دشمن ایران و ایرانی چه کسی است؟ میلاد سوپر هیرو

دشمن ایران و ایرانی چه کسی است؟ میلاد سوپر هیرو

میلاد سوپر هیرو

 به نام خداوند جان و خرد 

 دشمن ایران و ایرانی 

میلاد سوپر هیرو

2581 / 01 / 17  


از آن روز دشمن به ما چیره گشت 

 که ما را روان و خرد تیره گشت 

از آن روز این خانه ویرانه شد  

 که نان آورش مرد بیگانه شد 

چو ناکس به ده کدخدایی کند  

 کشاورز باید گدایی کند  

به یزدان که گر ما خرد داشتیم  

 کجا این سرانجام بد داشتیم  


 > حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگ <  

 

مقدمه 


ما در این مقاله میخواهیم نگاهی بیندازیم به دشمن ایران و ایرانی البته کمی با نگاهی متفاوت و به دور از کلیشه ها 

در واقع میخواهیم کمی سوزن به خود بزنیم و ببینیم که مشکل خودمان از کجاست ، قطعا در این مقاله قصد تخریب  خود را نداریم اما بهتر است گاهی اوقات درون خود را واشکافی کنیم و کمی ریشه ای تر مشکالت را بررسی کنیم ،  شاید اینجوری بتوانیم اول دشمن های درونی خود را اصالح کنیم زیرا همین مشکالت درونی روزی بنیان های این  مملکت را نابود کرده و خود از هزار دشمن تازی بدتر بوده .  


بیان مطلب  

ایران برای همه ما عزیز است ، ایران تاج سر ایرانیان و الماسی درخشان که عامل اصلی اتحاد و یکپارچگی تمام  کسانی میباشد که اسم خود را ایرانی گذاشته اند . ایران ما ، این مادر مهربان که در طول تاریخ بارها مورد تجاوز و  حمالت قرار گرفته ، قطعا ذره ای انکار جایز نیست در این خصوص که همیشه بیگانگان اهداف پلید و شومی را برای  کشور ما در نظر داشته اند و از هیچ ظلم و نیرنگی دریغ نکردند . از حمالت فیزیکی گرفته تا پرورش جاسوس های  داخلی ، شکی در آن نیست که ما بسیاری خون ها در راه دفاع از وطن دادیم و بسیاری از فرزندان این سرزمین جان  خود را در راه آزادی فدا کردند و یاد و نامشان تا ابد به نیکی و روشنی در ذهن ها خواهد ماند و باید الگویی برای  آیندگان شوند اما با بررسی تاریخ ایران و نگاهی به جامعه امروز متاسفانه متوجه میشوید که چه آفتی در دامان ما افتاده  ، آفتی که نامش صفت های کثیف و پلیدی هست که امروزه وجود اکثر جامعه ما را گرفته و اتفاقا نمونه های آن را در  طول تاریخ به ندرت دیده ایم . صفات سیاهی چون دروغ گویی / خیانت / حسادت / ناسپاسی / کینه توزی / انتقام  خواهی ، میدانیم که اکثر این موارد در اثر حمالت اعراب تازی به ما رخ داده و ما را به این شکل درآورده اما افسوس  که ما هم این را پذیرفتیم و تالش نمیکنیم تا این مسائل را از خود پاک کنیم ، گویی انگار جزئی جدایی ناپذیر از ما شده  . همین رذایل اخالقی علت مهمی در شکست بسیاری از دودمان های این کشور شده و به گونه ای فاصله ای بینمان  ایجاد کرده که دست متجاوزین را برای حمله به میهن عزیزمان باز گذاشته . همین صفات اهریمنی بوده که جا سوس  های فراوان نسبت به وطنمان ایران به وجود آورده که هیچ نوع حس وطن دوستی نداشتن و با تمام توان خود به این  مملکت و ملت ضربه زدند ، پس میشود گفت دشمن اصلی ما و کشورمان همین آلودگی هایی درون وجود ماست که  بیش از هر اهریمن پلیدی موجبات بدبختی و گرفتاری میشود ، گسستگی شدیدی که بین اقوام ما به وجود میاورد ،  جلوی اتحا د را میگیرد و به نوعی سد محکمی در برابر موج آزاد ی خواهی میشود اگر بخواهیم با توضیح جامعه امروز  ایران توضیح دهیم میشه گفت وقتی در خیابان های تهران قدم میزنید گویی گرد مرگ پاشیده اند ، همه از هم فرار  میکنند ، انگار این صفت های کثیف درونی انسان آنقدر در جامعه تکرار شده و همه به نوعی از دیگری طعم تلخ آن  را کشیده اند و به همین دلیل هست که همه از یکدیگر میخواهند فرار کنند تا به قولی در امان باشد و این خود فاجعه  میباشد . ما باید اول این آلودگی ها را پاک کنیم تا بتوانیم یه مرحله باالتر برویم و بقیه دشمنان را به راحتی شکست  بدهیم . همه اینها را گفتم تا همگی به شدت ویرانگری شش صفت سیاه اخالقی پی ببریم و از زاویه ای دیگر به دشمنی  که درون خود ما هستش نگاهی بیندازیم و کمی تامل کنیم ، شاید کمی سخت باشد که از خود انتقاد کنیم ولی به شما قول  میدم تنها راه نجات از بردگی هزار و چهارصد ساله این هست که آغاز تغییر اول از عمق درون خودمان شروع شود  و بعد از این فرآیند میتوانیم در مقابل کل جهان ایستادگی کنیم و هیچکسی نمیتواند نگاه چپ به خاک پاک و اهورایی ما  داشته باشد . حال بیاییم تک به تک با همدیگر این شش صفت پلید که وجود اکثریت ما را فراگرفته بررسی کنیم و نگاه  کوتاهی بندازیم ت ا شاید دشمن اصلی ایران و ایرانی را پیدا کنیم . 

