دگرگونی زندگی ها
🛑تبلور مقاومت در انتقال:.
1️⃣درمانگر: پس هنوز هم سرد و بی احساس ای؟
2️⃣بیمار: بله
1️⃣درمانگر : پس این وقتی که باهم گذروندیم چه فایده ای داره؟
2️⃣بیمار : بی فایده میشه.
1️⃣درمانگر: آیا الان صدات با احساسی همراه بود؟
2️⃣بیمار: بله،خشم.
1️⃣درمانگر: خوب این خشم رو در درونت چطور تجربه میکنی؟
2️⃣بیمار: یه جور گرفتگی و انقباض-تقریبا احساس میکنم که دارم به سنگ تبدیل میشم.
1️⃣درمانگر :این خشم نیست.
2️⃣بیمار: میخوام یه دفعه از صندلی ام بلند شم و داد بزنم .
1️⃣درمانگر : پس یه نیرویی در تو وجود داره که داد و بیداد به راه بندازی.در عالم خیال و تجسم،چطور این کار رو میکنی؟
2️⃣بیمار: یه مرتبه از صندلی ام بلند میشم ،وا میایستم و به شما نگاه میکنم و به شما میگم که اشتباه میکنید.
1️⃣درمانگر: حواست به دست هات
هست؟
📕«در اینجا درمانگر از پیام ناهشیاری که از جانب بیمار ارسال میشود استفاده میکند،اینکه تکانه های بیمار آماده رخنه در هشیاری او هستند»
1️⃣درمانگر: در دست هات چه احساسی داری؟
2️⃣بیمار: نه،حسی نیست-فقط میخوام داد بکشم م خودم رو خالی کنم.
1️⃣درمانگر: ولی از من خشمگینی.پس اگه این خشم بخواد بیرون بریزه،بدون اینکه بخوای جلوش رو بگیری؟
2️⃣بیمار: بلند میشم و داد میزنم،میگم اشتباه میکنید.
1️⃣درمانگر : اما گفتن اینکه من اشتباه میکنم یه احساس نیست.
2️⃣بیمار: میخوام بگم مثل احساسیه که به «مادرم» دارم،مثل اینکه انگار نخوام بهت محل بگذارم.
📕«فشار بر بیمار جهت تجربه احساسات،با پیشرفت چشمگیری در درمان همراه شد-بیمار به گونه ای خودانگیخته با گذشته ای که البته منشا همه دردسرها است پیوندی برقرار میکند.با این همه درمانگر نباید فریفته شود و آن را پیشرفتی در درمان به شمار آورد،چرا که ( #مکانیزم-دفاعی-اجتناب )،همچنان حضوری پر رنگ دارد و باید به چالش گرفته شود.
1️⃣درمانگر : این احساس نیست،این راهیه برای فرار از اون احساس.
2️⃣بیمار: داد زدن بر سر شما.
1️⃣درمانگر: این تجربه اون احساس نیست،بلکه راهیه برای فرار از اون.
2️⃣بیمار: پس خشم چیه؟
1️⃣درمانگر : اجازه بده وارد بحث نظری نشیم.اگه بخوای این خشم رو مستقیما ابراز کنی ،چه کار میکنی؟(مکث) حالا هم که حست فروکش کرد.
2️⃣بیمار : چون....
1️⃣درمانگر: اگه نخوایم سراغ چون و چرا بریم و تو هم احساست رو در درون خودت حبس نکنی...
بازهم نفس عمیق!گذاشتی خشمت بخوابه و فروکش کنه.
2️⃣بیمار: میترسم.میترسم به شما آسیب برسونم.
📕سرانجام:،تعارض هسته ای بیمار در قالب انتقال نمایان شد.به مجرد اینکه در دفاع و مقاومت او در برابر احساسات و تکانه های نهفته او رخنه کردیم،اضطراب فراوانی در بیمار برانگیخته شد.بیمار با ترس از تکانه های تخریب گرانه اش رو به رو شد و آن را لمس کرد-احساسی که به نحوی ناهشیار،در نخستین مصاحبه،در اشاره اش به «آسیب بدنی» به یک خودرو ،به آن اشاره کرده بود.
📕منبع: دگرگونی زندگی ها
🖊نویسنده: دیوید مالان - پاتریشیا دلاسلوا
🖊ترجمه: دکترعلیرضاطهماسب (دانش آموخته دانشگاه زیگموندفروید اتریش)
🆑@Tohidclinic