دموکراسی در چنبره‌ی تعصّب و ناآگاهی – بخش دوم

دموکراسی در چنبره‌ی تعصّب و ناآگاهی – بخش دوم

حسن قادری



10- نفت و درآمد آن

درآمد نفت و گاز در هر کشوری علاوه بر مهم بودن نقش آن‌ در بالا بردن درآمد آن کشور و ارتقای سطح معیشت جامعه، جنبه‌ی منفی آن هم دور از نگاه کارشناسان اقتصادی نیست. کشوری که درآمد خود را از راه فروش نفت و گاز بدست می‌آورد کمتر نیازمند گرفتن مالیات از مردم می‌باشد. و ارتباط مردم با دولت، ارتباطی مستحکم و منسجم نیست و رابطه‌ی دولت- ملت کم‌کم از هم گسسته می‌شود و زمانی که دولت از مردم بی‌نیاز باشد، دیگر در پی رضایت مردم نیست و برای به رسمیت شناختن اراده‌ی عموم و مطالبات برحق آنها تلاش نمی‌کند. تکیه بر درآمد تک محصولی و بی‌توجهی به سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه‌ی همه‌جانبه، کشور را در تنگنا قرار می‌دهد. آشفتگی در بازار بورس و گرانی کالاهای اساسی و تورم، بازخورد و نتیجه‌ی بی‌تدبیری در استفاده از این سرمایه‌ی گرانبهای ملی می‌باشد.

از طرف دیگر فضای سیاسی به تبعیت از بی‌تفاوتی دولت نسبت به خواست مردم کم‌کم به سوی یک روند ارباب رعیتی پیش می‌رود. و کشور در نهایت در دام خودکامگی گرفتار خواهد شد و دولت به تنهایی، سرمایه‌ی کافی برای مهار و کنترل فضای سیاسی در اختیار دارد.

11- تمامیت‌خواهی ادیان و ایدئولوژی‌های توتالیتاریستی، معمولی‌ترین تهدید برای دموکراسی ایدئولوژیها هستند.

ایدئولوژی‌های توتالیستاریستی، مانند فاشیسم، نازیسم و کمونیسم و صهیونیسم، ناسیونالیستی و پوپولیسم است که با بسیج پیروان خود، با احساسات مردم بازی می‌کنند.

این تفکرات وانمود می‌کنند که برای هر مسئله‌ای راه‌حل خاصی درنظر دارند در حالی که واقعیت چیز دیگری را نشان می‌دهد. آنها معتقد به آرای عموم جامعه نیستند و از نتایج آن پیروی نمی‌کنند. تجربیات صدساله‌ی اخیر جهان به خوبی این گفته را تأیید می‌کند که این ایدئولوژی‌ها، برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود، دیگران را وادار به پیروی از آن می‌کنند و کمتر به افکار عمومی و نظرات دیگران توجه می‌کنند.

 بعضی از پژوهشگران معتقدند که اسلام در قالب یک ایدئولوژی، بیشترین دخالت در امورات سیاسی را انجام می‌دهد غافل از اینکه ادیان یهودی و مسیحیت نیز به نوعی در امور سیاسی دخالت می‌نمایند و برای نمونه اقلیت یهودیان افراطی (ارتدکس و یا حنیف‌ها) در سیاست اسرائیل که حدود 13 درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند و نفوذ خود را در برخی از مسائل حقوق مدنی در اسرائیل به خصوص قانون ازدواج، شهرک‌های یهودی‌نشین در فلسطین و حقوق شهروندان عرب اسرائیل به عنوان یک شهروند بکار می‌برند. و در سال 2011 حنیف‌های متعصب خواستار جدایی مردان و زنان در برخی از اتوبوس‌ها وملبس به پوشش مخصوص شدند. هم‌چنین اعتقاد به ظهور ماشیخ و چندین مورد دیگر، و تمامیت‌خواهی مسیحیت در سیاست داخلی آمریکا در رابطه با سقط جنین و تحقیقات سلول‌های بنیادی، آموزش مسائل جنسی و آموزش تکامل، نقش مهمی را ایفا می‌کنند. 35 درصد از آمریکایی‌ها براین باورند که معنای واقعی کلام خدا کتاب مقدس انجیل است و 32 درصد معتقدند که انجیل باید تأثیر بیشتری از اراده‌ی مردم بر قوانین آمریکا داشته باشد. (لینه اندرسن، 1401، 136-135).

