سکولاریسم

سکولاریسم

خلیل معتمد

این بررسی در سال گذشته انجام شده است. بخشی از آن به برداشت یا تحریف های اشتباه آقای عبدالکریم سروش از سکولاریسم مربوط است. با در فشانی تازه ی ایشان در مورد اقای خمینی که شگفتی بسیاری را در

پی داشت، تصمیم گرفته شد دوباره در سایت صفحه تلگرام منتشر شود تا هم دوباره موضوع سکولاریسم خوانده شود و هم نشان داده شود که حرف آقای سروش بهیچوجه شگفت آور نیست ، زیرا ایشان هرگز از محدوده اندیشه دینی فراتر نرفته است که هیچ، در همراهی با آن به تحریفاتی نیزدست زده است.

اینجا:

https://t.me/gozaresh1395/4607

این متن به علت طولانی بودن آن در یک صفحه تلگرامی جا نشد. بنابراین به سه بخش منتشر می شود و در

پایان یک بخش نشانی بخش قبلی و نیز بعدی گذاشته می شود. بخش اول مربوط به خود سکولاریسم است. بخش دوم نقد تحریفات آقای سروش از سکولاریسم است. بخش سوم به نقد نظرات دیگران از بکارگیری اشتباه سکولاریسم است با عنوان سکولاریسم یا دموکراسی ؟

سکولاریسم !

این یک اصطلاح اجتماعی است که گاهی شنیده می شود. ممکن است شما تعاریف گوناگونی هم از آن خوانده یا شنیده باشید. 

با توجه به شیفتگی ما در تفسیر، و داستان یک کلاغ چهل کلاغ، برای خود داری از این داستان، بی آن که به نوشته کسی مراجعه کنم، یک راست رفتم سراغ « دانشنامه بریتانیکا » یا همان انسکلوپدیا که از قدیم ترین و معتبر ترین دانشنامه های دینا است. 

تمام مطالب و جمله های داخل گیومه از دانشنامه بریتانیکا است.

https://www.britannica.com/topic/secularism

این دانشنامه سکولاریسم را چنین تعریف کرده است :

  • هر جنبشی در اجتماع که هدفش توجه به زندگی زمینی ( دنیایی* ) باشد » 

* اصطلاح دنیایی از من است.

تعریف خیلی کلی است و شامل همه کارهایی می شود که به حل و فصل مسائل زندگی می پردازد: کارهای علمی، مهندسی، غذایی، بهداشتی ، پزشکی، محیط زیست ،تجارت ، تولید، اقتصاد، سیاست … 

می بینید همه کسانی که تلاش می کنند مشکلات زندگی را با دانش و آگاهی حل و فصل کنند، در واقع یک کار سکولار انجام می دهند. حتا می توان آن را به کمترین تلاش های ما در زندگی روز مره اتلاق کرد. 

ممکن است بگویید خب، این که نیازی به طرح یک اصطلاح ندارد، انسان در تمام تاریخش همه ی این کارها را انجام می دهد. سخن شما درست است اما به توضیح دانشنامه در مورد تاریخ اروپا توجه کنید: 

«‌ در اروپای قرون وسطی *روحانیت مذهبی - مسیحیت - تمایل شدیدی داشت به انکار توانایی انسان. و تنها می خواست احکام انجیل و فتواهای رهبران مسیحی اجرا شود. »‌‌ 

مانند آخوندها و روشنفکران مذهبی امروز خودمان که می خواهند همه مسائل را با احکام قرآن و فتواهای آنان حل وفصل شود، اعم از اقتصاد که می بینیم چی از کار درآمده، آموزش و پرورش ، دانشگاه ها، دادگستری، انتخابات …

قرون وسطی از سال ۴۰۰ میلادی تا ۱۴۰۰ میلادی را در بر می گیرد! فجایع کلیسا را آخوندهای ما خیلی تبلیغ کرده اند و حالا خودشان همان کارها را در سال ۲۰۰۰ میلادی می خواهند انجام دهند!!!

