روایت‌ روانشناسان کودک پیرامون آثار و تبعات روانی برخوردها در جریان اعتراضات: "کودکان" حق اعتراض دارند/ مشاوره فوری و خودمراقبتی در دستور کار قرار گیرد

روایت‌ روانشناسان کودک پیرامون آثار و تبعات روانی برخوردها در جریان اعتراضات: "کودکان" حق اعتراض دارند/ مشاوره فوری و خودمراقبتی در دستور کار قرار گیرد

کانال خبری تحلیلی امتداد


امتداد-لیلا رزاقی: انتشار خبر جان باختن دختری ۱۹ ساله‌ که گفته می‌شد به فاصله چند روز پس از آزادی از زندان، اقدام به خودکشی کرده، در یکی دو هفته اخیر خبرساز شد. روایت‌‌های پراکنده حاکی از آن بود که او از بازداشت‌‌شدگان در جریان اعتراضات اخیر در ایران بوده و در نتیجه فشارها و صدمه‌های روانی ناشی از دوران بازداشت، اقدام به خودکشی کرده است. روایت رسمی پزشکی قانونی و حاکمیت اما متفاوت بود و ضمن رد ادعای خودکشی، مرگ این دختر ۱۹ ساله ناشی از زیاده‌روی در مصرف مواد مخدر عنوان شد. بررسی صحت و سقم روایات مطرح شده در خصوص "علت مرگ" با توجه به غبارآلود بودن فضای خبررسانی و کشمکش‌ های رسانه‌های داخلی و خارجی به طور کلی در شرایط کنونی  به سختی ممکن است اما، انتشار این خبر و حساسیت جامعه پیرامون تکرار برخوردهای خشونت بار با نوجوانانی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در جریان منازعات اجتماعی متحمل شدیدترین آسیب‌ها می‌شوند، زمینه گفتگو و نیازسنجی پیرامون تبعات و آثار روانی ناشی از برخوردهای احتمالی را فراهم کرد.

 نیازهایی که شاید این روزها و در جریان منازعات خشونت‌آمیز کمتر به چشم بیاید، اما در صورت بی‌توجهی و عدم شناسایی دقیق؛ گروههای بیشتر آسیب‌پذیر همچون "کودکان و نوجوانان" را به عنوان ظرفیت‌های بی‌بدیلی از نیروهای موثر اجتماعی، با آسیب‌های متعددی مواجه خواهد کرد.  

چنانکه به باور بسیاری از صاحبنظران، جنبش‌های اجتماعی باید ضمن ایجاد ظرفیت‌های لازم برای کنشگری فعالانه و اثربخش که خود می‌تواند عامل افزایش امیدواری، همبستگی و پویایی گروههای مختلف اجتماعی باشد؛ بر لزوم کنشگری آگاهانه و استفاده از تکنیک‌های خود مراقبتی برای کاهش آثار و تبعات روانی ناشی از احتمال قرار گرفتن در معرض برخوردهای محدودکننده تاکید کنند و استراتژی‌هایی برای افزایش سطح امنیت روانی همه گروههای اجتماعی به خصوص «کودکان» که طبق پیمان‌نامه حقوق کودک از حق اعتراض برخوردارند، داشته باشند.

 اهمیت سلامت روان کودکان در متن و حاشیه اعتراضات

 اعتراضات سراسری در ایران که از 27 شهریور 1401 و در واکنش به جان باختن مهسا (ژینا) امینی آغاز شد، یکی از گسترده‌ترین و پردامنه‌ترین اعتراضات اجتماعی در سالهای اخیر تبدیل شده است. اعتراضاتی که با میدان‌داری زنان آغاز شد اما به تدریج در میان گروههای مختلف اجتماعی گسترش پیدا کرد و به دلیل حساسیت ‌برانگیز بودن پس زمینه اعتراض، در همان هفته‌های نخست به ظهور نسل تازه‌ای از کنشگران میدانی منجر شد. از جمله این گروهها، افراد زیر 18 سال در سن تحصیلند. کودکان و نوجوانان متولد دهه 80 و 90 شمسی که در هفته‌های اخیر به کنشگران جدی و میدان ‌داران اعتراضات در عرصه عمومی ( خیابان و مدرسه) و عرصه مجازی (شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی) تبدیل شده‌اند. با این حال این کنش‌گری‌های مسالمت‌جویانه که می‌تواند نویدبخش پویایی و همبستگی گروههای مختلف اجتماعی باشد، از همان هفته‌های نخست با تهدید و سرکوب معترضان همراه شد.

