سیره (١)؛ نسب، ولادت و كودكی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات-
نویسنده: جمال اسماعیلی و دیگران
ضرورت مدارسهی سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات-
مدارسهی سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- از جهات زیر ضروری است:
١- سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- تفسیر و تطبیق عملی قرآن بوده و بدون شک پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- اولین و بزرگترین کسی است که قرآن را به معنی واقعی فهمیده و تفسیر نموده است و نیز در حیات فردی و جمعی خود آن را اجرا كرده است.
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ۙوَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ[١] «و اما این كتاب [قرآن] را بر تو نازل نكردیم مگر برای اینكه آنچه را كه در آن اختلاف كردهاند، برایشان بیان كنی و تا هدایت و رحمتی برای قومی باشد كه ایمان میآورند.»
و به همین خاطر است که ما مکلف هستیم از پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- پیروی نماییم.
٢- خداوند ما را به تبعیت از اوامر پیامبر و دوری از نواهی امر نموده است:
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُوَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ[٢] برای تحقق تبعیت آگاهانه نیازمند آگاهی از سیرهی ایشان میباشیم.
٣- مدارسهی سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- میتواند یکی از اسباب بسیار مؤثر در ایجاد محبت پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- در دلها باشد زیرا کسی که تشنهی خوبیها و بیزار از بدیها است، شخصیت پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- را جامع فضایل و بری از رذایل مییابد و این خود در جلب محبت نسبت به این کاملترین انسان مؤثر خواهد بود.
همچنین از مهمترین واجبات هر مسلمانی در زندگی ایمانیاش محبت نسبت به پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- و ترجیح آن بر محبت پدر و فرزند و همگی مردم است. امام بخاری و امام مسلم از پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- در اینباره چنین نقل کردهاند:
«لایؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتّی أَکونَ أَحَبَّ اِلَیهِ مِنْ وَلَدِهِ و والِدِهِ و النّاسِ اَجْمَعینَ»[٣]، «ایمان هیچ کدام از شما کامل نمیشود، مگر آنگاه که من در نزد او از فرزند و پدرش و تمام مردم محبوبتر باشم.»
٤- به مرحلهی اجرا در آمدن و به منصهی ظهور رسیدن اسلام در حیات پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- و یاران باوفایش نوید دهندهی این واقعیت است که اسلام در هر زمان و مکانی به شرط فراهم بودن زمینههای تحقق آن قابلیت اجرا و تحقق را دارد؛ لذا برای ما مسلمانان مدارسهی سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- به عنوان الگوی عملی این راه ضروری می نماید.
٥- سیرهی پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- بهترین الگوی عملی ما در شیوهی دعوت و تربیت است.
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ [٤] ، «براستی برای شما در [سنت و سیرهی] رسول خدا الگوی نیكویی است.»
از امّالمومنین عایشه –رضیالله عنها- نقل شده است که فرمود: «كَانَ خُلُقُهُ اَلْقُرْآنَ»[٥]، «اخلاق پیامبر همان قرآن بود.»
سیرهی پیامبر بهترین الگوی عملی در شیوهی دعوت و تربیت برای دعوتگران به سوی دین خدا است. چرا كه ایشان با فهم رسالت دعوت آسمانی خویش و نیز ارتباط مستقیم با خداوند و بهرهمندی از الطاف خاص او به امر مهم دعوت مردم به سوی دین پرداخته است.
٦- با مطالعهی سیره به فهم مقاصد قرآن دست مییابیم.
٧- با مطالعهی سیره به مقدار بیشتری از دانش اسلامی در زمینهی عقیده، احکام و اخلاق دست خواهیم یافت.
٨- با مطالعهی سیره به فهم جامعی از اسلام به عنوان برنامهی عملی زندگی خواهیم رسید.
٩- با مطالعهی سیره حس همزیستی و همراهی با پیامبر و یاران بزرگوارش ایجاد میشود.
١٠- با مطالعهی سیره حس ارج نهادن به یاران بزرگوار پیامبر که وی را پشتیبانی کردند، ایجاد میشود.
