روحانیت و نقد حکومت بجای سیادت بر آن
فردای بهتر📝📝📝روحانیت و نقد حکومت بجای سیادت بر آن..
✍🏻 حمیدرضا جلائیپور
-✅خدا رحمت کند آیهالله نائینی را که فقیه درجه اول اصولی (شاگرد آخوند خراسانی) بود.
✅او بر خلاف آیهالله شیخ فضلالله نوری سلطنت محمدشاهی را تایید نکرد و از حکومت مشروطه دفاع عقلانی-فقهی کرد.
✅ولی متاسفانه پس از مشروطه چنان اوضاع داخل و خارج کشور بهم ریخت که با رضایت نائینی کتابش در جامعه جمع شد.
بعدها این آیهالله طالقانی بود که دوباره این کتاب و اندیشه نائینی را برای خواننده فارسیزبان تسهیل کرد.
-در ایران مرحوم شریعتی با استخراج «اندیشه» و خاطره از میراث تشیع در ایران، برای نسل کتابخوان «برنامه عمل و برنامه نجات ملی» (ایدئولوژی اسلامی) ساخت.
آیت الله خمینی با «انگیزه» دینی نهادهای دینی و روزمره مردم را (مساجد، حسینیهها، مناسک و منابر) را با مهارت کمنظیر علیه رژیم شاه بسیج کرد و ملت ایران را در پیش خودش و در پیش جهانیان «عزیز» کرد.
-امام و روحانیت (و کثیری از نیروهای انقلاب) از ترس تکرار تجربه مشروطه (که مبادا دوباره سر روحانیت بر بالای دار برود) و از ترس نفوذ و توطئه خارجی، وقتی قدرت کمنظیر نهاد دین را در جریان انقلاب، جنگ و در جامعه دیدند، این قدرت دینی را با قدرت نهاد سیاسی ممزوج کردند و حتی برخلاف آموزه نائینی (و بعدها تجربه سیستانی در عراق)، «سیادت» نهاد دین را بر نهاد حکومت تثبیت عملی و قانونی کردند.
اما از آنجا که اهداف نهاد دینی (دفاع از اخلاق و تامین سعادت اوخروی) و اهداف نهاد حکومت (تامین امنیت، معیشت و توسعه کشور) دو هدف متفاوت هست، این ادغام در مسیر توسعه کشور مشکلساز شد.
ادغام نهاد دین و دولت در دوران مدرن (که مهمترین خصیصهاش «تمایزیابی نهادی» و «تخصصی شدن» تقسیمکار در زندگی مردم است) در واقع نوعی ستیز با واقعیت اجتماعی در دوره مدرن بود و هست و جامعه در مسیر توسعه و توانا شدن درجا میزند.
بیجهت نیست که جمهوری اسلامی پس از چهار دهه تجربه در تشکیل «دولت توانا» برای تمشیت امور همچنان با چالش مواجه است و با کسری مشروعیت، ناکارامدی و رانتجویی روبرو است.
-با این همه نظام جمهوری اسلامی ناتوان نیست و این حکومت همچنان تا اطلاع ثانوی دوگانه سوز و به طور نسبی در برابرنیروی معارض داخلی و دشمن خارجی «پرقدرت» است-آخرین آزمون این حکومت مقاومت در برابر براندازی ترامپ و گروه بی بود.
جمهوری اسلامی هم از «قدرت نهادهای دینی» در بسیج و سازماندهی پایدار بخشی از مردم و هم از قدرت نهاد حکومت (بخاطر سازماندهی بیش از دو میلیون نیروی امنیتی در داخل و خارج) برخوردار است.
مقام رهبری هم در چهار دهه گذشته نشان داده اگرچه علاقه به پیشرفت ایران دارد ولی یک لحظه از حمایت نهاد دین بعنوان «نهادی قدرتمند» در بسیج مردم غفلت نکرده است و تاکنون به نقش و اهمیت نهادهای مدنی و دولت مدنی بها نداده است.
مقام رهبری برخلاف آیهالله سیستانی از دولت مدنی و جامعه مدنی سخن نگفته است.
مقام رهبری توطئه خارجی را علیه نظام «واقعی» میداند و از این باکی ندارد که او را طرفدار نظریه توطئه بدانند.
الان یکی از بغرنجها و دو راهیهای اساسی برای جمهوری اسلامی این است:
از یک طرف تداوم برقراری سیادت نهاد دین بر نهاد حکومت سه پیامد داشته است. یکم) ایران در داشتن دولت توانا و جامعه مدنی و توانا که در مسیر توسعه باشد با مشکل روبرو است.
دوم) کثیری از مردم نسبت به نهاد رسمی دین در ایران بی اعتماد شدند-آشفتگی اخلاقی در جامعه. سوم) هزینه و مخارج این حکومت دوگانه سوز زیاد است و با پول نفت هم نمیتوان هزینه آنرا تامین کرد.
مگر این که ایران به طرف «دولت توانا» و مالیاتی مثل تجربه دیگر کشورها حرکت کند و در ایران مستمرا ثروت تولید شود و منابع عادلانه توزیع شود (و به قصه خودی غیر خودی در قلمرو حکمرانی پایان داده شود) .
از طرف دیگر جدا کردن نهاد دین از نهاد حکومت برای جمهوری اسلامی (خصوصا از منظر هوادران اسلام سیاسی) هم مساله «هویتی» است و مساله «بقا» تلقی میشود.
راه نجات چیست؟
به نظر میرسد راه نجات «سکولاریسم خام» براندازان (متکی به گروه بی) نیست.
چون نهاد دین در ایران یک نهاد تاریخی و ریشه دار بوده و خواهد بود و تمام ابرقدرتها هم جمع شوند نمیتوانند نهاد دین را در حوزه خصوصی نگه دارند همچنان که دولت مطلقه رضاشاه نتوانست-و محمد رضا شاه با موج عظیم وقوع انقلاب اسلامی در ایران روبرو شد.
راه نجات «ادامه وضع موجود» هم نیست.
ادامه وضع موجود یعنی در جا زدن فرایند توسعه ایران با هشتاد میلیون جمعیت مطالبهگر.
بلکه راه نجات این است که «به تدریج» نهاد دین و خصوصا نهاد روحانیت بپذیرد که مهمترین نقشش سیادت بر نهاد حکومت نیست بلکه نقش نهاد روحانیت «نقد» حکومت و جامعه مدنی است.
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg