شهادت‌نامه امام مظلوم

جنازه را آوردند به آنجا که مجلس شرطه بود، وچهارنفر را اجیرکردند تا ندا دهند که اى مردمان هر که مى خواهد ببیند موسى بن جعفر را بیرون آید، پس در شهر غلغله افتاد...

سلیمان بن ابى جعفر، عموى هارون قصرى داشت در کنار شط چون صداى غوغاى مردم را شنید واین ندا به گوشش رسید از قصر به زیر آمد وغلامان خود را امر کرد که آن جمعیت را دور کردند وخود عمامه از سر انداخت وگریبان چاک زد پاى برهنه در جنازه آن حضرت روانه شد وحکم کرد که در جلو جنازه آن حضرت ندا کنند که هر که خواهد نظر کند به طیب پسر طیب بیاید نظر کند به سوى جنازه موسى بن جعفر علیه السلام ، پس جمیع مردم بغداد جمع شدند وصداى شیون و فغان از زمین به فلک نیلگون مى رسید، چون نعش آن حضرت را بـه مـقابر قریش آوردند به حـسـب ظاهر، خود ایسـتاد متوجه غـسـل وحنوط وکـفـن آن حضرت شـد وکفنى که براى خود ترتیب داده بود که به دوهزار وپانصد دینار خریداری کرده بـود وتمام قرآن را بر آن نوشته بود بر آن جناب پوشانیدند، به اعزاز واکرام تمام آن جناب را در مقابر قریش دفن نمودند، چون ایـن خبر به هارون رسید به حسب ظاهر براى آرام کردن مردم برای اونامه نوشت واورا تحسین کرد و نوشت که سندى بن شاهک ملعون آن اعمال را بدون رضایت من انجام داده ، از توخشنود شدم که نگذاشتى به اتمام رساند.

بر گرفته از : کتاب منتهی الآمال نوشتۀ شیخ عباس قمی جلد 2 ، باب نهم ، فصل پنجم: شهادت موسی بن جعفر علیه السلام

🔸کانال رسمی ستاد فاطمیه

🔸وابسته به پایگاه اطلاع رسانی فاطمیه

🌐 www.Fatemyeh.com

اینستاگرام

● Instagram.com/Fatemyeh_com

ایتا 

● Eitaa.com/Fatemyeh_com

‌

📩ارتباط با مدیریت:

■ @Fatemyeh_com_Admin