دانشنامه در ادامه چنین می گوید: 

  • سکولاریسم واکنشی بود به این تمایل شدید کلیسا - برای اجرای نظرات رهبران مسیحی - که به نام دروه رنسانس یا رستاخیز علمی و اجتماعی در اروپا پیدا شد. سکولاریسم به انسان و دستاوردهای انسانی توجه کرد. » 

تلاش تمام فعالیت های اندیشمندان قرون در دوره چهارصد ساله رنسانس به این منجر شد که کلیسا و فتواهایش از زندگی اجتماعی، علمی و سیاسی اروپا گام به گام به پس رود و بجایش دستاوردهای علمی و فرهنگی انسان بکار گرفته شد، به همین دلیل : «‌  

حرکت بسوی سکولاریسم در تاریخ مدرن اروپا رشد کرد و غالبن بصورت ضد مسیحیت و ضد مذهب ظاهر شده است. »

همین چیزی که امروز توسط بعضی آخوندهای ما تبلیغ می شود:

ّآیت اله علم الهدی امام جمعه مشهد :

سکولار، مسلمان نیست، اگر گفتیم کسی سکولار و مسلمان است مثل این است که بگوییم یک نفر مسلمان است اما عرق خوری و شرب خمر را حلال می داند.

http://www.bartarinha.ir/fa/news/587726/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA 

این هم یک نمونه دیگر از آن سوی کشور :

بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و مذاهب مختلف آن در کردستان و هورامان

جنبش روشنگری دربرابر دین سکولاریسم، علماء السوء و اﻟﺮوﯾﺒﻀﻪ

سکولار، شخصی ست که به سکولاریسم منسوب است و سکولاریسم یعنی داشتن قوانین غیر دینی یا قوانین ساخته شده ی دست بشری که مخالف شریعت الله و موافق امیال و هوسهای بشری است، یعنی تفکری که به بناء زندگی بر بی دینی فرامی خواند و دین را از دخالت در امور دنیا برکنار می کند…

این شخص …اگر توبه کرد و به بالندگی و حقانیت و پیشرفته بودن و صلاحیت اسلام ایمان آورد، مسئله حل می شود، در غیر این صورت، کفر و ارتدادش ثابت می شود، حتی اگر روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بپندارد. 

http://ketabwasaif.com/2017/01/24/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F/

 سکولاریسم در طول تاریخش اگرچه باعث شد که مذهب از فعالیت های اجتماعی بویژه از حکومت کنار رود، اما هیچوقت بطور مستقیم ضد مذهب نبوده است، به همین دلیل دانشنامه می نویسد: 

 « در نیمه قرن بیستم بعضی دینداران به سکولاریسم مسیحی توجه کردند. آنها گفتند مسیحیت نباید خود را فقط محدود به امور مقدس و دنیای دیگر کند. بلکه مردم باید فرصت هایی بیابند تا ارزش های مسیحی را رشد دهند. »

این دینداران معتقدند که پیام اصلی مسیح می تواند شناخته و در هر گوشه ی زندگی سکولار بکار گرفته شود » 

مسیحیتی که در طول هزار سال، هزاران فجایع را باعث شد تا ذهن مردم را در محدوده ی دستورات رهبران دینی مقید کند و تا کنون هم اجازه نداده حتا یک برگ از اسناد درونی اش منتشر شود امروز « محبت » و « عشق » را مهمترین هدف خود قرار داده است. زیرا عیسی مسیح بخاطر عشق به انسانیت خودش را فدا کرد!!

توجه کنید که سکولاریسم حاصل زمان رنسانس است، اما اصطلاح آن در قرن نوزدهم مطرح و استفاده شده - اما دینداران مسیحی - یا همان روشنفکران مسیحی - در نیمه قرن بیستم یعنی سیصد سال بعد به این نتیجه رسیدند که بهتر است با مردم همگام شوند و بگویند پیام اصلی عیسی می تواند در هر گوشه زندگی سکولار هم بکار گرفته شود. این گونه است که مذهب در پی مردم می رود!  