تاکنون گزارش رسمی در خصوص گستره این برخوردها، کمیت و کیفیت آن منتشر نشده اما گزارشهای متعددی نشان می‌دهد که دهها تن از کودکان و نوجوانان در نتیجه مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در این اعتراضات جان باخته‌ و یا مورد بازداشت، ضرب و شتم، تحقیر، تنبیه و افزایش احساس ناامنی قرار گرفته‌اند. همچنین گفت و‌گوهای پراکنده انجام شده با سه گروه والدین، فعالان حقوق کودک و معلمان مدارس حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان در کنار احساس همبستگی و هیجانی که در نتیجه مشارکت در یک فرآیند جمعی تجربه می‌کنند، ممکن است در نتیجه مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در وقایع اخیر در معرض مخاطرات زیر قرار گیرند. از جمله؛

·       ضرب و شتم، تحقیر، آزار، بازداشت، زندان، انتقال به مراکز اصلاح و تربیت و اخذ تعهد اجباری در جریان سرکوب

·       افزایش کنترل و نظارت در برخی مدارس

·       افزایش احساس ناامنی و اختلالات رفتاری در نتیجه دیدن صحنه‌ها و وقایع خشونت‌آمیز

آنان معتقدند قرار گرفتن در این وضعیت‌ها، بسیاری از نوجوانانی را که در سن بلوغ و بحران‌های جسمی و روانی متعاقب آن قرار دارند در طولانی‌مدت با آسیب‌‌هایی جدی مواجه خواهد کرد.

موارد ذکر شده البته بخشی از دهها موردی است که در خصوص لزوم توجه به امنیت روانی کودکان و نوجوانان مطرح شده و لایه‌های پنهانی از قرار گرفتن مستقیم و غیرمستقیم در وضعیت مخاطره‌آمیز وجود دارد که تاکنون مورد نیازسنجی و ارزیابی تحقیقاتی قرار نگرفته و یا کمتر به آن پرداخته شده است.

 تاکید کنوانسیون بر «حق اعتراض»

در همین رابطه  و مقارن با سالروز تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک؛ «فاطمه قاسم زاده» روانشناس کودک و نوجوان ضمن تاکید بر به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض در کنوانسیون حقوق کودک می‌گوید: « برگزاری اعتراضات مسالمت ‌آمیز در پیمان ‌نامه حقوق کودک که جمهوری اسلامی نیز به آن پیوسته است، از حقوق اساسی همه شهروندان از جمله کودکان و نوجوانان در سراسر جهان است. در بسیاری از کشورها، نمونه این اعتراضات را در مخالفت با اقدامات نادرست دولت‌ها شاهد بوده‌ایم. این اعتراضات، نه تنها جرم محسوب نمی‌شوند و در زمره حقوق شهروندی افراد قرار می‌گیرند که در برخی موارد مورد تشویق و تایید بزرگسالان نیز هستند. با این حال متاسفانه در کشور ما چنین نیست و به دلایل مختلف از جمله ساختار حکمرانی موجود، اعتراضات مسالمت ‌آمیز به بهانه‌های گوناگون در زمره حقوق شهروندی مردم از جمله کودکان و نوجوانان محسوب نمی‌شود و نه تنها مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد، بلکه با کاربرد روش‌های خشونت‌آمیز سبب ایجاد بحران در جامعه می‌شود.

