رشته توییتی از @Mehdi70501002

رشته توییتی از @Mehdi70501002

@TwitterVid_bot

1.

#کتاب‌تازه ای که شروع میکنم این کتاب مشهور جورج سوروسه که مدتها پیش وقتی بسیار کم تجربه‌تر بودم، در دوران فارکس بازیم خونده‌ام. هم من و هم دنیا عوض شده‌ایم، گرچه برخی چیزها هنوز بر همون منواله. اصولن این چند ماهه بنا دارم کتابهایی رو که اون زمان خوندم دوباره با نگاهی جدید بخونم/۱

2.

تاکید اول سوروس روی تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانیه در مقدمه: اینکه علوم طبیعی قاعده‌مند و قابل بیان به زبان ریاضین و میزان مفروضات ساده‌کننده برای اونها(مثلن در فیزیک و مکانیک) اونقدر ایده‌آل نیست که کل نظریه رو تبدیل به یک امر «ویترینی» کنه/۱

3.

در حالیکه این فرضیات در اقتصاد،به عنوان شاخه‌ای از علوم انسانی(چرا که به بررسی روابط موجودات جاندار و متفکر میپردازه و نه اجسام و اشیا) آنچنان ساده‌کننده ان(مقل منطقی بودن فعالان بازار) که بیشتر «ساده‌انگارانه» به نظر میان و همچن به درد «ویترین» بیشتر میخورن/۲

4.

نکته جالب بعدی این بود که تلاش سوروس برای فرو رفتن در قالب فیلسوف و fit کردن یک مدل به اقتصاد به اعتراف خودش با شکست مفتضحانه‌ای روبرو شد، این بود که به قول مانگر invert, always invert!

صورت مساله رو برعکس کرده تو این کتاب/۳

5.

و تکنیکهایی رو که سالها با موفقیت تونسته تو بازار ازشون پول در آره شروع به بیانشون می‌کنه شاید دیدی بهتر از ساز و کار کتاب به مخاطب بده و این بار گیج نکنه خودشو.

دومین نکته‌ای که بهش اشاره میکنه اینه که به دلایل اونچه گفته سد ابتدایی‌ترین فرض سوروس در تفسیر بازار اینه: /۴

6.

همه مدلسازها اشتباه میکنن، همه کسانیکه بر اساس قوانین ثابتی معامله میکنن اشتباه میکنن چرا که سازوکار بازار مدلپذیر نیست.

قدم بعدی او توضیح رابطه‌ای خاص بین فعالین بازار و قیمتها(خروجی بازار) است که اون رابطه رو از نوع reflexologic یا دارای تاثیر متقابل میدونه/۵

7.

از نظر سوروس نه تنها فعالین بازار هستن که روی فیمتها تاثیرگذارند با تغییراتی که در عرضه(تولیدکنندگان) و تقاضا(مصرف‌کنندگان) ایجاد میکنن، بلکه فیمتهای بازار هم بر رفتار فعالین بازار تاثیرگذاره.سوروسمعتقده این بخش دوم مخصوصن اغلب فراموش میشه. /۶

8.

این رابطه تاثیر متقابل منجر به تناوبی شدن بازار( و رفتار فعالینش) میشه.او این تاثیر متقابل رو در خیلی از چیزها میبینه، از جمله جالبترین نکاتی که میگه مثلن در مورد بازار سهامه. از نظر او قیمت سهام و فاندامنتال شرکتها چنین رابطه‌ای رو دارن در حالیکه اغلب این رابطه یکطرفه فرض میشه/۷

9.

به این صورت که فاندامنتال شرکتها (در شرایط عادی) تعیین کننده قیمت سهامشون هستن ولی برعکسش هم هست مثلن قیمت سهام شرکتها میتونه باعث دسترسی شرکت به اعتبار ارزون یا گرون باشه و اینجوری فاندامنتال شرکت رو تحت تاثیر قرار بده/۸

10.

نکته جالب دیگه برای من توجیهی بود که حالا میتونم برای سرمایه‌گذاران ماکرو ببینم. اونها که بیشتر دنبال‌کننده ترندها هستن از پیش بینی رفتاری مدیران شرکت و تاثیرش روی فاندامنتال شرکت ناامید شدن پس سعی میکنن با نگاهی از ارتفاع بالاتر رفتار فعالین بازار و قیمت سهام رو/۹

11.