اسلام هم بعنوان آخرین دین الهی، معتقد است که برای سعادت جامعه دستور و برنامه‌ی ویژه‌ای دارد و دخالت خود در مسایل سیاسی را یک واقعیت بنیادی قلمداد‌‌‌ می‌کند. اسلام مکتبی جهانشمول و ربانی است ودر کنار این دواصل در زمینه‌ی مسایل سیاسی، اجتماعی واقتصادی دارای تئوری و دستورالعمل‌‌‌های ارزشمندی است. اسلام دارای مبنای، عقیده، اخلاق، سیاست و معاملات و عبادات است. و هرکدام از این اصول به نوعی با جامعه‌ی انسانی در ارتباط می‌باشند. اسلام ابتدا درپی اصلاح عقاید برآمد و سپس به اخلاق به عنوان وسیله‌ی ارتباط جمعی انسانها تأکید نمود تا با روشی حکیمانه ارتباط انسانها را سازمان دهی نماید و برای انتقال پیام خود، اخلاق را پیش‌زمینه‌ی ارتباط و اصلاح قرار داد. سپس سیاست و تدبیر امور و نحوه‌ی مقابله با مخالفان وتهاجم دشمنان خارجی و دفاع از موجودیت خود را تحت عنوان (جهاد) واجب کرد. با مروری بر سوابق تاریخی جنگهای مسلمانان پی می‌بریم که اکثریت مواجهه‌ی مسلمانان با دشمنان خارجی خود، نوعی دفاع و مقابله بوده است. نمونه‌ی آن جنگ بدر و احد و احزاب و... است که در سیره‌ی پیامبر اکرم (ص) به خوبی این مسایل تشریح شده است و مستندات تاریخی نیز این گفته را تأیید نموده‌اند.

عبادات و معاملات هم از ارکان دینی مسلمانان است که برای ارتباط با خالق یکتا مسلمانان نیازمند ذکر و نیایش و عبادت می‌باشند و برای ارتباط با مردم از معاملات و تعامل با همنوعان خود بی‌نیاز نمی‌باشند و جامعه‌ی انسانی بدون ارتباط و معاملات دچار مشکلات عدیده‌ای خواهد شد.

12- تمامیت‌خواهی در اسلام

یکی دیگر از انتقاداتی که توسط طیف‌های لائیک، کمونیست و لیبرالها و بعضی از کشورهای غربی بر اسلام وارد می‌کنند این است که اسلام مخالف آزادی، دموکراسی و مدرنیته است و معتقدند اسلام با ایجاد قید و بندهای ایدئولوژیک مانع گسترش دموکراسی‌خواهی می‌باشد.

جالب است پیروان همین نگرش مخالف سرسخت اسلام اعتدالی مبتنی بر تعامل اسلام و دموکراسی هستند و هرگاه مسلمانان درپی تشکیل دولتی دموکراتیک براساس آرای عمومی برآیند با تمام وجود با آن مخالفت می‌کنند و برای حذف و ساقط کردن این نوع از دولتها، میلیاردها دلار هزینه می‌کنند تا صدای این نوع از نگرش‌ها به گوش جهانیان نرسد. نمونه‌ی آن را در بعضی از کشورهای اسلامی مانند مصر، الجزایر، افغانستان و... می‌یابیم وهمه‌ی ما در جریان نهضت بهار عربی بودیم که چگونه خواب را از چشمان مدعیان دروغین دموکراسی در غرب وبعضی از حکومتهای عربی ربوده بود، وچگونه آن را به خزان عربی تبدیل کردند.