١١- با مطالعهی سیره احساس امنیت و آرامش ایجاد میشود.
نسب پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات-
او محمد پسر عبدالله، پسر عبدالمطلب پسر هاشم پسر عبدمناف پسر فهر (مشهور به قریش) پسر مالك پسر نضر پسر كنانه پسر عدنان از فرزندان اسماعیل، پسر ابراهیم خلیل-عليه السلام- است.
خداوند عزوجل او را از پاكترین قبایل برگزید و چیزی از آلودگیهای دوران جاهلیت به نسب ایشان راه نیافته است.
مسلم از رسول خدا-علیه الصّلوات والبرکات- روایت نموده كه فرمود:
«إنَّ اللهَ اصْطَفَی كَنَانَةَ مِنْ وُلْدِ اسْمَاعِیلَ وَ اصْطَفَی قُرَیشاً مِنْ كَنَانَةَ وَ اصْطَفَی هاشِماً مِن قُرَیشَ وَ اصْطَفَانِی مِنْ بَنِیهَاشِم»[٦]، «خداوند كنانه را از فرزندان اسماعیل و قریش را از كنانه و بنیهاشم را از قریش و من را از بنیهاشم برگزید.»
ولادت پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات-
ولادت ایشان-علیه الصّلوات والبرکات- در عامالفیل بود، یعنی سالی كه ابرهه قصد حمله به مكه و انهدام كعبه را نمود و خداوند با معجزهی آشكاری كه قرآن كریم آن را توصیف مینماید، وی را از این كار بازداشت. رأی راحج آن است كه تولدشان روز دوشنبه دوازدهم ربیعالاول بود.
او یتیم به دنیا آمد، پدرش عبدالله در حالی فوت كرد كه مادرش دو ماه بود كه وی را در شكم داشت، لذا مورد عنایت و سرپرستی پدربزرگش عبدالمطلب قرار گرفت و بنا به عادت آن زمان عرب، وی را به زنی از قبیلهی بنیسعدبن بكر به نام حلیمه دختر أبی ذُؤَیب سپرد تا به او شیر دهد.
حلیمهی سعدیه درحالیكه پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- ٥ سال از عمرش را سپری كرده بود، وی را نزد مادرش برگرداند. و هنگامی كه به ٦ سالگی رسید، مادرش آمنه فوت كرد. طولی نكشید كه پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- تحت كفالت جدش عبدالمطلب قرار گرفت كه در هشت سالگی او را نیز از دست داد سپس عمویش ابوطالب سرپرستی او را به عهده گرفت.
اگر بخواهیم نگاهی به فضا و محیطی که پیامبر در آن به دنیا آمد و رشد و نمو کرد، داشته باشیم و جغرافیای سرزمین حجاز را بررسی کنیم، خواهیم دید که منطقه جریزة العرب یکی از محرومترین مناطق زمان خود از نظر فرهنگ و تمدن و علم بوده است. این سرزمین نه خود از تمدن و فرهنگ عالی بوی برده بود و نه با سرزمینهای متمدن آن عصر از جمله ایران و روم و مصر نزدیک و یا در ارتباط بوده است تا بتواند از آنها متأثر شود. در شهر مکه، محل تولّد پیامبر خبری از فرهنگ و تمدن و مدرسه و دانشگاه نبود. جنگهای قبیلهای که سالها به طول انجامید، زنده به گوررکردن دختران و ... نمودهایی از فقر فرهنگی و جاهلیت آن دوران بوده و تنها اشراف باسواد بودند که البته تعداد آنها نیز انگشتشمار بود. پیامبر در این فضا و در خانوادهای فقیر به دنیا میآید و از نعمت پدر قبل از تولد و مادر در دوران طفولیت محروم میشود و بدینوسیله از مهر و محبت و تعلیم و تربیت پدرومادر نیز بیبهره میگردد. دوران یتیمی با دو سال پر از محرومیت در دشت و بیابان و در دامن دایه ادامه پیدا میکند؛ سپس دورهی طولانی چوپانی تا سن ٢٥ سالگی ادامه مییابد. به طور کلی زندگی محمدامین در این فضا و محیط که خبری از مدرسه و دانشگاه و تربیت و آموزش نبوده و در فقر و تنگدستی به سر میبرد، میتواند دو نکتهی مهم را از آن استنباط نمود:
اولاً: حکمت خداوند متعال بر این بوده که محمد-علیه الصّلوات والبرکات- در چنین فضایی رشد کند تا دوران یتیمی و بیکسی وی الگوی برای تمامی مستضعفان بوده و تسکینی برای آلام آنها باشد. ثانیاً: این شبهه که محمد در ناز و نعمت رشد یافته، است و همین باعث ترقیاش شدهاست، مطرح نشود.
