" زلزله _ ازگله _ شریف باجور "

" زلزله _ ازگله _ شریف باجور "

سید غیاث نعمتی/معلم و فعال صنفی


هفته نامه سوران. سه شنبه ۹۷/۸/۲۹ سال دهم. شماره ۴۱۷


 پارسال در چنین روزهایی بود که با دو زلزله شدید و تکان دهنده مواجه بودیم. یکی فیزیکی و دیگری اجتماعی، یکی منفی و آسیب زا و دیگری مثبت و سازنده، یکی واقعه ای طبیعی که بخشی از زمین را به شدت تکان داد و خرابی های فراوان به باور آورد و دیگری رویدادی اجتماعی که واقعیات امیدبخش بسیاری را نمایان ساخت.

غیاث نعمتی


در اتفاق اول زلزله ای ۷/۳ ریشتری در شامگاه یکشنبه ۲۱ آبان ۹۶ با مرکزیت ازگله غرب ایران و چند کشور همسایه را لرزاند که بر اثر آن چندین شهر و صدها روستا در استان های کرمانشاه و کردستان به شدت آسیب دیدند، هزاران منزل با خاک یکسان شد، اندک زیرساخت های موجود(جاده، بیمارستان، سیستم آبرسانی و...) تخریب گردید، بیش از ۷۰۰ نفر (شایدم بیشتر) جان خود را از دست دادند، بیش از ۱۰ هزار نفر مجروح و بالغ بر ۷۰ هزار نفر بی خانمان و یا بی سرپرست شدند‌.(حجم عظیم تلفات و خسارت ها، مجددا این واقعیت را به ما یادآور نمود که علیرغم ادعاها و شانتاژهای فراوان در مورد اجرای استانداردها، توسعه پدافند غیرعامل و... چقدر در برابر بلایا بی دفاع و آسیب پذیر هستیم؟!!)


 اتفاق دوم اما متفاوت و البته امیدوار کننده بود. مدتها بود که ۱) گسترش سبک زندگی جدید و فاصله گرفتن از زندگی سنتی و پر از معاشرت گذشته، ۲) فشارهای اقتصادی و مشغله های گوناگون ۳) گسترش شبکه های اجتماعی و غرق شدن افراد در دنیای مجازی، این باور را القاء کرده بود که افراد جامعه در قبال هم بی رحم شده، نسبت به وضعیت و سرنوشت همدیگر بی تفاوت گشته و جامعه دچار از هم گسیختگی شده است. خلاصه نوعی یاس و ناامیدی نسبت به پیوندهای اجتماعی و حمایت و همدلی همشهریان در درون تک تک ما احساس می شد. اما زلزله کرمانشاه پرده از روی مهربانی، نوع دوستی، سخاوتمندی و از خودگذشتگی های نهفته درون ما برداشت و ما را به یکدیگر خوش بین و امیدوار کرد. در فاصله سه چهار روز از زلزله تقریبا در تمام شهرها و حتی روستاهای ایران گروهها و کمپین های مردمی برای امدادرسانی شکل گرفت. سیل خروشان مردم و کمک های مردمی راهی کرمانشاه شد و "زیباترین ترافیک جهان" شکل گرفت. حجم کمک های جمع آوری شده به حدی بود که همه نیازهای مقطعی تامین شد و امدادگران خواستار توقف ارسال کمک ها شدند. در چند روز چنان سرمایه اجتماعی عظیمی شکل گرفت که همه نسبت به وضعیت پیش آمده احساس مسئولت کردند و در پی ایفای نقش و وظیفه خود بودند. از رانندگان تاکسی و آژانس ها،خبازان، تعمیرکاران، کارگران و روستاییان گرفته تا معلمان، کارمندان، مهندسان، بازاریان و حتی ورزشکاران و هنرپیشه ها تمام توان خود را برای بسیج امکانات و ارسال کمک ها به کار گرفتند و علیرغم تحمل سوگ قربانیان زلزله، یک شور و اشتیاق فراگیر و یک اتحاد و انسجام عمیق در جامعه شکل گرفت(احیاء شد). حجم کمک ها و تلاشهای دواطلبانه برای بهبود اوضاع به حدی عظیم و سرسام آور بود که هم زلزله زده ها و هم مردم جهان را مبهوت و متحیر نمود. 


هفته نامه سوران


در کنار کمک های مادی، کمک های تخصصی و معنوی فراوان هم راهی مناطق آسیب دیده شدند. مهندسان، صنعتگران، کارگران ساختمانی، پزشکان، روان شناسان، فعالان مدنی و... به صورت فردی یا در قالب گروهها و (NGO)ها سازماندهی شدند و به کمک آسیب دیده ها شتافتند. بی شک شرح این حماسه در این نوشتار نمی گنجد و شاید لازم باشد کتابها در بیانش نوشته شود. اما به جهت تاثیرگذاری و ماندگاری کار یکی از گروههای امدادرسان، به بیان مختصری از عملکرد این گروه می پردازم.


