طلاق در حال كاهش است. همچنین نگرش زنان در مجموع و در مقايسه با مردان نسبت به طلاق مثبتتر است و درک چرایی این نگاه ضروری است.
🔘۵ علت مهمتر طلاق شامل عدم وفاداري، بيكاري، نارضايتي در روابط جنسي، فشارهاي اقتصادي و اختلاف طبقاتي زن و شوهر ذكر شده است كه مجموعاً ۷۴ درصد پاسخگويان به اين ۵ مورد اشاره كردهاند.
🔘يكي از پرسشهاي جالب كه نشاندهنده وضعيت خانواده در ايران است اين است كه اگر قرار باشد دوباره از اول ازدواج كنيد، با توجه به تجربيات فعلي چه كار ميكرديد؟ ۷۲ درصد گفتهاند كه با همين شخص ازدواج ميكردم، ۱۰ درصد شخص ديگري را گفتهاند و ۱۸ درصد گفتهاند كه اصلاً ازدواج نميكردند. به عبارت ديگر ۲۸ درصد افراد از وضعيت ازدواج خود به نوعی ابراز عدم رضايت كردهاند. اين رقم براي زنان ۳۳ درصد و براي مردان ۲۲ درصد است كه نشاندهنده عدم رضايت بيشتر زنان و تغيير درك آنان از زندگي بر اثر تجربه زندگي فعلي است.
🔘۲۲ درصد افراد گفتهاند كه در طول سال گذشته به اين فكر كردهاند كه رابطهاشان با همسرشان ممكن است دچار مشكل شود. اين رقم براي زنان ۲۷ درصد بوده. همچنین ۱۰ درصد زوجين در سال گذشته درباره جدايي از يكديگر صحبت كردهاند. بيشترين علت ورود به اين بحث، مسايل مالي بوده است.
🔘از پاسخگويان پرسيده شده است كه چقدر احتمال ميدهيد كه از يكديگر جدا شويد؟ ۰.۹ درصد احتمال خيلي زياد دادهاند و ۱.۲ درصد نيز احتمال زياد. اگر كل خانوادههاي كشور را كه شامل حداقل زن و شوهر ميشود حدود ۲۰ ميليون بدانيم، بنابراين ۱۸۰ هزار مورد آنها به احتمال زياد در معرض طلاق هستند كه تقريباً معادل ۱۷۶ هزار مورد طلاق است كه در سال ۱۳۹۷ رخ داده است. هنگامي كه به كل پاسخها نگاه ميكنيم، فقط ۷۶ درصد معتقدند كه هيچ احتمالي براي وقوع طلاق در زندگي آنان وجود ندارد.
🔘حدود ۵ درصد افراد پاسخگو خودشان تجربه طلاق داشتهاند. بيشترين نوع، طلاق توافقي (۵۵%) و سپس طلاق به درخواست زن (۳۴%) بوده است. طلاقهاي رجعي كه به درخواست مرد است فقط ۷ درصد بوده است. اين امر نشاندهنده ناخرسندي بيشتر زنان از وضعيت ازدواج آنان است.
🔘نكته بسيار مهم و اساسي اين پيمايش در آخرين پرسشهاي مربوط به طلاق است. از کسانی که تجربه طلاق داشتهاند پرسيده شده که تحول كيفيت زندگي خود پس از طلاق را با پیش از آن در ده مورد ارزیابی کنند. بدون استثنا در همه موارد تعداد كساني كه اظهار داشتهاند این موارد بهتر شده به كساني كه گفتهاند بدتر شده بسيار بيشتر است. در روابط اجتماعي ۵ برابر بهتر شده است. اين نسبت براي زنان حدود ۱۰ برابر بهتر شده است. تقريباً در همه موارد زنان ارزيابي بهتري از مردان درباره وضعيت پس از طلاق خود ابراز نمودهاند و اين نشاندهنده ارزيابي درستتر زنان از اقدام به طلاق است.
🔘پرسش پاياني درباره رضايت کلی از وضع فعلي پس از طلاق در مقايسه با پيش از طلاق است كه ۸۳ درصد ابراز رضايت و ۱۷ درصد ابراز عدم رضايت كردهاند. ولي اين دو رقم براي زنان ۸۹ و ۱۱ درصد است در حالي كه براي مردان ۷۵ و ۲۵ درصد است. در مجموع اكثريت قاطع زنان و مردان ابراز رضايت بيشتري از وضعيت پس از طلاق داشتهاند ولي زنان رضايتمندي بيشتري از مردان ابراز داشتهاند.
🔘پرسشي كه بايد طرح نمود اين است كه آيا ميتوان طلاق را كاهش داد؟ مطالعه حاضر نشان ميدهد كه بیشترین تعداد طلاقها به رضايت بيشتر هر دو طرف طلاق منجر شده است. ولي عدم رضايت مردان از زنان بيشتر است. بنابراين لازم است كه وضعيت خانواده و زندگي زناشويي قدري به نفع زنان متحول شود تا نفعي براي اقدام آنان به طلاق نماند. اين به سود مردان نيز هست. زيرا با اندكي گذشت و كوتاه آمدن و تغيير وضعيت براي زنان ميتوانند اميدوار شوند كه دچار طلاق نميشوند. مردانی كه ۲۵ درصدشان ارزيابي منفيتري از وضعيت پس از طلاق داشتهاند.
🔘و بالاخره اينكه ۵۷ درصد افرادي كه تجربه طلاق داشتهاند، دوباره ازدواج نمودهاند كه اين رقم براي مردان ۶۸ درصد و براي زنان طلاق گرفته فقط ۴۸ درصد است. ظاهراً اميد زنان به داشتن يك زندگي موفق پس از گرفتن طلاق كمتر از مردان است. یا زندگی فردی را مطلوبتر از ازدواج دوباره ارزیابی میکنند. در مجموع طلاق در ایران نشاندهنده کوشش زنان برای خلاص شدن از وضعیت نابرابر و تبعیضآمیز آنان در خانواده است.