او اضافه می‌کند: بحران‌های اجتماعی اگر با خشونت توام باشند، آسیب‌های فراوانی را برای مردم آن جامعه ایجاد می‌کنند. این آسیب‌ها را می‌توان در سه گروه مورد توجه قرار داد. آسیب‌های اجتماعی، آسیب‌های اقتصادی و آسیب‌های روانی. این آسیب‌ها با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و همه مردم جامعه و گروههای اجتماعی را با تفاوت‌هایی تحت تاثیر قرار می‌دهند.

 "اضطراب" در کودکان زیر 7 سال شایع‌تر است

 به گفته این عضو انجمن روانشناسی ایران، در میان گروههای اجتماعی، کودکان بیشتر از سایر گروهها در معرض آسیب به ویژه آسیب‌های روانی قرار می‌گیرند. چرا که ممکن است کمتر از گروههای دیگر از دلایل و ضرورت‌‌های اعتراضات اطلاع داشته باشند.

قاسم‌زاده برای بررسی دقیق‌تر آسیب‌های روانی ناشی از قرار گرفتن در معرض وقایع خشونت‌آمیز، کودکان را در سه گروه سنی طبقه‌بندی می‌کند که به گفته او هر کدام دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. « کودکان زیر 7 سال، کودکان 7 تا 12 سال و کودکان و نوجوانان 12 تا 18 سال.» به گفته این روانشناس کودک، بر اساس این دسته‌بندی هریک از کودکان از نظر جنبه‌های مختلف رشد، یعنی رشد جسمی، رشد شناختی، رشد اجتماعی، رشد عاطفی یا هیجانی، با یکدیگر اشتراکات یا تفاوت‌هایی دارند و به علت همین ویژگی‌، مشاهده صحنه‌های خشونت‌آمیز در آنان، تاثیرات مشترک اما متفاوتی ایجاد می‌کند.

قاسم‌زاده اضافه می‌کند: شاید بتوان گفت "اضطراب"، به وِیژه اضطراب ناشی از مشاهده صحنه‌های خشونت‌آمیز یا قرار گرفتن در معرض آن، مشکل مشترک همه گروههای کودکان و حتی بزرگسالان است، که خود می‌تواند منشاء بروز مشکلات در زمینه‌های دیگر باشد.

از جمله این اختلالات می‌توان به اختلالات خواب، تغذیه، عدم برقراری ارتباط مناسب با دیگران، افسردگی، ترس، اندوه، نرفتن به مدرسه، احساس ناامنی، احساس عدم امنیت، شب‌ادراری، سکوت و سایر مشکلات دیگر اشاره کرد.

 نقاشی صحنه‌های دیده شده، نوعی روان‌درمانی کودکانه

  این روانشناس حوزه کودک و نوجوان با تاکید بر این موضوع که اختلالات ذکر شده در نتیجه جمع‌آوری داده‌هایی بوده که در جریان مشاوره با کودکان و نوجوانان و والدین آنها بدست آمده، می‌گوید: به عنوان روانشناس کودک و نوجوان که از نزدیک با این موارد برخورد داشته‌ام، می‌توانم بگویم که شیوه مداخله در بحران‌هایی از این دست، با توجه به رده سنی کودکان متفاوت است.

