صدای بی‌صدایان

صدای بی‌صدایان

شمارۀ 100 | چالش‌ها و معضلات چهار گرایش‌ ارشد دانشکده 

گرایش زیست‌پزشکی | شایان مقدم

گرایش زیست‌پزشکی در کنار دیگر گرایش‌های کارشناسی‌ارشد دانشکده، یکی از انتخاب‌های جذاب برای دانشجویانی است که می‌خواهند در این مسیر کار خود را در مهندسی شیمی ادامه دهند. باوجوداینکه دروسی که در دانشکده‌مان برای این گرایش ارائه می‌شوند، همگی دروس لازم و خوبی برای آشنایی با بخش‌های مختلف این قسمت از مهندسی شیمی هستند و تقریباً تمامی مباحث مورد نیاز برای یک مهندس پزشکی را پوشش می‌دهند، مشکلاتی در نحوهٔ چینش این دروس و همچنین بار کاری آن‌ها (به‌طور خاص برای دروس موجود در چارت ترم دوم این گرایش) وجود دارد که در این نوشته سعی داریم تا به اساسی‌ترین آن‌ها اشاره کنیم. البته لازم به ذکر است که مواردی که در این متن به آن‌ها اشاره می‌گردد صرفاً ‌به بخش آموزشی آن مربوط است و به مشکلات مربوط به مسیر پروژۀ کارشناسی‌ارشد و پایان‌نامه پرداخته نمی‌شود.

 ترم دوم و بار کاری زیاد

مطابق چارت ارائه‌شده برای ترم دوم این گرایش، دروسی که باید گذرانده شوند شامل درس‌های «پدیده‌های انتقال در بدن انسان» (پروژه‌دار، اصلی، الزامی)، «مهندسی بافت» (نظری، تخصصی، الزامی)، «سیستم‌های میکرو و نانو در مهندسی پزشکی» (نظری، اصلی، الزامی) و «ارگان‌های مصنوعی» (نظری، تخصصی، الزامی) می‌‌شود. همان‌طور که مشاهده می‌شود، تنها درس پدیده‌های انتقال در بدن انسان به‌عنوان درس پروژه‌دار در چارت تعریف شده است که این بدین معناست که تنها مهلت تحویل پروژۀ این درس می‌تواند تا زمان داده‌شده برای ثبت نمرات دروس پروژه‌دار ازطرف آموزش دانشگاه در مردادماه ادامه پیدا کند. ازطرفی اما دروسی که سنگین‌ترین پروژه‌ها و بار کاری را بر روی دانشجو در این ترم اعمال می‌کنند، مهندسی بافت و سیستم‌های میکرو و نانو در مهندسی پزشکی هستند که چندین فاز در طول ترم تحصیلی دارند و ددلاین‌های مربوط به هرکدام از این فازها نیز از شروع ترم توسط اساتید این دروس به دانشجویان ارائه می‌شوند و تا حدودی (به‌جز در موارد خاص) قابل‌جابه‌جا شدن نیستند. پروژۀ این درس‌ها شامل مرور تعداد قابل‌توجهی مقالۀ مرتبط با موضوع انتخاب‌شده توسط دانشجویان، ارائۀ چالش‌های مربوط به مقالاتی که در این زمینه خوانده شده و ارائۀ یک نوآوری برای ادامۀ کار در حیطهٔ موضوع انتخابی است. در نهایت دانشجویان باید بتوانند همهٔ این موارد را در قالب یک شبه‌مقالۀ مروری ارائه دهند و باید ارائۀ جامعی برای تمامی‌شان آماده شود. پروژه‌های این دروس، در کنار تمریناتی که بعضاً در طول ترم برای این درس‌ها وجود دارد، بار کاری نسبتاً زیادی را بر روی دانشجویان اعمال می‌کنند و عمدۀ وقت دانشجویان این گرایش را به خود اختصاص می‌دهد. این در حالی است که به‌دلیل حجم بالای کار، دانشجویان فرصت مطالعۀ خود مطالب درسی را ندارند و در زمان امتحانات با حجم زیادی از مطالبی که باید خوانده شوند، مواجه می‌شوند (البته درصورت حضور فعال در کلاس‌های درسی، این بار تا حدودی کم می‌شود). در کنار این موارد، ثابت‌ بودن ددلاین‌های تعیین‌شده برای دو درس مذکور، تا حد خوبی جدول زمانی ترم را پر می‌کند و زمانی که برای فازهای ابتدایی پروژه‌های دروس پدیده‌های انتقال در بدن انسان و ارگان‌های مصنوعی، می‌بایست یک ددلاین جدید تنظیم شود و ارائه‌ای انجام شود، کار کمی چالش‌برانگیز خواهد شد.