تلاش زود هنگام پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- برای كسب روزی
كمكم پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- داشت به دوران جوانی میرسید و شروع به كسب رزق و روزی نمود و لذا به چوپانی مشغول شد و بعدها دربارهی خود میفرمود:
«كُنْتُ أرْعَی الْغَنَمَ عَلَی قَرَارِیطٍ لِاَهلِ مَكَةَ»[٧]، «من برای مردم مكه در مقابل پول اندكی گوسفند میچراندم.»
در این زمینه میتوان سه درس مهم را استنباط كرد:
١- ذوق والا و احساس ظریفی كه خداوند پیامبرش-علیه الصّلوات والبرکات- را بدانها آراسته است، باعث شد كه بهطور كامل مورد توجه و عنایت عمویش قرار گیرد و او در شفقت و مهربانی همانند پدر مهربانی برای او بود. اما پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- به محض اینكه احساس كرد، توانایی كسب و كار را دارد، به آن روی آورد و تمام تلاش خود را برای برداشت بخشی از هزینهها از دوش عمویش بهكار بست. گر چه نتیجهی كار و تلاش پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- ناچیز بود، اما بیانگر جوانمردی، تلاشگری، نیكوكاری و شكر عملی و قدرشناسی او از عمویش میباشد. پس همیشه دارای حسی لطیف و احساسی هوشیار و بیدار باش.
٢- درس دوم مربوط به بیان نوع زندگی است كه خداوند عزوجل آن را برای بندگان صالحش در دنیا پسندیده است. برای خداوند بسیار آسان بود كه اسباب آسایش و خوشگذرانی را برای پیامبرش-علیه الصّلوات والبرکات- مهیا گرداند به گونهای كه وی را از تحمل رنج و چوپانی گوسفندان بینیاز سازد؛ اما حكمت خداوند از ما میخواهد تا بدانیم بهترین مال انسان چیزی است كه از دسترنج و سعی خویش در قبال خدمتی كه به جامعه و دیگر انسانها كرده، آن را بدست آورده است. و بدترین مال، آن است كه انسان آن را به پشت خوابیده و بدون تحمل هیچ زحمتی و بدون اینكه در مقابل آن نفعی به جامعه رسانده، بدست آورده باشد. پس حریص باش كه همانند پیامبر محبوبت-علیه الصّلوات والبرکات- توانایی كسب روزی حلال را داشته باشی.
٣- هیچ صاحب دعوتی، دعوتش در میان مردم ارزش پیدا نمیكند مادامی كه رزق و روزیاش در ورای دعوتش نهفته باشد و یا بر پایهی صدقات و هدایای مردم باشد.
یا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[٨]«ای قوم من بر [تبلیغ] این [رسالت] هیچ پاداشی از شما نمیخواهم، پاداش من جز بر كسی كه مرا آفریده است، نیست. پس آیا خرد نمیورزید؟»
خداوند عزوجل اراده فرموده كه هیچ چیزی در زندگی رسول بزرگوار-علیه الصّلوات والبرکات- ـ نه قبل از بعثت و نه بعد از آن ـ یافت نشود كه مانع دعوتش گردد. پس بر عزت نفس و دعوتت حریص باش و از مردم مزد طلب نكن و از آنان انتظار تشكر نداشته باش و بدان كه دعوت اسلام در گرو پارسایی شیران و پاكی آب ابرهاست.