نمونه‌ی آن دولت محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور منتخب مصر بود که چگونه، همه‌ی طیف‌های لائیک دست در دست هم نهادند و به یاری وچراغ سبز آمریکا و بعضی از دول اروپایی و عربی این حکومت نوپا را سرنگون نمودند و سران این حزب اسلامی را به جوخه‌های اعدام و زندان و شکنجه‌های ضد انسانی سپردند و به جای آن از یک نظامی وابسته حمایت نمودند و با کمک‌های میلیارد دلاری پایه‌های حکومتش را استحکام بخشیدند. اگرچه در ظاهر دولت محمد مرسی که نماینده جبش اخوان المسلمین بود، شکست دادند و دهها هزار نفر دراین کودتا کشته و اعدام و زندانی شدند، اما در آینده‌ای نه چندان دور مجددا اخوان قویتر از گذشته به صحنه‌ی سیاسی باز خواهد گشت.

باتوجه به آنچه بیان شد ما هرگز منکر مخالفتهای سازمان‌یافته‌ی بعضی از گروههای اسلامی علیه دموکراسی نیستیم و هراز چندگاهی این مخالفتها با اقدامات تروریستی و افراط‌گرایی ظهور و بروز می‌کند. این طیف از مسلمانان در اقلیت هستند و هیچ وجدان بیدار و آگاه به مسایل اسلامی این حرکت‌ها را تأیید نمی‌کند، زیرا اسلام برای گسترش فکر و اندیشه‌ی خود نیازمند حرکات خشن و تروریستی نمی‌باشد. و امروز بهترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای جابجایی قدرت و گسترش دموکراسی مراجعه به آرای عمومی شهروندان است و مسلمانان هم ازین قاعده مستثنی نیستند و نتایج انتخابات را بشر ط سالم بودن، آن را‌‌‌ می‌پذیرند. حال اگر بعضی از افراط‌گرایان برای رسیدن به اهداف خود به بعضی از آیات جهاد و احادیث پیامبر اکرم (ص) استناد‌‌‌ می‌کنند و با یک برداشت سطحی که حاصل یک اجتهاد فردی است. مسیری خلاف جمع مسلمانان را انتخاب کرده‌اند، جز شکست و بد نام کردن مقدسات تاکنون نتیجه‌ی قابل قبولی، بدست نیاورده‌اند.

آنها معتقد به دین اکثریتی می‌باشند و این باور موجب بعضی از مشکلات و افراط‌گرایی در بعضی از نقاط جهان شده است. آنها بر این باورند، که اسلام مانند یک داروخانه برای هر دردی داروی مخصوص به آن درد را دارا می‌باشد. هرچند دین اسلام برای سعادت و خوشبختی بشر برنامه‌ای درخور نیاز ارایه می‌دهد، اما هیچگاه اسلام منکر پیشرفت علم و تکنولوژی نیست و نیازی نمی‌بیند که برای دردها و معضلات پیش رو در جهان معاصر به سراغ داروهای چندین قرن گذشته برود و در مقابل اندیشمندان مسلمانی وجود دارند که به خوبی این مسایل را برای نسل جوان و معاصر توضیح و تشریح نموده‌اند. ومعتقدند که اجتهادات باید بر مبنای شرایط زمانی ومکانی صورت گیرد.

مخالفت بعضی از مسلمانان با (دموکراسی) ناشی از عدم درک درست آنها از اسلام و سیاست و ناتوانی در تطبیق مفاهیم دینی با مسائل روز می‌باشد و این نوع از نگرش‌ها در آثار اندیشمندان معاصر تصحیح و بازسازی‌شده است و اسلام ذاتاً مخالفتی با انتخابات، شایسته‌سالاری، ریاست جمهوری زنان و جابجایی قدرت و نظام چندحزبی ندارد. و آنچه برای مسلمانان از اهمّیّت خاصی برخوردار است حفظ کرامت انسانی، آزادی بیان و عقیده و گسترش عدالت اجتماعی و سیاسی و برابری انسانها در استفاده از منابع و ثروتهای ملی و دستاوردهای بشری است و آنچه مسلمانان با آن مخالفت می‌کنند، موروثی بودن حاکمیت و دیکتاتوری فردی و نژادی و قومی ولاابالیگری است. آخرین سخن را با این مطلب بپایان‌‌‌ می‌برم که:

دموکراسی و اسلام می‌توانند باهم تعامل و تفاهم داشته باشند و در کنار یکدیگر برای اصلاح جامعه قدم بردارند و از قوانینی که در راستای ارتقای سطح فرهنگ وهویت و توسعه‌ی همه‌جانبه و پایدار وجود دارد، حمایت کنند.