قاسم‌زاده پیشنهاداتی برای کاهش اختلالات و آسیب‌های روانی ناشی از قرار گرفتن در معرض اخبار و وقایع خشونت‌آمیز برای کودکان زیر 7 سال یا 7 تا 12 سال ارائه می‌دهد و می‌گوید: کودکان در این گروه سنی، باید کمتر در جریان اخبار و اطلاعات و بویژه صحنه‌های خشونت‌آمیز انتشار یافته در رسانه‌ها قرار گیرند. همچنین خانواده‌ها باید تلاش کنند کودکان را با سرگرمی‌ها و بازی‌های موردعلاقه‌شان درگیر کنند. رفتن به پارک‌ها و فضای بازی برای تغییر روحیه کودک در چنین شرایطی می‌تواند موثر باشد. نکته بعد، تشویق کودکان به نقاشی صحنه‌هایی است که به هر نحوی نظاره‌گر آن بوده‌اند. نقاشی، نوعی تخلیه هیجانی برای کودکان است. همچنین والدین باید ارتباط خود را با کودکان بیشتر کنند تا آنها ترس‌ها و نگرانی‌های خود را پیرامون شرایط محیطی با والدین مطرح کنند. از طرفی باید به والدین توصیه کرد که هرگز در چنین شرایطی به کودکان دروغ نگویند که "خبری نیست" اما به آنها اطمینان دهند که هر اتفاقی بیافتد، کنارشان هستند و به این شکل احساس امنیت را در ذهن کودک تقویت کنند.

 «چیزی برای از دست دادن نداریم، به تغییر امیدواریم»

 با این حال و به گفته این روانشناس، وضعیت نوجوانان 12 تا 18 ساله متفاوت از کودکان در سنین پایین‌تر است.

قاسم‌زاده با اشاره به تجربه گفتگوی خیابانی خود به عنوان یک روانشناس کودک با چند نوجوان معترض در جریان اعتراضات مردمی اخیر می‌گوید: این نوجوانان به طور مستقیم در اعتراضات شرکت می‌کنند و خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند. چندبار فرصتی پیش آمد تا با تعدادی از آنان در خیابان گفتگوی کوتاهی داشته باشم. واقعیت این است که در آنان نیز نشانه‌هایی از ترس، خشم، اضطراب و سایر نگرانی‌ها وجود داشت؛ اما همراه با این ویژگی‌ها از خصوصیات دیگری از جمله "امیدواری" به ایجاد تغییرات، دستیابی به خواسته‌های خود، احساس توانمندی در کنار یکدیگر نیز برخوردار بودند. این نوجوانان می‌گفتند که از مشکلاتی که در حال حاضر برای زنان در زندگی فردی و اجتماعی وجود دارد، بسیار ناراضی‌اند و این وضعیت را برای زندگی در جهان کنونی مناسب نمی‌بینند و حاضرند برای دستیابی به خواسته‌های خود، حتی از جانشان نیز بگذرند. یکی از همین نوجوانان در جریان همین گفتگوها می‌گفت: « در زندگی خود بوِیژه در حوزه اجتماعی، چیز قابل توجهی نداریم که از دست دهیم» گمان می‌کنم این گفته از روی ناامیدی نبود و در راستای ارزشمند نشان دادن خواست‌هایی است که در نتیجه پیگیری و تحقق آن در تجمعات اعتراضی به صورت گروهی شرکت کرده‌اند.

 افزایش مددجویان روان‌درمانی در پی گسترش برخوردهای خشونت‌آمیز

 با این حال برخی صاحب‌نظران معتقدند برخوردهای صورت گرفته در جریان اعتراضات می‌تواند همچون ادوار گذشته، زمینه بروز برخی اختلالات حاد روانی را در بین افراد مختلف به ویژه کودکان و نوجوانان تشدید کند.

در همین رابطه «الهه خوشنویس»، روانشناس و فعال حقوق کودک با اشاره به افزایش نسبی آمار مراجعات و مشاوره‌های روانشناسی در نتیجه قرار گرفتن مستقیم یا غیرمستقیم در معرض منازعات خشونت‌آمیز با تاکید بر آثار و تبعات روانی ناشی از این برخوردها، می‌گوید: آنچه کودکان و نوجوانان در وضعیت مخاطره‌آمیز این روزها تجربه می‌کنند، گرچه تفاوت‌هایی با ادوار گذشته اعتراضات سراسری دارد؛ اما از زاویه تبعات و آثار روانی مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در کنش‌های اعتراضی، بی‌شباهت به وقایعی که در سالهای گذشته رخ داده نیست.