نکتۀ دیگری که وجود دارد، مربوط به پروژهٔ دو درس دیگر است. پروژهٔ درس ارگان‌های مصنوعی، نوشتن یک طرح اقتصادی برای یک تجهیز پزشکی انتخاب‌شده توسط گروه‌های مختلف دانشجویان است. این پروژه تا حد بسیار زیادی مشابه با پروژۀ درس «سیستم‌های کنترلی انتقال دارو» (نظری، جبرانی، الزامی) است و مقداری با این فلسفه که با انجام این پروژه، مطلب جدیدی به دانشجویان آموخته می‌شود تداخل دارد و زمان اضافی دیگری را نیز از دانشجویان می‌تواند در طول ترم بگیرد. همچنین برای درس پدیده‌های انتقال در بدن انسان هدف پروژه، انجام یک شبیه‌سازی حول یک موضوع مشخص مرتبط با پدیده‌های موجود در بدن انسان است که باوجوداینکه کلیت و مسیر این پروژۀ جدید است و اولین و تنها پروژهٔ شبیه‌سازی در طول دروس این گرایش است (که به اعتقاد نویسنده، نیاز است که دانشجویان حتماً در این حیطه نیز کار کنند)؛ اما کلی‌ بودن موضوعی که در سال جاری برای این پروژه تعیین شد و کمیاب‌ بودن کارهای شبیه‌سازی در این زمینه، کمی انتخاب موضوع را در ابتدای کار با چالش مواجه می‌کرد.

 پیشنهاداتی کوچک برای بهبود شرایط

در کل برای بهتر شدن شرایط در ترم دوم، اولین پیشنهادی که می‌توان ارائه داد، جابه‌جایی یکی از دروس ترم دوم با ترم اول است؛ اتفاقی که البته طبق خبرهای رسیده از سمت اساتید گرایش، در حال رخ‌دادن برای سال بعد است و گویا بناست که دروس سیستم‌های میکرو و نانو در مهندسی پزشکی و «ریاضیات تحلیلی پیشرفته» (درسی نظری، اصلی و الزامی که در ترم اول ارائه شد و بار کاری نسبتاً کمی دارد) با یکدیگر جابه‌جا شوند. در ادامۀ مساعدت‌هایی برای ترمی که گذشت، از سمت اساتید گرایش در درس‌های مهندسی بافت و سیستم‌های میکرو و نانو در مهندسی پزشکی، در جهت کاهش بار پروژۀ این درس‌ها صورت گرفته بود؛ اما به‌ نظر می‌رسد که همچنان جا برای کاهش میزان مقالات مورد نیاز وجود دارد. پروژهٔ درس سیستم‌های میکرو و نانو نیز می‌تواند تغییر جهت داده و به یک پروژهٔ شبیه‌سازی تبدیل شود؛ هرچند این تغییر به نظر و صلاح‌دید استاد محترم درس بازمی‌گردد. همچنین مشکلاتی که دربارۀ درس‌های ارگان‌های مصنوعی و پدیده‌های انتقال در بدن انسان ذکر شد نیز جای بررسی دارند.