امروز هم بعضی از آخوندهای ما که هوشیارترند - برخلاف آقای علم الهدی - شلانه شلانه در توجیه زندگی و خواسته های مردم سخن می گویند مانند آقای محمد رضا زائری. این سخنان را گوش کنید:

https://t.me/gozaresh1395/1088

به همین جهت وجوه مختلفی از سکولاریسم از « ناخدایی » گرفته تا « مسیحیت » را بر حسب برداشت می توان یافت و امروز نیز در اسلام،

و نیز گروهی از روشنفکران مسلمان، از سکولاریسم دینی سخن می گویند با برداشت های خودشان و تفسیرهای کج و معوج که بررسی آنها در نوشته های پسین می آید.

اما همه ی فرهنگنامه ها، دانشنامه ها ولغت نامه ها در یک بخش از سکولاریسم همنگر هستند و آن این که : 

سکولاریسم یعنی جدایی دین و بنیاد های دینی از حکومت. 

سکولاریسم ایرانی!!

اگر جدایی دین و بنیادهای دینی از حکومت را - که یکی از مهمترین دستاوردهای سکولاریسم برای اروپا بود- ملاک سکولاریسم قرار دهیم، نه تنها این جریان در تاریخ ایران تازگی ندارد بلکه اولین فرمانروایی های افسانه ای و تاریخی ما نیز سکولار بوده اند. 

بر خلاف نظر بعضی ها که فرمانروایی سکولار را با حکومت دین ستیز یکسان پنداشته و تبلیغ می کنند، حکومت های باستانی ایرانی با این که مزداپرست بودند از دخالت دادن دین در کشورداری خودداری و گاهی از آن جلوگیری کرده اند. 

یادآوری کوتاهی از این فرمانروا هایی ها بد نیست.

الف - فرمانروایی سکولار در افسانه ها. 

شاید در تاریخ جهان اولین افسانه کشورداری سکولار مربوط به جمشید باشد. 

بنا به داستانی که زرتشت گفته در کتاب « وندیداد » زرتشتیان ، جمشید پیشنهاد اهورمزدا را برای اجرای احکام اهورایی نپذیرفت!! :

اهور مزدا در گفتگوی خود با زرتشت چنین گفته :

۲ - نخستین کسی که با وی سخن گفتم و دین اهورمزدا دین زرتشت را به وی آموختم جم زیبا بود … 

۳ - به وی گفتم ای جم مایلی احکام مرا تعلیم دهی ؟ گفت من برای حمل و تعلیم دادن احکام تو ساخته و آماده نیستم 

۴ - من که اهورمزدا هستم گفتم لااقل مخلوق مرا تکثیر کن و انبوه ساز و آنان را پاسداری بکن و بر آنان سلطنت بکن

۵ - جم پذیرفت 

۶ - گفت در سلطنت من نه باد گرم نه باد سرد نه بیماری و نه مرگ هیچکدام نخواهد بود

۷ - در این هنگام من یک شمشیر و یک حلقه زرین به وی دادم و وی به سلطنت رسید 

ص ۷۶

http://www.jasjoo.com/books/wordbook/dehkhoda/%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C/

به این ترتیب جمشید با رد پیشنهاد اهورمزدا - برای اجرای احکام الهی - می گوید بدون احکام وی نیز در کشور او نه باد گرم نه باد سرد، نه بیماری و نه مرگ هیچکدام نخواهد بود! 

قول و قراری که امروز همه آرزویش را دارند!!

فردوسی در شاهنامه بخشی از کارهای جمشید را نیز چنین بیان می کند:

ز هر انجمن پیشه‌ور گرد کرد

بدین اندرون نیز پنجاه خورد


گروهی که کاتوزیان خوانی‌اش

به رسم پرستندگان دانی‌اش


جدا کردشان از میان گروه

پرستنده را جایگه کرد کوه


بدان تا پرستش بود کارشان

نوان پیش روشن جهاندارشان

https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/jamshid/sh1/

جمشید نه تنها نمایندگی خدا و اجرای احکامش را نپذیرفت بلکه کاتوزیان ( روحانیون ) را نیز جدا کرد و به کوه فرستاد تا در آنجا نیایش کنند!!

این از اولین افسانه فرمانروایی سکولار ایرانی!

ب - در حکومت های تاریخی ما که از مادها شروع می شوند، اگر چه مغ ها یک قبیله از شش قبیله اصلی بودند اما حکومت مادها یک حکومت سکولار است.  

