رحمت روزانه ۷ شهریور

رحمت روزانه ۷ شهریور

رازگاهان روزانه با انجیل - پل دیوید تریپ
رحمت روزانه

آنان به سبب این جلال متحیر گشته بودند و به همین دلیل آنها به شدت محتاج این مجموعه و عظمت بودند تا زندگیشان را دگرگون سازد و حالا شاهد این عظمت و مجد بودند!

شش روز بعد، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنا را برگرفت و آنان را با خود بر فراز کوهی بلند، به خلوت برد. در آنجا، در حضور ایشان، سیمای او دگرگون شد: چهره‌اش چون خورشید می‌درخشید و جامه‌اش همچون نور، سفید شده بود. در این هنگام، موسی و ایلیا در برابر چشمان ایشان ظاهر شدند و با عیسی به گفتگو پرداختند. پطرس به عیسی گفت: «ای سرورم، بودن ما در اینجا نیکوست. اگر بخواهی، سه سرپناه می‌سازم، یکی برای تو، یکی برای موسی و یکی هم برای ایلیا.» هنوز این سخن بر زبان پطرس بود که ناگاه ابری درخشان ایشان را در بر گرفت و ندایی از ابر در رسید که: «این است پسر محبوبم که از او خشنودم؛ به او گوش فرا دهید!» با شنیدن این ندا، شاگردان سخت ترسیدند و به روی، بر خاک افتادند. امّا عیسی نزدیک شد و دست بر آنان گذاشت و گفت: «برخیزید و مترسید!» چون چشمان خود را برافراشتند، هیچ‌کس دیگر را ندیدند جز عیسی و بس. (متی ۱:۱۷-۸)

  برای اینکه شاگردان از اسارت و وابستگی به جلال شخصی و عظمت سایه مانند این جهان فانی آزاد گردند، لازم بود عیسی مسیح جلالی از این طرح و بالاتر را عیان سازد. در نتیجه در یکی از شگفت انگیزترین صحنه‌های کتاب مقدس، عیسی مسیح حجاب برداشته و جلال خویش را به عنوان یگانه پسر خدای تعالی به آنها آشکار می‌سازد. این آشکارسازی جلال باعث می‌شود و دهان‌های آنان باز بماند و شگفت زده و ترسان گردند. اگر ذره‌ای فهم و عقل در وجود آنان باشد خداترسی از آن هیبت تعالی وجودشان را فرا میگرفت. دیگر زیستن برای جلال شخصی و پیروی از نقشه‌های محدود و حقیر خود برای زندگی، کافی بود - دگرگونی هیئت مسیح لحظه‌ای بود که آنان به آن محتاج بودند، ساعتی که زندگی آنان را دگرگون می‌ساخت. آنان از جلال فانی این جهان رهایی میافتند تا بتوانند این عظمت بی‌پایان را به سراسر جهان ابلاغ کنند. در این لحظه خاص دیگر هیچ فکر و فرضیه و دغدغه‌ای از زندگی شخصی وجود نداشت. 

  معنای زندگی در همین باره است. محور همه چیز جلال خداوندگار است - که در شکوه و قدرت، حکمت و وفاداری و عشق بی‌همتا است. این همان چیزیست که همگان به آن محتاج هستند - یک نجات پرجلال. این همان چیزی است که همگان برای آن خلق شده‌اند - زیستن برای این جلال. فیض حقیقی همین است - خدا برگزیده است که جلال جاودان خویش را بر سر افراد ناسپاس و سرکش و خودخواهی چون ما قرار دهد. دلیل اینکه عیسی مسیح جلال خویش را برای شاگردانش آشکار ساخت، به خاطر زیبایی شخصیت آنان نبود؛ برعکس بر اساس مجد و جلال شخصیت خودش بود. او جلال خویش را بر ما آشکار می‌سازد چون اگر چنین نکند، امیدی برای ما وجود ندارد. بدون این نجات، ما قلب خود را اسیر ساخته و دلبسته فهرستی دروغی از جلال می‌گردیم. این همان زمانی است از فیض، که همه ما به آن محتاج می‌باشیم. 

برای تعمق بیشتر لوقا ۲۳:۹-۳۶ را بخوانید. 


(ویرایش TBS)

پس به همه گفت: «اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند می‌باید خود را انکار نموده، صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا پیروی کند.

زیرا هر که بخواهد جان خود را نجات دهد آن را هلاک سازد و هر کس جان خود را بجهت من از دست دهد، آن را نجات خواهد داد.

زیرا انسان را چه فایده دارد که تمام جهان را ببرد و خود را بر باد دهد یا آن را زیان رساند؟

زیرا هر که از من و کلام من عار دارد، پسر انسان نیز وقتی که در جلال خود و جلال پدر و فرشتگان مقدّس آید، از او عار خواهد داشت.

امّا هرآینه به شما می‌گویم که بعضی از حاضرین در اینجا هستند که تا ملکوت خدا را نبینند طعم مرگ را نخواهند چشید.»

و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پِطرُس و یوحنّا و یعقوب را برداشته، بر فراز کوهی برآمد تا دعا کند.

و چون دعا می‌کرد، هیأتِ چهرهٔ او دگرگون گشت و لباس او سفید و درخشان شد.

که ناگاه دو مرد یعنی موسی و اِلیاس با وی ملاقات کردند.

و به هیأت جلالی ظاهر شده، دربارهٔ رفتن او که می‌بایست به زودی در اورشلیم واقع شود، گفتگو می‌کردند.

امّا پِطرُس و رفقایش را خواب در ربود. پس بیدار شده، جلال او و آن دو مرد را که با وی بودند، دیدند.

و چون آن دو نفر از او جدا می‌شدند، پِطرُس به عیسی گفت که «ای استاد، بودن ما در اینجا خوب است. پس سه سایبان بسازیم یکی برای تو و یکی برای موسی و دیگری برای اِلیاس.» زیرا که نمی‌دانست چه می‌گوید.

و این سخن هنوز بر زبانش بود که ناگاه ابری پدیدار شده، بر ایشان سایه افکند و چون داخل ابر می‌شدند، ترسان گردیدند.

آنگاه صدایی از ابر برآمد که «این است پسر محبوب من، او را بشنوید.»

و چون این صدا به پایان رسید، عیسی را تنها یافتند و ایشان ساکت ماندند و از آنچه دیده بودند، هیچ‌کس را در آن ایّام خبر ندادند.


کتاب «رحمت روزانه»

رازگاهان روزانه با انجیل - پل دیوید تریپ

این کتاب در خدمت «چهره به چهره» ترجمه شده

کانال تلگرام «رحمتِ روزانه»

برای دانلود کتاب از وبسایت ما کلیک کنید




Report Page