 جمع‌بندی

با کمترشدن میزان بار کاری ترم دوم، از نظر نویسنده امکان تعیین‌شدن زودتر اساتید مربوط‌ به پروژهٔ کارشناسی‌ارشد و کار بر روی آن‌ها (جلوبردن فاز مطالعاتی) وجود خواهد داشت. این اتفاق هم به نفع دانشجویان و هم به نفع اساتید است؛ چرا که پیش‌رفتن فاز مطالعاتی، امکان پیش‌بردن سریع‌تر کارهای مربوط به پایان‌نامه و نهایتاً زودتر دفاع‌کردن دانشجویان را فراهم می‌کند. امید است با ایجاد تغییرات سازنده و منطقی‌ترشدن بار کاری دروس در ترم دوم، فضای مطالعۀ خود محتوای دروس در طول ترم و انجام کارهای دیگر نیز برای دانشجویان فراهم گردد. در خاطر داشته باشیم که گرایش زیست‌پزشکی، یکی از گرایش‌های خاص و جذاب برای کسانی است که در حال انتخاب گرایش هستند و درصورت بهترشدن شرایط از نظر آموزشی، انتخاب‌های مطمئن‌تری از سوی دانشجویان آیندۀ این گرایش صورت می‌گیرد و افراد قوی‌تری به این گرایش جذب می‌شوند. در نهایت از تمامی اساتید محترم این گرایش کمال تشکر را برای زحماتی که در طول ترم‌های گذشته برایمان کشیدند دارم؛ چراکه همین مقدار بار کاری نیز بر روی اساتید از جهت ادارهٔ پروژه‌ها و ارزیابی آن‌ها وجود دارد.


گرایش بیوتکنولوژی | ناشناس

درخصوص گرایش بیوتکنولوژی یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در نگاه اول به چشم می‌آید، کمبود اساتید اختصاصی این گرایش است؛ به‌طوری‌ که در‌حال‌حاضر تنها دو استاد، دکتر «یغمایی» و دکتر «عسکری‌پور»، تمام بار این گرایش را برعهده دارند (با احتساب این موضوع که دکتر یغمایی به‌طور مشترک از اساتید گرایش محیط‌زیست نیز می‌باشند و دکتر عسکری‌پور به‌تازگی و از سال ۱۴۰۰ به گروه اضافه شده‌اند، سختی شرایط واضح‌تر نیز می‌شود). از مهم‌ترین مشکلات مربوط به کمبود اساتید اختصاصی هر گرایش آن است که دانشجو مجبور است اکثر دروس خود را با اساتید محدودی بگذراند و حتی درصورتی‌که نقدی به نحوۀ تدریس و ارزیابی اساتید وارد باشد، عملاً راهکار جایگزینی وجود ندارد.

از طرفی تأثیر مهم‌ترِ کمبود اساتید در بخش پژوهشی دیده می‌شود که باعث کمبود تنوع زمینه‌های پژوهشی برای تعریف پایان‌نامه می‌گردد و این موضوع باعث می‌شود دانشجو مجبور شود تنها در زمینه‌های کاری و پژوهشی اساتیدِ موجود به‌دنبال تعریف موضوع بگردد و عملاً از خیر موضوعات متنوع و به‌روز این حوزه بگذرد. هرچند هرساله بخشی از دانشجویان این گرایش، برای حل این مشکل به تعریف پروژه با اساتید پژوهشگاه‌های خارج از دانشگاه مثل پژوهشکدهٔ ژنتیک روی می‌آورند که علاج موقتی برای این مشکل است؛ اما مواردی مثل مسافت زیاد پژوهشکده‌ها تا دانشگاه و لزوم هماهنگی و گزارش‌دهی مستمر بین استاد راهنمای حاضر در دانشگاه و پژوهشکده، باعث می‌شود این راهکار برای همۀ دانشجویان مطلوب نباشد. برخی دیگر از دانشجویان نیز به تعریف پروژه با اساتید سایر گرایش‌ها، مانند زیست‌پزشکی روی می‌آورند که خب در این‌ صورت عموماً دیگر موضوع تعریف‌شده ارتباط مستقیمی به بیوتکنولوژی که گرایش خود دانشجوست، ندارد و طبیعتاً راهکار مطلوبی نیست.

چالش دیگر این گرایش محدودیت تجهیزات آزمایشگاهی در آزمایشگاه‌های مورد بحث است. طبیعتاً یکی از ملزومات تعریف موضوعات مختلف پژوهشی، امکان دسترسی به مواد و تجهیزات مورد نیاز برای انجام پژوهش مربوطه است. عدم دسترسی به تجهیزات مشابه یا تجهیزات روتین مورد استفاده در صنعت مثل بیوراکتور و فرمانتور یا خرابی و قدیمی‌‌بودن بخشی از تجهیزات موجود در آزمایشگاه‌ها علاوه‌بر نبود تجهیزاتی که برای تعریف پروژه‌هایی با موضوعات به‌روزتر لازم است، از معضلات آزمایشگاه‌های این گرایش هستند.