در تاریخ هخامنشیان نیز چنین بوده است. اعلامیه جهانی کوروش در مورد آزادی ادیان و حقوق انسانی نمونه ی بارز یک حاکمیت سکولار است.

هخامنشیان بشدت در برابر هر نوع دخالت مغ ها در حکومت حساس بودند. داستان گئومات مغ نمونه بارز آن است. وی که از کشته شدن برادر کمبوجیه - بردیا - بدست کمبوجیه با خبر بود، پس از مرگ کمبوجیه - در برگشت از مصر - ادعا کرد که بردیا است و سلطنت را در اختیار گرفت ، برای پیشبرد کارش و ایجاد یک حکومت مذهبی: 

۱ - سه سال مالیات مردم را بخشید و خدمت نظام عمومی را لغو کرد.

۲ - گئومات دستور داد تا تمام معابد ملل تابعه را ویران نمایند. این اقدام نشان می‌دهد که او یک مغ متعصب و از سیاست بی‌خبر بوده‌است زیرا یکی از دلایل سقوط پادشاهی او را می‌توان همین اقدام وی حساب نمود. داریوش در کتیبه خود می‌گوید: «گئومات معابد را ویران کرد و من دوباره آن‌ها را آباد کردم.»

۳ - دوری گزیدن از مردم و درباریان: از جمله دستورهای عجیب گئومات که منجر به قتل وی گردید، دوری گزیدن از مردم و درباریان بود. در آغاز این دستور وی چندان عجیب نمی‌نمود زیرا پادشاه به علت تشریفات خاص سلطنتی، در بسیاری از موارد از مردم و درباریان دور بود. لیکن مشکل از زمانی آغاز گردید که گئومات دستور داد که نجبای هفتگانه هخامنشی نیز با وی دیدار ننمایند.

۴ - اموال و مراتع نجبای هفتگانه هخامنشی را مصادره کرد. 

واکنش سرکردگان قبایل بسیار شدید بود. گروه هفت نفره مبارزه با گئومات به رهبری داریوش نه تنها وی را کشت بلکه مغ کشی راه انداخت و معابد تخریب شده ادیان دیگر را بازسازی کرد. 

مادها، هخامنشیان ، اشکانیان و سلوکیان همه جدایی دین و بنیادهای دینی را از حکومت رعایت می کردند. از ساسانیان به این سوی است که روحانیون نقش اصلی را در حکومت داشته و کشورداری سکولار ایرانی در پشت ابرهای تیره و تار و ضخیم ادیان زرتشتی و سپس اسلامی پنهان می شود. 

اگر چه پس از اسلام نیز ستاره های فرمانروایی سکولار مانند صفاریان، دیلمیان ، زندیه و پهلوی خوش درخشیدند اما زود گذر بودند.

بنابراین با توجه به گذشته ی حکومت های سکولار موجود در تاریخمان وقتی حرف از حکومت سکولار است : 

۱ - به معنای حکومت مذهب ستیز نیست بلکه دقیقن جدا کردن این دو نهاد است که هریک کار خودش را انجام دهد. 

۲ - اگر اصطلاح تازه ای بکار برده می شود به معنای یک نوع حکومت وارداتی و بیگانه با فرهنگ سیاسی ما نیست. بلکه یک اصطلاح بروز شده از جدایی دین و نهاد دین از حکومت است ، همانطور که در تاریخ باستانی ما انجام شده است. 

اما یادمان باشد که : 

حکومت های پیش از ساسانیان کشورمان اگر چه سکولار بوده اند، روش فرمانروایی شان استبدادی هم بوده است.

 هرگز نباید سکولار بودن را با دموکراسی برابر بگیریم! 

لازمه ی دموکراسی، سکولاریسم است اما لازمه ی این بخش از سکولاریسم (‌جدایی دین از حکومت) دموکراسی نیست. 

بخش دوم سروش و سکولاریسم :

https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%

D8%B3%D9%85-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85-03-11

بخش سوم : سکولاریسم یا دموکراسی ؟

https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85-%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C-03-11


Report Page