او اشاره می‌کند که پس از وقایع آبان 98 نیز بسیاری از کودکانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم درگیر اعتراضات شدند، با بحران‌های روانی متفاوتی مواجه شدند که مستلزم مداخله فوری و جدی روانشناختی بود. خوشنویس می‌گوید: « در جریان اعتراضات 98 با کودکی مواجه شدم که اصلا مشارکتی در اعتراضات نداشت اما به دلیل حضور در محدوده اعتراضات، بازداشت شده بود. گرچه این نوجوان صبح روز بعد با پیگیری‌های پدر و مادرش آزاد شده بود، اما به دلیل مسائلی (تهدید، توهین و ضرب و شتم) که در حین و پس از بازداشت تجربه کرده بود، به شدت دچار اضطراب شده بود و از خانه خارج نمی‌شد.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: او مرتب در جریان صحبت‌ها و جلسات مشاوره می‌گفت: «من اصلا نمی‌دانم چرا باید این برخوردها با من صورت بگیرد. حالا وقتی از خانه خارج می‌شوم، تپش قلب دارم و مدام فکر می‌کنم، نکند دوباره بازداشت شوم! » این برای نوجوانی که در دوره بلوغ است و بحران‌های متفاوتی را تجربه می‌کند، به شدت آسیب‌زاست. از این نظر، شرایط فعلی نیز بی‌شباهت به ادوار گذشته نیست. با این حال در اعتراضات اخیر می‌بینیم که تنها نوجوانان در اعتراضات حضور ندارند و گروهی از کودکان نیز از رده‌های سنی پایین‌تر(مثلا کودکان در سن دبستان) نیز در مدارس انواع کنش‌های اعتراضی را انجام می‌دهند.

 او تاکید می‌کند: اگر این برخوردها حالت تهدیدآمیز داشته باشد، احساس ناامنی را در کودک ایجاد می‌کند و اضطراب او را برای حضور در مدرسه و جامعه مضاعف خواهد کرد.

به گفته این روانشناس نیز، احساس ناامنی در ذهن و روان کودک می‌تواند حالت‌های مختلفی داشته باشد و وابستگی‌هایی با شرایط و موقعیت سنی کودک دارد. خوشنویس می‌گوید: برای مثال از میان مراجعین این روزها که درگیر اختلالات اضطرابی حاد شده‌اند، مادر و پدری مراجعه کرده و گفته‌اند که کودکشان به دلیل اینکه مربی‌اش در مهد بازداشت شده و دیگر به مهد بازنگشته، دچار اختلالات رفتاری شده است. مادرش می‌گوید؛ « به محض اینکه پدرش چند دقیقه دیر می‌رسد می‌پرسد"بابا زنده است؟" یا اینکه مرتب می‌خواهد کنارش باشم.» واقعیت این است که این کودک دچار احساس ناامنی و اضطراب « از دست دادن » شده و مدام نگران است که نکند بزرگترهای دوروبرش را به نحوی از دست بدهد.

خوشنویس تصریح می‌کند: بر اساس آموزه‌های روانشناختی تا حدی می‌توان با دور نگه داشتن کودکان از اخبار و وقایع، از بروز و پیشرفت این اختلالات پیشگیری کرد، اما وقتی دامنه این وقایع گسترده می‌شود، دیگر به سختی امکان دور نگه داشتن کودک از اخبار و وقایع جاری وجود دارد.

او اضافه می‌کند: اینکه نظر و رای کودکان نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی با اعتراض مسالمت‌آمیز بروز پیدا کند، امری است که بر اساس نص کنوانسیون، در زمره حقوق کودک است اما بزرگسالان می‌توانند با مداخلات اثربخش، خودمراقبتی را به آنها گوشزد کنند.

 لزوم استفاده خدمات مشاوره فوری و تکنیک‌های خودمراقبتی

 خوشنویس با اشاره به وقایع این روزها و قرار گرفتن بسیاری از کودکان و نوجوانان در شرایط مخاطره آمیز می‌گوید: تکنیک‌های خود مراقبتی برای همه کاربرد دارد. اما طبیعتا افرادی که در شرایط اینچنینی قرار دارند، بیش از سایرین به استفاده از این تکنیک‌ها نیاز دارند.

