روغن ریخته را وقف امامزاده نفرمایید. 

روغن ریخته را وقف امامزاده نفرمایید. 

ناصر دانشفر


این روزها طیفی از اقشار مختلف جامعه ساز تحریم انتخابات را کوک کرده اند. بنده با اپوزیسیون نظام، خارج نشینان و داخلی هایشان کاری ندارم که هدف و آرمان آنان با این راهبرد همخوانی دارد و خواسته ای جز این از آنان انتظار نیست. بدیهی است که اپوزیسیون به شرط عدم شرکت مردم در انتخابات خود را فاتح استراتژی برگزیده اعلام خواهد کرد و با تحلیلی منطقی عنوان خواهد کرد که نظام دچار عدم مشروعیت شده و طبیعی است که در پی تلاش بیشتر برای براندازی نظام حاکم و جایگزینی حکومت مطلوب خود باشد.

اما روی سخن حقیر با یاران همراه اصلاح طلب است که حداقل در ظاهر خود را در زمره براندازان قلمداد نمی کنند و خواستار اصلاح درون سیستمی بوده و در عین حال پوزیشن تحریم را اختیار کرده اند.

این عزیزان دلیل برگزیدن این راهبرد را موارد ذیل ذکر می کنند.

۱- نظارت استصوابی اجازت شرکت همه افراد واجد شرایط در انتخابات را نمی دهد و لذا نهایت شرکت در این نمایش دمکراسی برگزیدن مجلسی فشل، رییس‌جمهوری بی اختیار و به تبع آن هیئت حاکمه ای ناتوان می باشد.

۲- وجود نهاد غیر پاسخگوی رهبری به انضمام قدرت بی حد و حصر شخص اول مملکت حضور در انتخابات را بی معنا کرده است، چرا که اگر به فرض محال افرادی لایق از زیر تیغ شورای نگهبان مفری بیابند، باز هم دخالت های متعدد ولایت مطلقه فقیه در امور تک تک وظایف قوای کشور آنها را به نهادهای تزیینی مبدل نموده و از حیز انتفاع ساقط می نماید.

۳- ساختار معوج قانون اساسی اینک چنان عیان شده که بر احدی پوشیده نیست و تا این ساختار تغییر ماهوی ننماید، انتظار اصلاح درون سیستمی از محالات است.

۴- برخورد صبعانه رژیم با اعتراضات اخیر جایی برای مفاهمه باقی نگذاشته است و اصلاح طلب واقعی نمی تواند شاهد به خاک و خون افتادن جوانان وطن باشد و در مقابل دل ریش خانواده های عزادار این عزیزان در بالماسکه ای شرکت کند که منتخب آن خواهی نخواهی در ظلم هیئت حاکمه کنونی شریک است.

۵- شرکت در انتخابات در حالی که هنوز تعدادی معترض در غل و زنجیر هستند و رژیم هنوز آنها را اشرار می خواند، مهر صحت زدن به اعمال ناصواب ناکسانی است که تنها راه برون رفت از هر کنش اعتراضی را سرکوب آن هم با شدیدترین وجه ممکن آن می دانند.

بنده سوالی از سروران گرام خود دارم و آن این است که کدامیک از موارد فوق در سایر انتخابات پس از سال ۸۸ و حتی پیش از آن وجود نداشته است که با حادث شدن آن در برهه فعلی شرایط حضور ما اصلاح طلبان بی منطق شده است. 

عزیزان و بزرگواران بفرمایند رویکرد رهبری تغییری کرده است، ایشان در مورد جنبش ۸۸ و ۹۶ موضعی مغایر با مواضع اخیر داشته اند که اینگونه شما را برآشفته است؟ مگر رهبر معظم از پدیده آن روزگار جز فتنه یاد کرده است؟ مگر اندرزهای شیخ و میر را برتافته است؟ مگر فقط در این دولت حکم حکومتی پشت حکومتی آمده است؟

در مورد نظارت استصوابی چه؟ آیا در چند انتخاب پیشین که شمایان برگزیده شدید، شورای نگهبان معتقد به نظارت استصوابی نبود و کم بودند افرادی که به ناصواب از گردونه انتخابات حذف شدند؟

عجبا شمایان برای جوانان وطن که کاکلشان به خون خضاب شده انتخابات را تحریم می کنید؟ در سال ۸۸ و ۹۶ خون مردم رنگین نبود؟ دلتان برای اهل حصر و بند سوخته است، در این سالیان کسی را زنجیر نکرده بودند؟

عزیزان اصلاح طلب چرا در دوره قبلی که اقبال مردم به سوی شما بود به یاد این مصايب نبودید، چرا یکی تان نگفت درد مادر سهیل اعرابی مرا نای شرکت در انتخابات نمی دهد؟ چرا شکنجه چهار شهید کهریزک شما را از کرسی ریاست منصرف نکرد؟ چرا درد مردم حاشیه نشین تهران، چرا کودکان کار، چرا قصه مردم فقیر کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و جای جای ایران آنقدر دلتان را پرغصه نکرد که عطای انتخابات را به لقایش ببخشید؟ 

بزرگواران گمان من این است که بسیاری از شما روغن ریخته را نذر امامزادگان می کنید. امروز که شکی در شکست جبهه اصلاحات در انتخاب پیش رو وجود ندارد، شما حضرات به یاد مطالب پیش گفته افتاده اید. به گمان من شورای نگهبان از شم سیاسی حتی بویی نبرده است، چرا که اگر اندکی از سیاست درک و فهمی داشتند، در این دوره تک تک شما را تایید صلاحیت می کردند تا فرصت مظلوم نمایی را از شما بگیرند و شما به عینه ببینید که بدلیل فرصت سوزی در تمامی عرصه ها بین مردمان جایی ندارید.

شما چند سال فرصت داشتید تا کانون های قدرت را به چالش بکشید، لوایح و طرح هایی برای خلع ید از کسانی که به طور غیر قانونی سیاست گذاری می کنند، ارائه کنید. به صراحت در برابر راهبردهای اشتباه رهبری بایستید و حداقل اعلام کنید که دلیل شکست و یا عدم موفقیت ما در انجام وظایف قانونی مان دخالت های غیرقانونی نفر اول نظام و دولت در سایه است. برای رفع نقایص قانون اساسی از طرق قانونی تلاش کنید.

به مردم بگویید چه شد که هزاران میلیارد اختلاس را از جیب مردم پرداخت کردید؟ به موکلان خود توضیح دهید چرا نمی توانید ردیف های بودجه را حذف و یا مبالغ اختصاصی شان را تقلیل دهید. اینها و دهها مورد دیگری که می توانستید و نکردید و حالا که رفتنتان حتمی شده فیلتان یاد هندوستان کرده است. ای کاش ما اصلاح طلب ها کمی مثل مطهری و مسیح مهاجری اصولگرا مردانگی داشتیم و اول به خودمان نهیب می زدیم که چه کردیم که شعار اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمام ماجرا در قلب مردمان نشست و به باور عمومی تبدیل شد.

آری برادران و یاران همراه روغن ریخته را نذر امامزادگان نکنید.


Report Page