ضد مسیحاباوری در اندیشه یهود
sleep
یهودیت به اندیشه ای قومی-مذهبی قوم یهود منتسب به یهودا بن اسرائیل بن اسحاق بن ابراهیم گفته می شود که نخستین دین سازمان یافته ی ابراهیمی با محوریت یکتاپرستی است. با اینکه یهودیت را می توان یک دین تلقی کرد اما این دین مانند سایر ادیان نیست بلکه تاکید ویژه ای بر انساب و نژاد دارد که باید الزاماََ نسبی اسرائیلی داشته باشند و همچنین از طرف مادر یهودی باشند. پیش تر و تا به امروز گفته می شود که هیچ شخصی نمی تواند وارد دین یهودیت شود مادامی که شرایط نسبی را نداشته باشد خب این موضوع تا حد زیادی درست است اما میشود یهودی شد، و چند بار در طول تاریخ گزارش شده است ملت دستهجمعی یهودی شده اند: قرن دوم قبل از میلاد حکومت یهودی حشمونی، سرزمین ادوم در جنوب اسرائیل رو فتح و مردم را به اجبار یهودی کرد. حکومت حمیر در یمن یک یا دو قرن قبل اسلام یهودی گشت و حکومت خزر در قفقاز یکی دو قرن بعد اسلام. امروزه هم یهودی شدن ممکن است، یهودیهای اصلاحگر امروزی نوکیش ها را میپذیرن، و یهودیهای سنتی گرچه بسیار سخت نوکیش میپذیرن اما باز یهودی شدن ناممکن نیست.
فارق از اینکه عقاید و ایدئولوژی یهودیت چیست در این مقاله میخوام اشاره ای به یکی از مفاهیم کلامی یهودیت بکنم.

در یهودیت، مسیح (عبری: מָשִׁיחַ، تلفظ به انگلیسی: māšîaḥ، تلفظ به فارسی: ماشیا؛ یونانی: χριστός، تلفظ به انگلیسی: khristós، معنی: تدهین شده، آغشته به روغن) عنوانی است برای ناجی و آزادی بخش مردم یهودی.
در فرجام شناسی یهودی، عبارت mashiach (ماشیا)، یا "Messiah" (مسیاح)، برای اشاره به شاهی یهودی در آینده از تبار داوود نبي اشاره میشود، که انتظار میرود با روغن مقدس مسح آغشته شده باشد و در عصر مسیانی (به انگلیسی: Messianic age، مسیانی به انتظار مسیح) بر مردم حکومت کند.
با وجود اینکه یهودیت به مسیح/منجی ایمان دارد اما به وضوح ضد مسیح باوری هم در آنان قابل مشاهده است. احتمال بسیار زیاد ضد مسیح باوری یا بی اعتنا جلوه دادن این مفهوم بخاطر عداوت و دشمنی یهود با مسیحیون یا افراد فتنه گر مسیحاباوراست زیرا اصلی ترین عقیده هم در مسیحیت ایمان به مسیح یسوع یا همان عیسی فرزند خداوند است از همین رو احتمالاََ در کلام یهودیت به ویژه در تفاسیر آنها من جمله تلمود بی اعتنایی به مسیح باوری از دشمنی انها با مسیحی گراها نشات میگیرد.

کتاب تلمود که در واقع تفسیری کبیر از تورات است پس از جنبشهای متعدد مسیحاباور که همگی به فاجعه منتهی شده بودند (مسیحیت، شورش ۷۰، شورش بارکوخبا) نوشته شد و گاه دیدگاهی به شدت ضد مسیحاباورانه دارد.
1-«اگر جوانان گفتند برویم معبد را بسازیم، با ایشان نرو و اگر پیران گفتند برویم معبد را تخریب کنیم، با ایشان برو! چرا که ساختن جوانان ویرانی است.»
- [تلمود از تبوتاب مسیحایی جوانان میترسد و میداند که اشتیاق ایشان برای «ساختن معبد» منجر به فجایع بیشتری خواهد شد.]
2- «اگر نهالی در دست داشتی و تو را گفتند: «هان، مسیحا ظهور کرد!» نخست نهال را بکار و سپس به استقبال او برو.»
- [تلمود تأکید میکند که انتظار ظهور مسیحا نباید مانع به جا آوردن وظایف اینجهانی شود. نخست وظیفهٔ اینجهانی خود را به انجام برسان و سپس به فکر ظهور مسیحا باش.
- این دو نقل قول منتسب به یوحنان بن زکّای، به نقل از آووت دِ-ربّی ناتان، نسخهٔ ب، ۳۱: ۲
و این به وضوع دقیقاً برعکس دیدگاه انجیل است:
شخصی ضیافتی بزرگ برپا کرد و خادمش را فرستاد تا مدعوّین را بخواند. اما یکی گفت: «مزرعهای خریدهام، باید از آن سرکشی کنم.» دیگری گفت: «پنج جفت گاو خریدهام، و اینک میروم آنها را بیازمایم.» سومی گفت: «تازه زن گرفتهام، نمیتوانم بیایم.»
لوقا - ۱۴