تعلّق خاطر او به خداوند عزوجل
با این سرآغاز عجیب در زندگی سرور كائنات-علیه الصّلوات والبرکات- روشن شد كه خداوند عزّوجلّ اراده نمود كه قلب پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- جز به خودش به هیچ كس و هیچ چیز دیگری – اعم از پدر و مادر، پدر بزرگ، عمو، ثروت، قدرت و ... – دلبسته نشود. چرا كه این دلبستگی به خدا در تكوین شخصیت مسلمان به صورت كلی و در تكوین شخصیت دعوتگر به صورت ویژه، از اهمیت خاصی برخوردار است تا اینكه به دور از آغوش محبتی كه در ناز پروردگی و توجه بیش از حد به او زیادهروی كند و یا ثروتی كه او را رفاهطلب بار آورد، مورد توجه و عنایت خداوند باشد. تا نگوید پدرم... پدرم بلكه بگوید پروردگارم ... پروردگارم و تا اینكه نفْس به سوی بزرگی مال و جاه و مُلک پدران و نیاكان و استرداد حكومت و رهبری، متمایل نشود و مردم قداست نبوت را با جاه و منزلت دنیوی اشتباه نگیرند.
به همین دلیل تمامی تهمتهای ظالمانه مبنی بر اینكه ادعای نبوت برای رسیدن به جاه و مقام بوده است و یا به اصطلاح امروزی دین را وسیلهی تجارت خویش قرار داده است، ناكام ماند. همانگونه كه ملحدان و بیدینان، دعوتگران مخلص را در هر زمانی به این موارد متهم مینمایند.
امیال نفسانی در وجود پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات-
پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- از همهی ویژگیهای انسانی برخوردار بود. تمام آنچه را كه هر جوانی - گرایشهای فطری گوناگون كه خداوند در درون انسانها به ودیعه گذاشته است و نشاندهندهی وجود هوای نفس و شخصیت متعادل آدمی اعم از پاكی و ناپاكی هستند، - در خود مییافت، در وجود پیامبر-علیه الصّلوات والبرکات- نیز یافت میشد. او نیز معنی داستانسرایی شبانه و لهو و خوشگذرانی را درك میكرد و نفسش وی را مخاطب قرار میداد كه او نیز از آنچه دیگران از آن بهره میجویند، بهره جوید. پس این گرایشها و امیال از وی سلب نشده بود؛ اما خداوند عَزَّوَجَلَّ او را از اینكه در كنار این امیال دچار انحرافاتی گردد، منزّه گردانیده است؛ انحرافاتی كه شایسته كسی نیست كه دست تقدیر او را برای اتمام مكارم اخلاق و تحكیم شریعت جاویدان اسلام آماده كرده است
پانوشتها و ارجاعات:
[١]- نحل: ٦٤.
[٢]- الحشر: ٧
[٣]- آلبانی آن را صحیح دانسته است. ر.ک: الجامع الصغیر ١/١٣٥٤.
[٤]- احزاب: ٢١.
[٥]- به روایت مسلم و ابوداود و احمد، آلبانی آن را صحیح دانسته است. ر.ک: الجامعالصغیر١/٨٩٥.
[٦]- آلبانی آن را صحیح دانسته است. ر.ک: السلسله الصحیحه ١/٦١٠.
[٧]- آلبانی آن را صحیح دانسته است. ر.ک: مشکاه المصباح ٢/١٧٤.
[٨]- هود: ٥١.
مطالب مرتبط:
پیامبر از زبان پیامبر- بخش نخست
پیامبر از زبان پیامبر- بخش دوم
پیامبر از زبان پیامبر- بخش سوّم
پیامبر از زبان پیامبر-بخش چهارم
آنگاه که رسول خدا (ص) میگریست!
- شخصیتی مردمی!
- شخصیتی ساجد! (
- تظاهرات جهانی!
- پروتکل روز جمعه!
- آنگاه که رسول خدا (ص) میگریست!
- قلبی که همواره بیدار بود!
- بزرگترین دعوتگر جامعه
منبع: اصلاحوب