دشمن ایران و ایرانی کیست ؟ (جرانیمو)
جرانیمونه تنها در سالهای اخیر و نه تنها از ابتدای انقلاب پنجاه و هفت و حتی قبل ازدوره مشروطه تاریخ ایران , کشورم درگیر جماعتی بیشرف بود که در پوشش مذهب بذری نمیکاشتند و داس نمیزندو و هر روزو هر روز لم میدادند تا روزگارشان به خوش بگذرد. به مرور زمان این جماعت رشد کرد و فنون مختلف حیله را بیشتر آموخت و خود و خودی هارا آموزش و پرورش داد. به نحوی که زمان خالی مردم را پرکردند و طرفدار و مرید پیدا کردندتا از گذشته نفوذ بیشتر در ذهن و جان مردم ساده لوح و شریفی پیدا کردند که جز بوی خشت و کوچه های گلی تا زمین زراعی و چراغ پی سوز چیز دگر نمیشناختند . آنها از همان ابتدا هدفی جز سیر کردن شکم و زیر شکم خود و خودی ها نداشتند و عباراتی همچون میهن و خاک برایشان بیمعنی بود.در همان زمانها مستعمره بگیران و دزدان ملل دیگربا نفوذ و شناخت و مطالعه روی جوامع ایران و ایرانی و با هدف تاراج محترمانه تمامیت هر آنچه این جماعت ساده لوح داشتند کردند. در این میان یافتند که در میان این جماعت ساده لوح , جماعتی وجود دارد که دین پرور است و از همان ابتدا یافتند که هدف آنها تاراج است اما نه آن تاراجی که خود در سر داشتند . مستعمره بگیران در ابتدای آشنایی با این جماعت به اصطلاح مذهب پرور آنچنان موفق نبودند بارها از سمت این جماعت و به واسطه مردم این سرزمین گوش مالی شدند تا رگ خواب دزدانی که در پوشش نایت خدا بر مردم آسمان ندیده حکومت میکردند را یافتند .یافتند که مواجب آنها در مقایسه با آنچه خود بر روی کاغذ حساب و کتاب کرده بودند بسیار ناچیز است و سهم چوپان فقط یک پشکل است . لذا در همان زمان با شناخت و مطالعهای که از قبل روی خلق و خوی جماعت ایرانی در دهه های اخیر در کتابهای خود مکتوب کرده بودند,آموزهای جدیدی به این بیشرافان وطن نخواه آموختند تا خود ناخودیشان در لباس خودی بر این جماعت حکومت کند و هر چندگاهی تکه نان طعمدارشده ی خارجی را جلوی حیوان وطنفروش نان ندیده بندازند تا اون هم به دید خود طاق باز و شکم ورم کرده بخوابد . در همین میان مردمی که قبل از آن فقط با یک تکه زمین زراعی , خود و خاندانشان سیر میشدند دیدند که دیگر کفاف زندگیشان را نمیدهد . مردم بیچاره بیخبر بودند که بیشرفان اجنبی به واسطه تخم حرامان خودی دین فروش دست در جیب آنها دارند . مردم ساده لوح دخیل به دامن وطنفروشان بستند و واسط خواستند تا خدایشان به آنها و تکه زمینشان نظری دوباره کند ولی بیخبر بودند که دخیل به چه مادر حرامیانی بسته اند. تاریخ اینگونه به این سرزمین و سرزمینیان گذشت تا اینکه این حبه هرز درختی شد و این درخت سایه دارد و هرسال بهار قنچه میدهد و این قنچه میوه , اما میوه برای حرامیان شیرین است و برای ایرانیان زهرمارو بیشرفی.حال اگر این درخت را بجوییم و قنچه قنچه کنیم و شاخه شاخه کنیم و به تنه برسیم تا شاید به ریشههای تو در توی این داستان سری پیدا کنیم شاید برای آیندگان مفید باشد و درس عبرتی باشد تا دوباره اینگونه ناکامی به دور ایرانی جماعت نچرخد . باشد که اینگونه صحیح است .در وا نفسای روزگار اسم بردن و تقصیر را گردن جماعتی که بازی دادهاند, بازی خوره اند و یا لباس حرامیان مذهب فروش را با کت شلوار دست دوزعوض کردن , انداختن کار سادهای است اما مقصر اصلی بعد از شخص من وطندوست که با خلق خوی ایرانی خود ویا چیزی که در این مدتها به سرمان آمد وبه خلق و خو نسبت میدهیم عرصه را بر این دیو صفتان هموار کردم وسکه ای بر ضریح اینان انداختم تا نظری شود که نشد , ما مردم هستیم . ما هستیم که اجازه دادیم دیگران صدای ما باشند و بجای ما فریاد بزنند تا ما فریاد نزنیم و ندانیم فریاد زدن چگونه است تا شاید بیشتر بخوابیم , اجازه دادیم بیشتراز ما بدزدند تا امنیت داشته باشیم , اجازه دادیم دختران و بانوانمان را بعد از این همه مصیبتی که بر این جماعت وارد شده نصف قیمگذاری کنند , مقصر ماییم که سواری میدهیم حتی اگر درصدی با نظرمان همخوانی داشته باشد , مقصرو دشمن ایران ماییم که سالیان سال است که این درخت نخاله را تحمل میکنیم و یکباره با تمام بدی و خوبی و سایهای که دارد و قنچه بهاری که میدهد را از ریشه در نمی آوریم تا دیگر اسیر هزاران حاشیه و نانخور و واسط و اپوزوسیون و سخنران و تریبون و صادراتی و غیره... باشیم . آزادی فقط یک کلمه است و قسم خوردن با آن پیچیدگی خاصی نمی طلبد . شرافت هم همانند آزادی قسم خوردن نمیخواد و در تک تک وجود این جماعت آزادی خواه وجود دارد . قسم خوردن به آن بارانی که با بوی خاک سرزمینم بر این سرزمین میابرید که دیگر نمیبارد , قسم به تکه شرافت نانوایی که خمیرنان سنگکش را با شیره انگورورز میداد تا عطرپختش کل راسته اصلی کوچه و محل هایمان را بگیرید , قسم به سنگ ترازوی قصابی که هر ماه توسط آجان های شهربانی وزن میشد تا حق به حقدار برسد و قسم به چراغ سو سوی شب که ساعت برایمان به وقت شام اهمیت نداشت . دشمن ایران و ایرانی ما مردمانیم.