دلایل اهمیت داشتن اقدامات رشدیه

دلایل اهمیت داشتن اقدامات رشدیه

محمدتقی فلاحی/شماره هشتم گاهنامه فرهیزش/ بهار 1401

ناصرالدین شاه آن گاه که هنوز با فکر ترقی و تجدد به طور کجدار و مریز همدلی داشت، در فهرست کارهایی که انجام آن ها را به مشیرالدوله، صدراعظم عزل شده اش، وعده می داد از «ساختن مدارس جدید» هم سخن می گفت.

انتقاد به شیوه مدارس قدیم یا «ملتی»، از دوره امیرکبیر به طور جدی آغاز شده بود. احساس نیاز به مدارس جدید یا «دولتی»، امیرکبیر قانون خواه ایران را به تاسیس دارالفنون برانگیخت. چند سال بعد مستشارالدوله در یک کلمه، انتقاد ارزنده ای از شیوه مدارس ایران به دست داد. انتقاد او در عین اختصار، از یک ضرورت مهم اجتماعی هم پرده برمی داشت، ضرورت تاسیس مدارس جدید.

در یک کلمه آمده بود: «تعلیم علوم و معارف در فرنگستان... از الزام امور و اقدم وظایف است» و یکی از «حقوق عامه، بنای مکتب خانه ها و معلم خانه ها برای تربیت اطفال فقیر است.» و در انتقاد از مدارس ایران نوشته بود: «اگرچه در ایران مدارس بسیار است و تحصیل علوم می کنند اما علومی که می خوانند، علوم دین است یعنی علومی است برای آخرت و از برای معاد، نه از برای معاش.»

در همان سال ها، روزنامه اختر در انتقاد از مدارس ایران و نحوه آموزش علوم چنین می نوشت: «به جز مدرسه های ملتی که برای تحصیل مقدمات است و قدری هم علم فقه و اصول، هیچ علمی در ایران به طور مرتب و مقنن رواج ندارد. آری چند مکتب دولتی در تهران یا تبریز برای تحصیل زبان های خارجه هست، ولی آن ها نیز به درجه مطلوبه نیستند.»

در ۱۰ سال آخر حکومت ناصرالدین شاه، فکر ایجاد مدارس جدید و اندیشه تحول در شیوه آموزش الفبا که از پیش آغاز شده بود، مجال تازه تری یافت. بحث و گفت وگو درباره ضرورت این تحول، روز به روز گسترده تر می شد. روزنامه های حبل المتین، ثریا و اختر که در خارج از ایران منتشر می شدند، هر کدام به سهم خود در لزوم ایجاد مدارس به شیوه جدید و آموزش و پرورش مدرن و در انتقاد از وضع مدارس ایران، مطالبی می نوشتند. ایران به ایجاد مدارس جدید نیاز داشت.

در این شرایط و در این محدوده زمانی بود که حاجی میرزا حسن رشدیه، طلبه جوانی که در تبریز آن زمان این بخت را داشت که در محضر پدر صاحب دل، با پاره ای از مطالب روزنامه اختر آشنا شود و به مقایسه وضعیت سواد در ایران و اروپا بپردازد و به شیوه طلبه ها مطلب روزنامه اختر در محفل پدر، به بحث گذاشته شود. از حاصل بحث این نتیجه گرفته می شود که «باید عده ای از جوانان تحصیلکرده به اروپا بروند و اصول تعلیم را آموخته به ایران بیایند.»

در همان زمان تصمیم داشتند که رشدیه را برای ادامه تحصیلات دینی به نجف بفرستند. اما او عزم جزم کرد که برای آموزش دیدن به دارالمعلمین کشورهای پیشرفته برود و به فراگیری شیوه جدید آموزش بپردازد. پدر رضایت داد و او به استانبول، مصر و بیروت رفت و مدتی را به طور تجربی در سر کلاس های درس گذراند و حاصل این تجربه ها، افتتاح مدرسه ای در ایروان شد که در واقع پاسخی به یکی از مهم ترین نیازهای آن زمان بود برای قرار گرفتن ایران در مسیر ترقی و توسعه هر چند که این اقدام به تنهایی برای ترقی کشور کافی نبود و تنگ نظری ها و جهالت های داخلی و دخالت ها و دشمنی های خارجی موانع بزرگی در راه پیشرفت ایران ایجاد کرد.

