شعبده باز

شعبده باز

روزنامه شریف
کریستوفر نولان و جاناتان نولان

کریستوفر نولان، کارگردان ۵۳ساله انگلیسی - آمریکایی با ساخت فیلم تعقیب در سال ۱۹۹۸ با بودجۀ ۶۰۰۰ دلاری، به‌نوعی کار خود را در این عرصۀ بسیار سخت شروع کرد. بعد از موفقیت در آن فیلم بود که فیلم یادگاری را با بازی گای پیرس در اول سال قرن جدید ساخت و با داستان جدید و بازی خوب بازیگرانش مثل یک بمب اتم صدا کرد و به‌نوعی اولین عامل درخشش این کارگردان جوان به حساب آمد.

بی‌خوابی در سال ۲۰۰۲ سومین اثر نولان بود که با بازی درخشان آل‌پاچینو و رابین ویلیامز همراه بود و یک فیلم در ژانر درام و تریلر به حساب می‌آمد که نشان داد همکاری با بازیگران بزرگ هم برای او مثل آب‌خوردن است و می‌تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

این اما انتهای ماجرا نبود. او برنامه‌ریزی یک سه‌گانه را در سر داشت تا باعث ایجاد یک انقلاب در فیلم‌سازی شود که با سری فیلم‌های بتمن و شخصیت محبوبش دنیای «دی‌سی» رقم خورد. سه‌گانۀ بتمن با سایر فیلم‌های بتمن که تاکنون هالیوود ساخته بود فرق داشت، چرا که کارگردان این سری کریستوفر نولان بود و هر کدام از این قسمت‌ها حواشی خاص خود را داشتند؛ نمونه‌اش هم قسمت دوم این مجموعه بانام «بتمن شوالیه تاریکی» که با بازی هیث لجر همراه بود و به‌علت متد اکتینگ خاص آن و آمادگی برای این فیلم، مدتی خود را در اتاقی در یک هتل محبوس کرد و بعد از فیلم خودکشی کرد.

سری فیلم‌های بتمن نولان بیشتر از قبل نشان داد که در سینمای هالیوود یک کارگردان با قابلیت‌های بسیار بالا در حال ظهور است و قصد یک انقلاب دارد. ساخت دو فیلم سینمایی دیگر که توسط او ساخته شد مبنای بسیاری از فیلم‌سازان و عاشقان هنر بود. «تلقین» و «میان‌ستاره‌ای» که درباره هر کدام‌شان می‌توان چندین جلد کتاب نوشت. فیلم‌هایی که بعد از گذشت یک دهه از ساخت آنها هنوز هم بر سر زبان‌ها هستند.

بعنوان مثال، هیچگاه در تلقین مشخص نشد که پایان آن چه بود و آیا بازیگر نقش اصلی در رؤیا بود یا نه. یا خیلی از کسانی‌که میان‌ستاره‌ای، دوست دارند دوباره به تماشای آن نشسته و در فضای لایزال خداوند غرق شوند.

نولان اما در تمام طول این مسیر یک برادر خوب و خوشفکر به اسم جاناتان کنار خودش داشت که نویسندهٔ برخی از آثار او مانند بتمن، یادگاری، پرستیژ و فیلم مورد تحسین میان‌ستاره‌ای محسوب می‌شد. آثاری‌که جاناتان نویسندگی‌اش را برعهده داشت، داستانی داشتند که بهت خواننده را به همراه داشتند و باعث شدند شما اگر اهل فیلم بوده باشید، حتی لحظه‌ای هم پلک نزنید.

بهتر بگویم که این دو برادر مکمل یکدیگر بودند؛ ترکیبی از یک کارگردان عالی و یک نویسندۀ عالی که باعث خلق آثار شگرفی شده‌اند؛ ماجرا بسیار خوب پیش می‌رفت تا اینکه از بد ماجرا جاناتان به فکر ساخت یک سریال افتاد و چند سالی است که دیگر با برادر بزرگ‌تر خود همکاری نمی‌کند.

نولان از زمان قطع این همکاری، فیلم‌های دانکرک که یک فیلم جنگی است و فیلم تنت را ساخت. تنت که یک فیلم علمی-تخیلی درباره سفر به زمان بود و در ژانر خود همتا نداشت اما به اعتقاد نویسنده اگر فیلم توسط برادر کوچک‌تر کریستوفر یعنی جاناتان نگارش شده بود، علاوه بر کیفیت خوب فیلم، می‌توانستیم شاهد یک داستان فوق‌العاده بوده و مثل میان‌ستاره‌ای، تا مدت‌ها از دیدن آن لذت ببریم.

به‌بیان دیگر در آثاری که هر دو برادر را با هم می‌بینید و یکی در قامت نویسنده و آن یکی در قامت کارگردان ظاهر شده است، شاهکاری خلق می‌شود که قبل از آن، دنیای هنر هفتم شبیهش را ندیده است؛ اما بدون هم چندان اینطور به‌نظر نمی‌رسد.

شاید ضربه بیشتر را هم برادر کوچکتر یا همان جاناتان نولان خورده باشد که از چند سال پیش درگیر ساخت سریال west world شد؛ یک سریال داستانی نو درباره هوش مصنوعی که بعد از ساخت ۴ فصل از آن، لغو شد اما اگر برادر بزرگ‌تر یعنی کریستوفر کارگردانی این مجموعه را برعهده داشت، این سریال تا آخرین روز دنیا هم ادامه پیدا می‌کرد و هیچ‌وقت تمام نمی‌شد!

حال اما بعد از سال‌ها تجربه، تلاش و کوشش در عرصۀ بسیار سخت فیلم‌سازی و ساخت آثار موفق و به یاد ماندنی در سطح جهان، کریستوفر بدون برادر کوچک خود یا بهتر بگوییم بدون مغز متفکر داستان‌هایش، فیلمی ساخته به نام اپنهایمر که سیاهی‌لشکر آن هم دانشمندان واقعی هستند و تمامی بازیگران آن جزو بهترین‌ها. فیلمی که باید مای آن نشست و دید که آیا می‌تواند اثری همچون میان‌ستاره‌ای شود یا مثل تنت، یک اثر خوش‌ساخت و خوب از آب در بیاید یا خیر؟

Report Page