1 . دروغ گویی  


راه در جهان یکی است و آن هم راه راستی است . بی شک تمامی ما در اینکه دروغ پایه و اساس ویرانی و دشمن  درجه اول ایرانیان است اتفاق نظر داریم . حتی در حدود دو هزار سال پیش داریوش بزرگ یکی از سه عامل مهم در  بدبختی ما را دروغ نامید و از خداوند خواستار محافظت ایرانیان در برابر دروغ شد . کافیست کمی در کوچه پس  کوچه های اینجا گشت و گذار کنید تا چهره دروغ را به خوبی در سطح جامعه مشاهده کنید ، میشود گفت که دروغ از  بچگی به ما تلقین شده ، خانواده هایی که برای حفظ آبرو به قول خودشان نام مصلحتی بر روی دروغ گذاشته و آن را  به خورد بچه هایشان میدهند . دروغ عاملی میشود برای پنهان کردن واقعیت ها و ال پوشانی کردن مشکالت و از رسیدن  ما به سر منزل آگاهی و بیداری جلوگیری میکند . نباید نقش دروغ را در فاجعه پنجاه و هفت نادیده بگیریم زیرا با  همین دروغ هایی که از خود دربار همایونی به گوش شاهنشاه آریامهر میرساندن باعث اختالل در تصمیم گیری ایشان  شدند . با دروغ یک جامعه ای ساخته میشود که در واقع پایه های آن بر روی آب بنا شده است و هیچ وقت جرات  روبرویی با حقیقت به خود نمیدهد ، پس حاال میشود میزان و عمق دشمنی دروغ را با ایران و ایرانی درک کرد .  


2 . خیانت 

احتماال تمام ما ایرانیان با واژه خیانت به خوبی آشنایی د اریم و این کلمه منحوس به خوبی بر ما ملموس می باشد ، از  کتاب های درسی تاریخ در مدارس بگیر تا مسائل زن و شوهری . حسادت در هر بعد و اندازه ای آسیب خود را  میگذارد که فقط به مسائل زن وشوهری ختم نمیشود و بسیار ابعاد بزرگتری دارد که میزان آخر آن ختم میشود به  خیانت به وطن که بدترین نوعش هست . از مهم ترینش میشود به خیانت سلمان فارسی اشاره کرد که با کمک های  فراوان به اعراب تازی نقش مهمی در شکست ایران داشت . چقدر باید پلیدی کسی را فرا بگیرد تا این اجازه را به  خود بدهد تا به هموطن خود خیانت کند و عامل عقب ماندگی کشورش شود . از دالیل مهم شورش پنجاه و هفت خیانت  وطن فروشان به کشور بود که آن افتضاح را به بار آورد ، از خیانت تیمسارهای ناجوانمرد تا دانشجویان جهان وطنی  که برای تحصیل به خارج از کشور اعزام شده بودند ولی از پشت به میهن خنجر زدند .  


