" شاد " ... هیاهو برای هیچ!

" شاد " ... هیاهو برای هیچ!

علی مهدوی فرهنگی شاغل در آذربایجان شرقی



این روزها همه از شاد می گویند و می نویسند، از منتقدانی که آن را ناکارآمد قلمداد می کنند و از مسئولانی که آن را تحولی شگرف و کاری سترگ در حوزه تعلیم و تربیت می پندارند! و از معلمان، خانواده ها و دانش آموزانی که گلایه می کنند. جدای از جو هیجان زده این روزها که شامل تهدید و اجبارها از یک سو و گلایه های به حق از سویی دیگر می باشد، این نوع مناسبات دقیقا از بطن جامعه ایرانی خبر می دهد.


جامعه ای بس هیجان زده و فاقد تفکر منطقی، و مهم تر از همه نمایشی، که آسیب شناسی از این نوع زیست جامعه، توسط جامعه شناسان و دغدغه مندان به کرات تکرار شده است و متاسفانه تا به حال گوشی برای این نوع دلسوزی ها در هیچ سطحی از جامعه شنوا نبوده است.

اما این قصه آسیب و آسیب شناسی در آموزش و پرورش، داستانی بس طولانی دارد هم به خاطر قدمت تعلیم و تربیت نسبت به سایر نهادهای اجتماعی و هم به خاطر اهمیت این نهاد در تاثیر گذاری بر سایر نهادها و کلیت جامعه و افراد.این اهمیت در جامعه فعلی ایرانی نیز به مراتب بیشتر است و در این بین گذشته خوبی نداریم و آینده ی خوبی را هم نمی توان دید، از توجهی که مسئولان امر برای برنامه ریزی در این حوزه می کنند!، از برخوردی که با دلسوزان و منتقدان در این حوزه می شود و از فرهنگ حاکم بر خانواده های ایرانی نمی توان دور نمای خوبی را حداقل درآینده نزدیک برای این نهاد متصور شد.سخن بنده در اینجا به جهت اختصار و دانش کوتاه خود در این حوزه وسیع،فقط ناظر بر حوزه کوچکی از این اتفاقات است چرا که از نزدیک تحولات را لمس می کنم.

بیشتر روی سخنم با همکاران بزرگوار خود و در وهله ی بعدی خانواده های عزیزی هست که هر دو گروه نگران از تحولات خلق الساعه، منتظر بهبود اوضاع هستند.کسانی که به عنوان ذینفعان امر نه کاری از دستشان بر می آید و نه در برنامه ریزی ها دیده می شوند.


و اما شاد !


- شاد را باید در ادامه آموزش و پرورشی دید که در این سالها بیشتر از قبل ماهیت خود را باخته و رسالت خود را گم کرده است.

شاد همان آمار سازی و مستند انگاری در آموزش و پرورشی هست که در سایر امور هم شاهد آن بوده و هستیم.

مثل تعداد ثبت نام شدگان در رشته های هنری، دینی و ورزشی در سامانه ی همگام، که فقط اهمیت آمار و ارقام شرکت کننده ملاک است و بس!

برای بالا رفتن آمار ثبت نام بدون توجه به علایق و استعدادها مجبور به ثبت نام دانش آموزان هستیم، فقط برای این که آمار از مناطق به مراکز استانها و از استانها به وزارت سیر صعودی داشته باشد!


مهم فقط آماری هست که مناطق و استان ها در رقابت پوچ با یکدیگر دارند تا در جلسات رسمی بازگویش کنند.


- شاد را باید در ادامه و راستای درصد قبولی که پیدا و پنهان از معلمان توسط مدیران، از مدیران توسط روسای مناطق و نواحی و از مدیران کل توسط وزارت خانه خواسته می شود دید و همین درصد قبولی به عنوان ملاک ناصوابی برای ارزشیابی و پیشرفت و انجام وظایف قرار می گیرد.کاری که باعث شده کل آموزش و پرورش به ماشینی برای نمره دهی فروکاسته شود و در آخر فقط درصد قبولی کنکور برایش معنا پیدا کند.

*شاد را باید در مستند سازی امور پرورشی دید که حتی در این روزهای تعطیل هم، بحث مستند سازی اش تعطیل نشده است! و طبق روال سالهای قبل بخشنامه پشت بخشنامه برای مدارسی که دانش آموزی در آن حضور ندارد ارسال می شود.چون عادت به این قبیل امور کرده اند کسی هم حق اعتراض ندارد (مثل برنامه های هفته مشاغل که فقط خواسته شده به بخشنامه ی ارسالی پاسخ داده شود!).