اقدامات میرزا علی خان امین الدوله

رشدیه در راه تاسیس مدارس جدید سختی و مرارت های زیادی را به خصوص در تبریز و مشهد متحمل شد و در زمانی که ناصرالدین شاه ترور شد او از زادگاه خود فراری بود. در سال ۱۳۱۴ قمری میرزا علی خان امین الدوله به والی گری و کارگزاری آذربایجان برگزیده شد و در ماه صفر همان سال روانه آذربایجان شد.

امین الدوله از خانواده های معارف پرور و از روشنفکران و آزادی خواهان این دوره بود. نثر فارسی را همچون پدرش مجدالملک به زیبایی و استواری می نوشت. به اعتلا و سربلندی ایران عشق می ورزید و شیفته ترقی و پیشرفت کشور بود. در تبریز وقتی وصف کوشش های رشدیه را برای پیشبرد امر آموزش می شنود، او را که این زمان در روسیه بود به تبریز فرامی خواند تا مدرسه تازه ای بگشاید. امین الدوله در بدو ورود رشدیه، برای ایجاد مدرسه ای در محله ششکلان، به سرمایه شخصی خود «هزار تومان حواله به حاجی فرخ صراف نوشت» تا مدرسه راه بیفتد به گفته رشدیه: «حاجی فرخ تعجب می کرد که می شود یک کسی برای تاسیس مکتبی هزار تومان پول بدهد!»

مدرسه جدید آغاز به کار می کند. هنوز دو هفته ای از کار درس نگذشته بود که والی با فرهنگ برای سرکشی به مدرسه می رود رشدیه کلاس او را آماده می کند تا درس هایی را که در این مدت خوانده اند و یاد گرفته اند در حضور والی، پس بدهند تا ارزش کار او شناخته شود. نتیجه آن اندازه رضایت بخش و در عین حال متاثرکننده بود که امین الدوله خود را نگه داری نتوانست. اشک از چشمانش سرازیر شد و به مظفرالملک گفت: «چندین مطلب، روی هم به خاطرم آمده، مرا گریاند. اولا این استعداد ایرانیان، قرن هاست به بطالت گذشته و خواهد گذشت. دیگر آن که یک چنین مدرسه ای را چندین بار به هم زده اند و یک چنین معلمی را تکفیر کرده، دنبال کرده اند که بکشند.»

مدرسه رشدیه که با سرمایه امین الدوله اداره می شد، روز به روز در ترقی بود تا آن که امین الدوله به تهران احضار شد و در ذیقعده ۱۳۱۴ قمری (فروردین ۱۲۷۶ شمسی) مظفرالدین شاه او را به ریاست وزیران و مدتی بعد در رجب ۱۳۱۵ قمری ۱۲۷۶۶ شمسی) به صدارت منصوب کرد. امین الدوله در بدو ورود به تهران، موافقت مظفرالدین شاه را برای تاسیس مدرسه ای جدید در تهران به مدیریت رشدیه جلب کرد. رشدیه روز دوشنبه شانزدهم شعبان ۱۳۱۵ قمری ۲۰۰ دی ۱۲۷۶ شمسی) به اشاره امین الدوله وارد تهران می شود و کمی بعد نخستین مدرسه جدید با سرمایه امین الدوله و مدیریت و نظارت رشدیه در تهران آغاز به کار می کند.

در همین مدرسه پایه انجمن معارف نهاده می شود و عده ای از روشنفکران این دوره در سایه حمایت امین الدوله و همراهی مظفرالدین شاه به تاسیس مدارس و گسترش فرهنگ و معارف روی می آورند. به گفته یحیی دولت آبادی، «امین الدوله مظفرالدین شاه را خاطرنشان می کند که تنها نگاه دارنده او از حمله افکار تجددخواهان، سرگرم کردن آن ها ست به توسعه معارف و یگانه راه تحصیل نام نیک گشودن در معارف است به روی ملت»، نیز به شاه می فهماند که «پدرش هدف تیر بلا نگردید، مگر به واسطه ضدیت کردن با افکار تازه و جلوگیری از آزادی کلک و بیان.»

#گاهنامه_ی_فرهنگی_آموزشی_فرهیزش


https://t.me/farhizesh_mag


Report Page