ده نظر درباره "جنبش سبز امروز"
کلمه - محمدکریم آسایش اکنون که بحث درباره جنبش سبز مجدد گسترش و عمق یافته است و یادآوری از آن تحت عنوان "جنبش سبز امروز" مطرح است، بیندیشیم که این"جنبش سبز امروز" چه مختصاتی میتواند داشته باشد:
۱)جنبش سبز مبتنی بر یک تعادل طلایی بود،"تعادل طلايی ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كسانی كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهای خود را در آن نيابند"(بیانیه شماره ۱۱). بازیابی یک جنبش فراگیر و همگانی نیازمند تعریف این تعادل طلایی است.
۲)تعادل طلایی، از سطح جنبش و مبارزه و تشخیص تاریخی تودهها بر میخیزد، چنانکه میرحسین همواره خود را "همراه کوچک جنبش سبز" مینامید و در پیامش به مناسبت انتخابات ۱۴۰۰ میگوید که در کنار مردم است. این تعادل طلایی با ویژگی دیگر جنبش سبز پیوسته است. جنبش سبز یک "راه" است به معنای یک مسیر کمال یابنده. این کمال خود را از درون جنبشهای دی ۹۶ و آبان ۹۸، و در کل پسا'دی' عبور داده است. چنان که بیانیه آبان میرحسین موسوی را میتوان روح این تحول دید و البته این در همان سیر جنبش سبز تا قبل از حصر نیز نمود یافته بود، چنان که میرحسین موسوی در بیانیه ۹ بهمن ۱۳۸۹ مطرح کرد : "امروز دامنهی شعار “رای من کجاستِ” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است". و البته که در همین سیر رای میرحسین موسوی در انتخابات ۹۶ و همراهی وی با تشخیص تاریخی تودهها نیز هست. آنچه اهمیت دارد به تعبیر مارکس در مانیفست: جنبش زندهای است که در جلوی دیدگان ما جریان دارد.
۳)این تعادل طلایی که یک وحدت و روح جمعی را نمایندگی میکند در عین حال گشودگی برای تکثر است. هرکس میتواند در این جنبش باشد و خود را در آن بیابد. جنبش سبز جنبش هر شهروند یک جنبش است.
۴)جنبش سبز امروز، جنبش سبز امروز است و منجمد شده در دوره و متونی خاص یا حتی شخص خاصی نیست. آن متون و آن اشخاص نمادهایی برای رجوعاند. منشور راه سبز امید، آن نقشی را ندارد که پیمان نوین رضا پهلوی دارد. جنبش سبز، جنبش بیعت و بازتولید رعیتی نیست، جنبش سبز، جنبش خودفرمانی و نفی ولایت است.
۵)جنبش سبز در تحولش اصالت خود را بیش از پیش نشان میدهد، جنبش سبز از نازیآباد شروع شد، از سخن از مستضعفان. جنبش سبز بر "آزادی از ترس، رهایی از نیاز" مبتنی بود و اکنون آن ماهیت که به تعبیر علیرضا رجایی، شکلی از مبارزه طبقاتی است خود را در پسا'دی' ۹۶ با قوت و صراحت نشان میدهد. این مبارزه طبقاتی در درجه نخست مبارزه علیه غارت است، مبارزهای که مستضعف، متوسط و مولد را بههم علیه مرفهین بیدرد پیوند میزند.
۶)جنبش سبز از احساس خطر برای ایران آغاز شد اما ایران که دغدغه اصلی جنبش سبز است تقلیل یافته به اسامی و خاک و عمق استراتژیک نیست، ایرانِ جنبش سبز، ایرانِ معیشت مستضعفان است، ایرانِ محیط زیست است، ایرانِ اخلاق و تابآوری اجتماعی است، ایرانِ حکمرانی خوب است و در مقابل تهدید آن، که مقصر آن حاکمیت و حکمراناناند، باید احساس تکلیف انقلابی کرد، چنان که میرحسین موسوی داشت و ضرورت تغییر یک مساله حیاتی است چرا که نه فقط مسأله حقوق مردم که خط قرمز نیز هست که مسأله ملی است.
۷)جنبش سبز، هم جنبشی سیاسی است و هم جنبشی اجتماعی که هیچیک را نباید نادیده گرفت؛ نه 'خانههایتان را قبله قرار دهید' و فعالیت مفید برای هر تغییر را (یعنی وجه اجتماعی جنبش که به ویژه 'هر شهروند یک جنبش' سوژههای مبتکر و فعال آنند) و نه احساس خطر برای کشور، خط قرمز بودن حقوق مردم و مسأله اصلی حکمرانی یعنی دروغ، فساد و استبداد. این خصلت ویژگی جنبشی است که هم راه است و هم با برنامه.
۸)جنبش سبز یک هویت نیز هست اما نه علیه هویتهای دیگر و به عنوان یک فرقه. دیگریِ جنبش سبز، استبداد است و دشمنان ایران. دشمنان ایران در معنای موسع آن یعنی هر آن جریانهایی که علیه ایران فعالیت میکنند، با دشمنان ایران فعالیت میکنند، برای ایران مخاطره میسازند، بر رنج مردم ایران میافزایند.
۹)جنبش سبز، اکنون علاوه بر نماد که نه رهبر است و نه مبنای بیعت، لایه بیشماری از رهبران میانی دارد که باید فعالانه نقش کلان سیاسی خود را ایفا کنند؛ ورای سیاست هویت و سیاست مقاومت و هم توده عظیم، فعال و خلاق و متکثری از شهروند جنبشها که جنبش را عمق میبخشند.
۱۰)جنبش سبز امروز امتداد همان جنبشی است که حق مردم برای تعیین سرنوشت خود و حکمرانی و زیست خود را دنبال میکرد، جنبش جمهوریت و حقوق ملت.
#جنبش_سبز_امروز
*کانال تلگرام کلمه