در نهایت به نظر می‌رسد بخش خوبی از مشکلات مربوط به این گرایش با استخدام اساتید جدید، با زمینه‌های تخصصی متنوع و به‌روز قابل‌حل است (ضرورت این موضوع پس از بازنشستگی دکتر «وثوقی» و دکتر «عالم‌زاده» در سال ۱۴۰۰ و وفات دکتر «روستاآزاد» در سال ۱۴۰۱، دوچندان شده‌ است).

هرچند درحال‌حاضر، مثلاً در زمینۀ موضوعات مربوط به محیط‌زیست، اساتید متخصص خوب و باتجربه‌ای مانند دکتر یغمایی حضور دارند؛ اما به نظر می‌رسد استفادۀ بیشتر از اساتید باانگیزه‌ که خود نیز در زمینۀ بیوتکنولوژی تحصیل کرده باشند و با موضوعات به‌روز این حوزه و همچنین صنعت آن آشنایی داشته باشند، علاوه‌بر ارتقای کیفیت آموزشی و پژوهشی این گرایش، در افزایش علاقه و رغبت دانشجویان به این گرایش موثر خواهد بود (به‌عنوان نمونه نتیجهٔ حضور چنین اساتیدی در پیشرفت این گرایش و رغبت و علاقه‌مندی دانشجویان را می‌توان در زمان حضور دکتر وثوقی مشاهده نمود).

در قدم بعد تجهیز بیشتر آزمایشگاه‌ها، تعمیر و خریداری تجهیزات مورد نیاز، بازکردن مجدد آزمایشگاه‌های تعطیل‌شده، مانند آزمایشگاه دکتر عالم‌زاده (که البته مجدد مستلزم استخدام اساتید بیشتر است) و همچنین افزایش بودجۀ پژوهشی اختصاص‌یافته به این گرایش، با توجه به قیمت بالای مواد مصرفی و آنالیزهای مربوطه، برای بهبود وضعیت این گرایش ضروری به نظر می‌رسد.

علاوه‌بر موارد فوق، افزایش بازدید دانشجویان از شرکت‌های فعال در این حوزه که موجب بهبود شناخت فضای کار و آیندۀ کاری این گرایش می‌شود، تلاش جهت جذب گرنت‌های صنعتی و تعریف پروژه‌های تقاضامحور در ارتباط با صنایع و گسترش ارتباط با سایر دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی از دیگر راهکارهای بهبود شرایط این گرایش به‌ حساب می‌آیند.


گرایش پلیمر | طاها اهرابی

گرایش پلیمر به‌عنوان یکی از گرایش‌های دانشکده، مانند هر موضوع دیگری دارای چالش‌هایی است که در این متن قصد داریم از دید یک دانشجوی در حال تحصیل در این گرایش در دانشکده مروری بر آن داشته باشیم.

دروس ارائه‌شده توسط اساتید پلیمر، عمدتاً شامل مباحث پایه‌ای هستند که گذراندن آن‌ها الزامی است. بااین‌حال تعداد دروس محدود است و دانشجویان مقطع ارشد نمی‌توانند تنها با پاس‌کردن این دروس، دانش خود را به سطح مورد نیاز برای یک مهندس پلیمر افزایش دهند؛ بنابراین لازم است که دانشجویان خود به‌دنبال منابع مختلف برای یادگیری باشند. برخی از دروس ارائه‌شده چندان کاربردی نیستند و با نیازهای گرایش پلیمر هم‌خوانی ندارند. برای مثال، درس «طراحی راکتور» چندان با نیازهای این گرایش تطابق ندارد.

به نظر می‌رسد با توجه به اینکه بسیاری از دانشجویان درگیر انجام پروژه‌های آزمایشگاهی هستند، افزودن یک درس دو یا سه واحدی در زمینۀ روش‌های آنالیز، به‌ویژه آنالیزهای شیمیایی و ساختارسنجی، می‌تواند کاربردی باشد و به بهبود مهارت دانشجویان کمک کند. کیفیت کلی دروس ارائه‌شده مناسب است؛ اما سطح تدریس برخی از آن‌ها که حدود یک‌سوم دروس را شامل می‌شوند، ضعیف است. ازنظر حجم کار، دروس دارای فشار معقولی هستند؛ اما برخی پروژه‌ها با سیلابس درسی هم‌خوانی ندارند و انجام آن‌ها دشوار و اغلب کم‌فایده است. این مسئله نیازمند بازنگری و اصلاح است.