مثل رفتارهای سیکلی و متناوب یک «گله» نگاه کنن و با حدس زدن موقعیت زمانی فعلی در یک سیکل بازار بهترین موقعیت معاملاتی رو برای خودشون اتخاذ کنن.

در ادامه سوروس نشون میده چطوری اون تاثیر متقابل میتونه با در نظر گرفتن «انتظارات» فعالین بازار باعث یک ترند و یا اصلاح ترند بشه/۱۰

12.

این قسمتش عالیه، که میگه واکنشش به تحرکات بازار یک جور غریزه حیوانیه. اگه جهت معامله رو اشتباه کرده باشه کمر درد میگیره! و جهتش رو عوض میکنه. سوروس خدای trend folloerهاست واقعن. جالبتر هم میشه.

میگه هر وقت از بازار دور میمونه و کمتر معامله میکنه این «قدرت شامه» اشو از دست میده/۱۱

13.

و البته قبلش گفته بود که این مهارت «بقا» رو از پدرش یادگرفته که از روسیه کمونیستی و جنگ جهانی جون سالم به در برده./۱۲

14.

نکته جالب توضیح چرخه اعتبار/credit cycle با کمک مفهوم reflectivity بود و جالبیش از دو جهت:

یکی اینکه اعتبار/credit و وثیقه/collateral رو هم دارای این رابطه میدونه و میگه در ابتدای «رونق» که هنوز اعتبار در دسترس نیست به وفور، وثیقه ها یا داراییهایی که وثیقه اعتبار قرار میگیرن/۱۴

15.

و با جلوتر رفتن در چرخه و ادامه رونق، ارزشگذاری/valuation ای که روی وثیقه‌ها انجام میشه هم بالاتر میره(ر.ک. قیمت رو به تزاید املاک در بحران مسکن آمریکا)، تا جایی که اعتبار کافی برای «باد کردن» وثیقه‌ها(اینجا املاک) وجود نداره و ارزشگذاری این وثیقه‌ها شروع به ریزش میکنه/۱۵

16.

اینجاست که با فروریزی ارزش بادشده داراییها، اعتبار که بیش از هر زمانی برای حفظ liquidity و solvency صاحبان داراییهای بادشده مورد نیازه ازشون دریغ میشه و اینجوری روند فروریزی ارزشگذاریها هم سرعت میگیره. /۱۶

17.

سوروس میگه به همین دلیله که در هر رونقی که انبساط و در دسترس بودن اعتبار مبنای اون رونق باشه، فرو پاشی سریعتر و شدیدتره.

اشاره‌ای هم به امواج کوندراتیف میکنه که زمانی منو مسحور خودش کرده بود./۱۷

https://www.investopedia.com/terms/k/kondratieff-wave.asp

18.

نکته بعدی توضیح رابطه متقابل بازارها با قانونگذاران/regulators با همون مفهوم reflectivity بود!

و این نکته ظاهرن بعد از هر بحران میزان قدرت و نفوذ بانکهای مرکزی بیشتر میشه که بسیار جالب بود.

در انتها تاکید میکنه که به دلیل همین غیرعلمی و غیر قطعی بودن اقتصاده که به نظرش فایننس/۱۸

19.

علم نیست و بیشتر به کیمیاگری شبیهه و نباید بهش به عنوان علم نگاه کرد چراکه نگاه علم گونه بهش بیشک به شکست ختم میشه.

از نظر او بازار محل آزمایش فرضیه‌هاییه که قطعن در طول زمان نادرستیشون روشن میشه ولی این باعث نمیشه که نشه از این آزمایش و سعی و خطا پول درآورد/۱۹

20.

بدونی چه میکنی و همیشه مطمئن باشی که داری غلط میگی.

این بار هم که کتابو خوندم گرچه خیلی برام معنی دارتر از دفعه پیش بود ولی همچنان از توش توصیه عملی نمیتونم بیرون بکشم مگر فهم بهتری از چرخه‌ها/cycles بازار و همین چند خط آخر یادداشتها.

خوندنش ولی بیشک لازمه منتها نه خیلی عمیق./۲۰


خواندن این رشته توییت در توییتر


ساخته شده توسط ربات @TwitterVid_bot

Report Page