ضرورت دوستی در دوره تاریکی
موسسه رحمان
چطور میتوان در زمانه عسرت و سرکوب و یکدستیِ حاصل از توتالیتاریسم دوام آورد؟ پاسخ هانا آرنت_فلیسوف_ این است: شکلدادن به دوستیهایی که کثرت را تاب میآورند و تمرینی برای باهم زیستن در جامعۀ بزرگترند. رفاقتهای سرشار از امنیت و برابری بخشی جدایناپذیر از جامعۀ دموکراتیکاند، که تفکرِ مداوم در خویشتنِ آدمها را درپی دارد. در این متن نگاهی به آرای هانت آرنت درباره دوستی داریم.
آرنت به دوستی، بهمثابهی محل ظهور و بروز تضادها و تکثر انسانی،نظر دارد. او در نگاه به دوستی بیشتر به دیدگاه ارسطو نزدیکمیشود و در دستهبندی ارسطوییِ دوستی، «دوستی مفید» و به شکل دقیقتر، «دوستی سیاسی» را ترجیح میدهد و آن را کانون پولیسمیداند.
دوستی از نظر آرنت مستلزم احترام است؛ احترامی که کثرت و تمایز و تکثر را اصل درنظر می گیرد و به انسانها اجازه میدهد تا انساندیگر را شخصی یگانه و متفاوت ببینند. این احترام از جنس تحسیننیست، بلکه صرفاً جدیگرفتن شخص است و اجازهدادن به او کههمانگونه ظاهر شود که هست و نه با معیارهای مطلوبیت که او را جذاب میکند و نه بهمثابۀ بیگانه، که نادیدهاش بگیرد؛ یعنی تاکید بیش از حد نه بر یکسانی است نه بر تفاوت؛ درنتیجه وقتی صحبت از دوستی است، بر لزوم احترام به او بیش از دوستداشتن تأکید میشود.
دوستی، برای آرنت و اغلب ما، تمرینی برای یادگیری مادامالعمراست: اینکه چگونه ما یاد میگیریم با هم زندگی کنیم. او درزندگی خود، روابط خویشاوندی کمی داشت؛ بنابراین روابط دوستی انتخابشده نقش مهمی در رشد او، بهعنوان فرد و در جایگاه روشنفکر عمومی، ایفا کرد.
از نظر آرنت، این شبکههای دوستی درواقع شرط اساسی کنشجمعیای بودند که منبع قدرت انسانی و اساس سیاست دموکراتیکبود. اگر ارتباط متقابل بین انسانها سرچشمۀ سیاست است، پس سیاست باید در روابط متقابل موجود ما مستقر شود. بهاینترتیب، دوستی ــ بهمنزلۀ یکی از مؤلفههای روابط متقابل ــ شرط لازم برایپایداری بدنۀ دموکراتیک میشود. همۀ اشکال دیگر رژیمهایسیاسی دوستی را انکار میکنند یا آن را برای اهداف و مقاصد خود شکل میدهند: حکومتهای دینی آن را تابع اعتقاد به موجودی برتر میدانند، الیگارشیها آن را به سلسلهمراتبی از منافع اختصاص دادهاند و حکومتهای استبدادی، با خواست وفاداری بیقیدوشرط فرد به خودکامه، دوستی را مخدوش میکنند.
توتالیتاریسم در ریشهکنکردن سیستماتیک همۀ اشکال دوستیمنحصربهفرد است. فقط دموکراسی مشارکتی واقعی به دوستی، مانند عنصری که هم شهروندان را پیوند میدهد هم زمینهای را فراهم میکندکه در آن شهروندان میتوانند رشد و توسعه پیدا کنند، احترام میگذاردو آن را تغذیه میکند. تصور سیاست دوستی به این معناست که بهیاد آوریم گرچه هیچیک از ما محل اقامت ثابتی نداریم، این دوستیها قدری ثبات و تداوم موقتی برای ما ایجاد میکنند. اگر دوستی بدنۀ سیاست را حفظ و تقویت میکند، آنگاه کاهش، تحریف و دستکاری آن بهمنزلۀ مرگ سیاستی پرجنبوجوش و سالم است و این بدونشک یکی از عللی است که آرنت برای دوستی ارزش قائل است.
برای آرنت، دوستی یکی از فضاهایی بود که در آن میتوان از ناهمگونی سیستماتیک فرار کرد و حداقل، با برخی از نشانههای مهم،دوباره ارتباط برقرار کرد. او دوستی و تفکر را بهشکلی جداییناپذیر درهم آمیخته میبیند. ارسطو درمورد دوستی میگوید: «دوست خود دیگر است؛ به این معنا که شما میتوانید گفتوگوی فکری را با او بهخوبی ادامه دهید مثل خودتان.» اما آرنت این را کافی نمیداند و بابحث سقراط به اصلاح آن میکوشد. سقراط میگوید: «خود نیز نوعیدوست است.» فقط کسانی که قادر به دوستی با خودشاناند میتوانند بادیگران دوست شوند. دوستی ــ و گفتوگوی فکریای که آن را حفظ میکند ــ بر این پیش فرض استوارست که هریک از دوستان داراییک خود متمایز است که برای هردو طرف ارزش دارد.
جامعۀ تودهای، با ازبینبردن پیوندهایی که ما را در کنار هم نگهمیدارد و تفاوتهایی که هریک از ما را منحصربهفرد میکند، انسانها را اتمیزه کردهاست و با این کار هم حوزۀ عمومی و هم حوزۀ خصوصی را ازبین بردهاست: اولی را با کاهش بالقوگی ما بهعنوان شهروندان فعالو متعهد و دومی با تجاوز بیامان به آن بهوسیلۀ فرهنگ تودهای. مهمتر ازهمه اینکه امکان سیاست را، که تنها در دنیای مشترک به اشتراک گذاشتن تفاوتها رخ میدهد، تضعیف کردهاست: جهانی که در قلمروعمومی آشکار میشود، ولی اساساً به قلمرو خصوصی وابسته است. کاهش این قلمروها منجربه فرسایش امر سیاسی و درنتیجهازبینرفتن دوستی بهعنوان زمینۀ امن بین خصوصی و عمومی میشود. (178 Nixon)
دوستیهای ما فضای خصوصیای را فراهم میکنند که در آن تکثرذاتی خودِ دوستی را کشف میکنیم و از آن میتوان دوباره وارد فضایعمومی کثرت شد. آنها ما را به جهان متصل میکنند؛ درحالیکه ما راقادر میسازند تا با پیچیدگی آن کنار بیاییم. ما به دوستی نیاز داریم، زیرا جریان دوطرفۀ بین خصوصی و عمومی را تسهیل میکند و تضمین میکند که هیچکدام از این دو نیستیم.
دوستی دنیا را به مکانی امنتر تبدیل میکند؛ درحالیکه تردیدذاتی دنیا را تصدیق میکند. دقیقاً بهعلت عدم قطعیت ــ وپیشبینیناپذیر بودن و احتمالی که باعث آن میشود ــ ما به دوستی نیاز داریم.
بخشی از متن «سیاستِ دوستی در برابر دوران تاریکی، براساس آراء هانا آرنت» نوشته مریم رضایی را خواندید. این متن در شماره پنجم هایا با عنوان «ما مثل هم نیستیم» منتشر شده است.
فایل پیدیاف هایا را از سایت یا کانال تلگرام رحمان دانلود کنید.