یکی از مشکلات دانشجویانی که در گرایش پلیمر مشغول به تحصیل هستند این است که امکان اخذ دروس از سایر گرایش‌ها و دانشکده‌ها، نظیر دانشکده‌های شیمی، مهندسی مواد و مهندسی مکانیک را ندارند. این موضوع فرصت یادگیری مطالبی که می‌تواند برای دانشجویان مفید باشد را محدود می‌کند. اگر امکان انتخاب دروس از سایر دانشکده‌ها فراهم شود، این امر می‌تواند به پیشبرد پایان‌نامه‌ها و پروژه‌های دانشجویان کمک شایانی کند.

در مورد ارزیابی‌ها باید اشاره کرد که روند نمره‌دهی در کل مناسب نیست؛ هرچند محتوای دروس نسبت به برخی گرایش‌ها ساده‌تر است. بااین‌وجود میانگین معدل در این گرایش کمتر از سایر گرایش‌ها، حتی گرایش کنترل است.

یکی دیگر از چالش‌های اصلی در این رشته، محدودیت‌های مرتبط با کارهای آزمایشگاهی است. این محدودیت‌ها غالباً ناشی از مشکلات مالی هستند که موجب کمبود مواد اولیه، محدودیت در انتخاب موضوع پایان‌نامه و کمبود امکانات آزمایشگاهی می‌شود. متأسفانه در این زمینه راهکار مشخصی وجود ندارد و دانشجویان ناچار به سازگاری با شرایط موجود هستند. حفظ شرایط فعلی و جلوگیری از بدترشدن آن،‌ می‌تواند بهترین اقدام باشد.

شنیده‌‌ام که برای دانشجویان دکتری، پروژه‌ها به‌طور مستقیم در راستای پایان‌نامه تعریف می‌شوند؛ اگر چنین رویکردی برای دانشجویان مقطع ارشد نیز در نظر گرفته شود و پروژه‌های صنعتی برای آن‌ها تعریف شود، از لحاظ اقتصادی و عملی سودمند خواهد بود. یکی از نکات مثبت این است که اساتید برخی از دانشجویان را به «پژوهشگاه پلیمر» می‌فرستند که هرچند ممکن است کمی چالش‌برانگیز باشد، اما از لحاظ علمی و پژوهشی بسیار مفید است.


گرایش طراحی فرایندهای شیمیایی | ناشناس

فرایند یا به‌طور کامل طراحی فرایندهای شیمیایی، بی‌شک شناخته‌شده‌ترین گرایش رشتۀ مهندسی شیمی در مقطع کارشناسی‌ارشد است که هر دانشگاهی که دانشکدۀ مهندسی شیمی داشته باشد، این گرایش نیز در آن یافت خواهد شد. کد رشتۀ این گرایش در دانشگاه صنعتی شریف جزو نخستین انتخاب‌های هر داوطلب کنکور کارشناسی‌ارشد است که هرساله پذیرای رتبه‌های برتر این آزمون است. بااین‌وجود این گرایش با چالش‌ها و مشکلات قابل‌توجهی روبه‌روست که عدم توجه کافی به برخی از این مشکلات می‌تواند موجب به‌خطرافتادن رتبۀ علمی این رشته در جامعۀ آکادمیک مهندسی شیمی کشور گردد. در این نوشته به تعدادی از این چالش‌ها از دید یکی از دانشجویان این رشته پرداخته می‌شود.

 کمبود اعضای هیئت علمی گرایش

‌بی‌شک این چالش مهم‌ترین مشکل هر دانشجو برای تحصیل در این رشته است. با درنظرگرفتن بازنشستگی دو تن از استادان گرامی گرایش، هیئت‌علمی در دسترس برای پژوهش مقطع ارشد تنها یک نفر (در بهترین حالت اگر استادان بازنشسته قبول به پذیرش دانشجو کنند، دو استاد) است؛ درحالی‌که تعداد دانشجویان ورودی ابتدای هر سال تحصیلی بین پنج الی هفت نفر است. مقایسۀ این تعداد با دانشجویان و استادان هر گرایشِ دیگر دانشگاه‌های برتر کشور، خبر از ضعف شدید گرایش در دانشگاه ما را می‌دهد (در «دانشگاه‌ تهران» و «دانشگاه تربیت مدرس» به‌طور متوسط به‌ازای هر دو دانشجو، یک عضو هیئت‌علمی در گرایش فرایند حضور دارد). بهترین راه‌حل، تغییر سیاست دانشکده در جذب هیئت‌علمی و تسهیل روند جذب اعضای هیئت‌علمی از میان فارغ‌التحصیلان این گرایش است. راه‌حل جایگزین می‌تواند کاهش موقت ورودی‌های گرایش در سالیان آینده باشد (به‌ نظر می‌رسد چالشی مشابه در آینده‌ای نه‌چندان دور گریبان‌گیر گرایش کنترل نیز خواهد شد).