او یکی از پایه‌ای‌ترین روش‌های خود مراقبتی حین یا پس از قرار گرفتن در شرایط مخاطره‌آمیز را چنین تشریح می‌کند: ما در مشاوره‌ها معمولا می‌گوییم اگر احساس می‌کنید تغییراتی در خلق و خوی‌تان اتفاق افتاده و دیگر کمتر امکان کنترل رفتار و احساساتتان را دارید؛ مثلا خشمگین هستید، احساس گناه دارید یا خود را سرزنش می‌کنید، باید از این تکنیک‌های خودمراقبتی استفاده کنید.

 مثلا کودکی که در اعتراضات حضور داشته و شاهد اتفاقات ناگواری برای دوستانش بوده، مدام احساس گناه می‌کند که شاید می‌توانسته اقدامی در جهت ممانعت از وقوع آن اتفاق انجام دهد. او عملا با احساس گناه زندگی می‌کند و یا موارد دیگری که منجر به تغییر خلق و خوی فرد در نتیجه برخوردهای مستقیم و غیرمستقیم صورت گرفته شده است، نیازمند کمک‌های روانشناختی و استفاده از تکنیک‌های خودمراقبتی است.

خوشنویس در تشریح مراحل خودمراقبتی روانی که لازمه زیست اجتماعی در شرایط پرمخاطره است، می‌گوید: اولین گام این تکنیک این است که باید کلیه امور شخصی از خواب تا تغذیه و امور بین فردی یعنی تعاملات اجتماعی مورد ارزیابی و سنجش توسط خود فرد قرار گیرد تا ببیند آیا تغییری در عملکردهایش رخ داده یا خیر. در گام دوم، باید به سراغ اقدامات مربوط به جلب حمایت و کمک از اطرافیان (همچون اعضای خانواده، دوستان) و یا نیروهای متخصص(روان‌درمانگران و مشاوران) رفت.

او اضافه می‌کند که « به عنوان مثال پس از وقایع اخیر، جمعی از روانشناسان از انجمن روانشناسی اعلام آمادگی کردند که به صورت رایگان به افرادی که دچار مشکلات و آسیب‌های روانی در جریان این اعتراضات شده‌اند، مشاوره می‌دهند.»

خوشنویس تاکید می‌کند که « باید از این خدمات در دسترس استفاده کرد و در گام بعد نیز باید به افراد گفت که اگر احساس می‌کنید در نتیجه قرار گرفتن در موقعیت نامناسب، افکاری دارید که ممکن است به خودتان آسیب بزنید؛ سریعا به اورژانس مراجعه کنید و اصلا غفلت نکنید. تمرینات و تکنیک‌های آرام‌سازی هم در این زمینه کمک کننده است. با این حال باید حواسمان باشد که چندان نمی‌توان برای ارزیابی هر نیاز زیستی و روانی وقت گذاشت و باید به سرعت راهی برای درمان اختلالات احتمالی که ممکن است روی عملکردهای فرد تاثیر مخربی بگذارد و تبدیل به اختلالات شدید اضطرابی شود، پیدا کرد.»

این روانشناس با اشاره به اهداف اصلی اقدامات خود مراقبتی می‌گوید: ما با خودمراقبتی از همان کودکی می‌خواهیم به فرزندانمان بگوییم که اگر می‌خواهی اثربخشی مفیدی در جامعه و محیط پیرامون داشته باشی، لازمه‌اش این است که اول از خودت مراقبت کنی و از حقوق خودت مطلع باشی تا کمترین آسیب را ببینی. به این ترتیب، ضمن تمرکز بر افزایش توان درونی و بالا بردن قدرت تحلیل وقایع پیرامونی، از حادتر شدن تبعات روانی ناشی از آسیب‌های احتمالی پیشگیری خواهیم کرد.




Report Page