از سالها پیش یک انجمن محیط زیستی به نام "انجمن سبز چیا" توسط عده ای از فعالان مدنی و محیط زیستی مریوان، در این شهر شکل گرفت. این انجمن تجارب ناب و ارزشمندی در زمینه حفاظت از محیط زیست کردستان، مهار آتش سوزی ها، نجات دریاچه زریوار و.... به دست آورده بود و در نتیجه امدادرسانی های موثر و به موقع و نیز تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی منطقه به شهرتی ملی و حتی جهانی رسیده بود. در پی وقوع زلزله کرمانشاه انجمن مذکور بنا به وظیفه ذاتی خود و نیز احساس مسولیت تک تک اعضاء، ابتدا در مریوان و سایر شهرها شروع به جمع آوری کمک ها کرد و هزاران کانتینر کمک شهروندان را تحویل و روانه کرمانشاه کرد و سپس کمپ هایی در مناطق زلزله زده برای توزیع اصولی آنها تشکیل داد. از آنجا که دولت و نهادهای مرتبط (ستاد مدیریت بحران و...) حضور و نقش چندانی در مدیریت اوضاع نداشتند و کمک های شخصی هم بدون برنامه و نظم خاصی توزیع می شد تشکیل کمپ های صدرالاشاره از سوی "انجمن سبز چیا" و سایر ( NGO)ها ضرورتی حتمی بود. یکی از برجسته ترین افرادی که در راه اندازی و اداره این کمپ ها نقش اساسی داشت یکی از اعضای "انجمن سبز چیا" مریوان به نام "شریف باجور" بود. ایشان قبلا در حمایت از محیط زیست، اطفاء حریق جنگلها، حف


اظت از دریاچه زیوار، دفاع از حقوق حیوانات و پرندگان و نیز حمایت از فعالان مدنی و معلمان زندانی به شهرت خاصی رسیده بود و یکی کاریزماتیک ترین رهبران عرصه فعالیتهای مدنی و زیست محیطی ایران به شمار می آمد. چهره شناخته شده ایشان به همراه آوازه "انجمن چیا" جوانان زیادی را راهی "کمپ ازگله" نمود و یک مجموعه منسجم و پرانرژی شکل گرفت. آنها از همان روز اول، مدیریت اوضاع را به خوبی در دست گرفتند؛ چادرها و انبارهایی برای تفکیک و نگهداری محموله های کمکی تخصیص دادند، تیم هایی برای تخمین و ارزیابی خسارات وارده مشخص نمودند و به روستاها فرستادند، به کمک پزشکان، دندان پزشکان و پرستاران داوطلب، بهداری ازگله را راه اندازی نمودند، تنباکوکاران مریوانی را که تجربه خاصی در برپایی سریع نوعی کپر مقاوم در برابر سرما و باران داشتند به ازگله دعوت نمودند، به کمک شاعران، کتابدوستان و فعالان فرهنگی کتابخانه ازگله را راه اندازی نمودند، به هیئت های خارجی و گروههای مردمی متقاضی کمک، برنامه و مشاوره می دادند و....

شریف باجور و دوستانش بیش از پنج ماه در کنار زلزله زده ها ماندند و در این مدت مرحله به مرحله و متناسب با شرایط و اوضاع منطقه نسبت به اعلام و تامین نیازهای مردم اقدام نمودند و در کنار تامین احتیاجات روزمره مردم، نسبت به بازسازی منازل، خودکفایی و استقلال مالی خانوده ها، مزدوج نمودن جوانان و تامین جهیزیه آنها از محل کمک های مردمی و... اقدام نمودند. کاک شریف و دوستانش به همه ما آموختند که امدادرسانی کار یک روز و چند هفته نیست بلکه مستمر و البته طاقت فرساست، به مقامات و سلبریتی ها ثابت کردند که امدادگری با سلفی گرفتن و شانتاژ خبری بیگانه است و به سازمان مدیریت بحران و سایر نهادها و مسولان دولتی نحوه صحیح و اصولی مدیریت بحران را دیکته نمودند و اثبات کردند که با بخشنامه صادر کردن و کنفرانس خبری نمی شود بحران را مدیریت کرد.


در خاتمه ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد.

۱- بعد از گذشت یک سال هنوز بخش عظیمی از مردم در چادر و کانکس زندگی می کنند، وضعیت بهداشت نگران کننده است، خیلی ها شغل خود را از دست داده اند، مدارس هنوز ساخته نشده اند، خیلی ها به خاطر خانه های نیمه ساز مقروض شده اند و افسردگی، اضطراب و ناامیدی گسترش یافته است. که این وضعیت توجه بیشتر دولت و اختصاص بودجه و امکانات مناسب تر را می طلبد‌.

۲- تجربه پارسال نشان داد به میزانی که تشکیلات دولتی به دلیل فربهی و تنبلی در انجام وظایف محوله ناتوانند، در مقابل گروههای مردمی چابک و انعطاف پذیرند‌. لذا می توان بخشی از اختیارات و بودجه های بخش دولتی را در اختیار سازمانهای مردم نهاد قرار داد.

۳- در مقابل حمایت های به یادماندنی و بی دریغ مردم از زلزله زده گان بهتر بود در اولین سالگرد زلزله ویژه برنامه ای نمادین برای سپاس و قدردانی از کمک کنندگان و امدادگران برگزار شود تا به توسعه و نهادینه شدن چنین رفتارهایی در جامعه کمک کند. 

۴- "کاک ابوبکر معروفی" شهروند بوکانی در راه کمک رسانی به زلزله زده ها شهید شد و "کاک شریف باجور" هم که به دلیل حضور مستمر، التیام بخش و تاثیرگذارش به "فرماندار ازگله" معروف شده بود به همراه یکی دیگر از فعال ترین امدادگران زلزله کرمانشاه به نام "امید کهنه پوشی" تابستان امسال در حین خاموش کردن آتش جنگلهای روستای سلسی مریوان شهید شدند. کاش در سالروز زلزله، یادبودی برای این شهیدان راه انسانیت برگزار و یا تندیس آنها در ازگله نصب

می شد.

@edalatxah

Report Page