 عدم تخصیص فضای اختصاصی به دانشجویان

از چالش‌های بسیار عجیب، عدم تخصیص حتی یک اتاق در دسترس برای دانشجویان ارشد است. اولین نکته که در مقابل این چالش احتمالاً به ذهن خواهد رسید، سایت ارشد است؛ اما متأسفانه این مکان فقط تا ساعت 13 قابل‌استفاده است و پس از آن، تمام دانشجویانِ داخلِ سایت بیرون می شوند! با توجه به دسترسی اکثر دانشجویان به لپ‌تاپ‌های شخصی، به‌ نظر در اختیارداشتن فضایی آرام و اختصاصی و بدون محدویت زمانیِ این‌چنینی برای انجام امور پژوهشی و مطالعاتی، نسبت‌ به سایتِ تا حد زیادی ناکارآمد، از ارجحیت بیشتری برخوردار است.

 برنامۀ آموزشی گرایش

برنامۀ آموزشی گرایش از دو جنبۀ تشریفاتی‌بودن دروس اختیاری و افراط در سخت‌گیری باعث ایجاد چالش‌های غیرسازنده‌ای برای دانشجویان می‌شود. برای چالش اول لازم است گفته شود اجباری‌ بودن تمامی دروس آموزشی در مقطع ارشد، امری عجیب به‌نظر می‌رسد؛ اما در گرایش فرایند دانشکده، تمامی دروس اجباری هستند. در چارت درسی، درس‌هایی مانند «دینامیک سیالات محاسباتی» پیش‌بینی‌‌شده تا دانشجویان با توجه به علاقه‌مندی و زمینۀ کاری خود این دروس را انتخاب کنند؛ اما متأسفانه دانشکده بدون درنظرگرفتن نظر و صلاح‌دید دانشجویان، هر ترم اقدام به ارائۀ دروس دلخواه خود می‌کند که موجب کمبود تأثیر و بار علمی برخی از این دروس برای دانشجویان می‌شود. درصورتی‌که دانشکده امکان ارائۀ دروس پیش‌بینی‌شده در چارت را ندارد، می‌توان با فراهم‌نمودن تسهیلات برای انتخاب دروس جایگزین درون یا برون‌دانشکده‌ای و اعمال فیلترهای مناسب برای دروس مجاز، این نقصان را برطرف کرد.

همچنین افراط بیش از حد در سخت‌گیری و تفکر غیرمجاز (حرام‌!) بودن نمرۀ بالا برای دانشجویان توسط استادان گرامی در تک‌تکِ دروسِ گرایش موجب‌ شده تا عملاً دانشجویان تا پایان‌ترم دوم، هیچ زمانی برای جست‌وجو و تحقیق نداشته و صرفاً درگیر تکالیف، پروژه‌ها و به‌خصوص امتحانات دروسی شوند که بعضاً هیچ نیازی به آن‌ها نخواهند داشت. این در حالی است که آخرین زمان نگارش پروپوزال ارشد در دانشکده، مردادماه است که می‌تواند باعث انتخاب‌های عجولانه و از روی اجبار یا ناآگاهانه توسط دانشجویان شود و درنهایت باعث افت محسوس کیفیت پایان‌نامه‌های دانشجویان گردد.

در نهایت امید است تا با اتخاذ سیاست‌های مناسب توسط دانشکده و فراهم‌نمودن تسهیلات حداقلی برای دانشجویان، مشکلات دانشجویان ارشد به حداقل برسد. شایان ‌ذکر است که نکات مطرح‌شده، چالش‌های پررنگ‌تر گرایش در دانشکده در سال تحصیلی گذشته از نظر نویسنده است.

Report Page