یادم می آید چندین سال پیش در جلسه ای استانی، در مورد عملکرد کانون های فرهنگی و تربیتی شرکت کرده بودم.که سخنران جلسه در کنار سایر آمار که بیشتر مربوط به مسابقات فرهنگی و هنری بود در مورد تعداد دانش آموزان اعزام شده به حج عمره مفرده نیز آمار می داد در حالی که دو سالی بود به خاطر سیاست های کلی حکومت حج عمره ای برگزار نشده بود. وقتی بنده به آمار اعلام شده اعتراض کردم مشخص شد کارشناس مربوطه فرمها و آمار فرستاده شده را بدون توجه کافی و فقط از سر رفع تکلیف و برای اینکه مورد عتاب بالادستی قرار نگیرند و از قافله آمار سازی عقب نیفتند تکمیل کرده است و هیچ توجهی به اتفاقات دو سال اطراف خود نداشته است و کارشناس وزارتی هم به خود زحمت ویرایش فرمهای ارسالی به مناطق را نداده و به سیاق گذشته ارسال نموده است و این چنین شده بود که در سالی که اصلا حج عمره ای برگزار نشده بود،آماری درست شده بود.



- شاد را باید در راستای یکسان سازی پدیده ها و امور دید، از لباس فرمی که اجباری است تا محتوایی که به صورت متمرکز تهیه می شود و برای همه مناطق با زبان ها و فرهنگهای مختلف بدون در نظر گرفتن تفاوت ها ،ارسال و تدریس می شود.همه چیز در این جا،متمرکز است یک روز کتاب و محتوا و یک روز هم اپلیکیشن.

 می توان گفت همه ی این ها ناشی از عدم اعتماد به معلمان و دانش آموزان بوده و خود این مسئله از یک بی اعتمادی عمیق در جامعه خبر می دهد.


- شاد را باید در گرفتار شدن آموزش و پرورش به بلای کمیت و کمی سازی امور تعلیم و تربیت دید که بلایی بس سهمگین است و هر روز که می گذرد بیشتر در این منجلاب فرو می رود و بهبودی از اوضاع امور دیده نمی شود. هیچ کس به کیفیت،کاری ندارد. کسی از توانمندی و مهارت دانش آموزان خروجی حرفی نمی زند،حتی وقتی از کمیت و آمار سخن به میان می آید،از آمار آسیب هایی که دانش آموزان و خانوداه ها گرفتار آن هستند سخنی به میان نمی آید.


- شاد را باید در کلیت جامعه ایرانی دید در هر سطوح و جایگاهی،چه فردی و چه سازمانی، از آمار پرحاشیه کرونا تا ابداع و اختراع و درمان ها که فقط در جامعه ی ما خریدار دارد.

- و اما همکار عزیز از این شاد خیری نمی خیزید پس شما به جای استرس و ناراحتی از این امور از طرق دیگری که قبلا پیگیر و مشوق دانش آموزان خود بودید،اقدام نمایید که الحق در این مدت از جان و مال خود برای فرزندان این مرز و بوم مایه گذاشته اید.و به جای امید واهی به این شاد،آن را در راستای آمار سازی ها و تبلیغات دهان پر کن که قبلا شاهدش بوده اید،ببینید.

چرا که تنها چیزی که از این شاد دیده ایم فعلا آمار است و بس!


اینکه از این مدرسه و منطقه و استان چند نفر و چند درصد نصب کرده اند و سخن راندن از این آمار کل در رسانه ها و احساس پیروزی از این کار! و از فردا در کارتابل اتوماسیون مدارس، لیست استانها و مناطق و مدارس پیشرو خواهد آمد و حتما نصب کردن شاد هم به سایر ملاک های ابداعی بی نظیری که برای ارزشیابی داشته ایم اضافه خواهد شد و این چرخه ی معیوب ارزشیابی ادامه خواهد داشت!

- و اما خانواده های عزیز هم زیاد به آموزش مجازی و الکترونیکی و از راه دور و انواع و اقسام اسامی که این روزها می شنوید،دل نبندید چرا که در پیشرفته ترین کشورها در زمینه آموزش های مجازی به اندازه ی مسئولان ما امیدوار نیستند،و این همه تبلیغ و در بوق و کرنا و نمی کنند.


Report Page