تأکید اسلام بر مقاصد شریعت از جمله دین، مال، جان، نفس، آزادی، عرض (ناموس) نشان‌دهنده‌ی فراگیر بودن و جهانی بودن مکتب اسلام است و هر تلاشی در تقویت، حفظ و حمایت از این اصول انسانی صورت گیرد قابل قبول و ارزشمند است. ناگفته نماند که چنانچه تصویب قوانینی با اصول اساسی و تفکرات دینی متضاد باشد اسلام آن را نمی‌پذیرد و به جای آن اصول جایگزین دیگری را پیشنهاد می‌نماید.

دموکراسی زمانی به رشد و بالندگی خواهد رسید که موانع اساسی در رسیدن به یک جامعه‌ی قانونمدار را از سر راه خود بردارد و تا زمانی که این موانع در مقابل دموکراسی وجود داشته باشند سخن گفتن از دموکراسی و نظام مردم‌سالار که بر مبنای آرای عمومی صورت می‌گیرد یک شعار بیش نیست. مردم در مقابل این موانع سه راه در پیش دارند و آن سه مسیر جداگانه در مقابل خرد و اندیشه‌ی بشر نمایان است.

یکی خشونت برای رفع این موانع و توسل به ابزارهایی که به نوعی در جهان معاصر مورد تنفر افکار عمومی قرار دارد. و اینکه برای گسترش دموکراسی به راههایی متوسل شد که از خشونت منشأ‌‌‌ می‌گیرند و برای رسیدن به هدف از هر وسیله‌ای از جمله زور و حذف و طرد و مقابله‌ی رودررو استفاده شود.

-       دیگری ریاکاری است که‌‌‌ می‌توان برای حفظ موقعیت شخصی وسازمانی سکوت و بی‌تفاوتی را در پیش گرفت. و منتظر گذر زمان بود تا جامعه مسیر خود را انتخاب کند.

 آخرین راه که می‌توان مؤثرترین راه اصلاح جوامع امروزی باشد آموزش و آگاهی‌بخشی به اقشار مختلف جامعه است.

این آگاهی از کانال‌های مختلف قابل انتقال است. وجود احزاب، مؤسسات فرهنگی، هنری، رسانه، کتاب، مجله و نشریات، فضای مجازی، گفتمان و دیالوگ‌های محفلی و گروهی که هرکدام در جای خود می‌تواند برای بالا بردن سطح آگاهی جامعه مؤثر باشند. این آخرین راهکاری است که روشنفکران و سیاستمداران و اصلاح‌گران جامعه، آن را مناسب و کم‌هزینه‌تربن راه تشخیص داده‌اند.

متأسفانه امروز بزرگترین مشکل جامعه‌ی ما ناآگاهی است و بسیاری از مردم از حق و حقوق خود بی‌اطلاع می‌باشند. اگر مردم از حقوق شهروندی، قانون، برابری سیاسی وم روش‌های انتقال پیام، آگاهی کافی، داشته باشند، شاهد این همه آشفتگی و نابسامانی‌ها در جامعه نمی‌باشیم. تمرین مدارا و تحمل افکار مخالف برای ایجاد همبستگی عمومی و قدرت توده‌ای در قالب تشکل‌های مدنی از جمله‌ی این آموزش همگانی و خودآگاهی است که کمتر به آن توجه واهتمام داده‌‌‌ می‌شود.

هرگاه در این مسیر گام برداریم و برای آینده‌ی خود طرح و برنامه‌ای مدون و مشخص داشته باشیم. می‌توانیم منتظر آینده‌ای امیدبخش باشیم در غیر این صورت انرژی و توان ما به هدر خواهد رفت و نتیجه‌ای موردپسند هم، نصیب ما نخواهد شد.

حسن قادری

شهریور ماه1401



 




Report Page