3 . حسادت  

مگر میشود جامعه ای به پیشرفت و ترقی برسد ولی اعضای آن نسبت به یکدیگر حس حسودی داشته باشند ، در این  جهان هستی ثابت شده که تمام انرژی هایی که ارسال میشوند قابلیت بازگشت دارند پس حس حسادت میتواند پرده  تاریکی بر روی قلب ها بیندازد و به طور قابل توجهی افراد جامعه را از هم دور کند و گسستگی ایجاد کند . دقیقا در  این حالت است که متجاوزان به راحتی راه نفوذ را پیدا کرده و هرکس و نا کسی برسر ملت ما سوار میشود . پس  میتوان گفت که حسادت خود آغازگر مشکالت بزگتر میباشد . در طول تاریخ ما کم از این موارد نبوده ، فرزندان و  پسران شاهان بزرگ که به جایگاه پادشاهی پدر حسادت میکردند و از همین رو برای برای کسب تاج و تخت پادشاهی  شب و روز نقشه های شوم در سر داشتند . حسادت به معنای نابودی همدلی در بین ملت است و وقتی همدلی بین مردم  از بین برود مملکت بیش از قبل آسیب پذیر میشود ، باید این مشکل از دوران بچگی در ما حل شود قبل ازاینکه در  بزرگسالی عواقب بسیار بدی از خود نشان دهد . 

4 . ناسپاسی  


احتماال وقتی کلمه ناسپاسی به گوشتان میخورد همگی اول واقعه شوم پنجاه و هفت به ذهنتان میرسد . قطعا در این  خصوص نمیتوان از توطئه بیگانگان و جاسوسان داخلی چشم پوشی کرد اما متا سفانه در آن زمان عده قابل توجی از  مردم نا آگاه با این موج همراه شدند و پشت پدر ایران یعنی شاهنشاه آریامهر را خالی کردند و جواب تمام خوبی های  آن مرد بزرگ را با ناسپاسی دادند و ضربه جبران ناپذیری به این مرز و بوم وارد کردند . ما باید یاد بگیریم قدر دان  مردان و زنان بزرگ تاریخ کشورمان باشیم . در این هزار و چهارصد سال پس از اشغال تازیان تنها اندک لحظاتی  بوده که بزرگانی به پا خواستن و مملکت را نجات دادن همچون نادر شاه ، رضا شاه و شاهنشاه آریامهرو اگر قرار  باشد با ناسپاسی همین اندک بزرگان را از خود دور کنیم که دیگر ایرانی باقی نخواهد ماند و باید فاتحه وطن را بخوانیم  . 


 5 . کینه توزی  

به راستی اگر به تاریخ با شکوه هخامنشی ، اشکانی و ساسانی نگاهی بیندازید و بعد از آن جامعه امروز ایران را  بررسی کنید در تعجب میمانید که چطور امکان دارد از آن مردمان متمدن و نیک جو برسیم به این میزان کینه ، جوری  که انگار جای قلب یک تکه سنگ در سینه ما قرار داره . علت این مورد قطعا ناشی از تجاوز اعراب تازی به ما بوده  زیرا اگر به تاریخ اعراب نگاه کنید میبینید که دائما در حال جنگ های داخلی و فامیلی و قومی قبیله ای بودند و از  همین رو نسبت به یکدیگر همیشه حس کینه داشتند و این حس سیاه بعد از واقعه قادسیه در خون نسل های بعدی ایرانیان  جاری شد ، جوری که انگار ما با هم پدر کشتگی داریم و حق خود را باید از هموطنی بگیریم که خودش مثل ما در  این زندان اسیر است . این مورد ناشی از همین حس کینه توزی است که به منشا آن اشاره شد . واقعا این کینه چه  کارها که با ما نکرده ، تنها راه نجات از این انبوه کینه این است که هرچه سریع تر دیدگاه خود را مطابق با آیین باستان  خود و نیاکان بزرگی که داشتیم هماهنگ کرده و کینه را دور بریزیم تا مهربانی را فرا گیریم و از این طریق اتحاد  بهتری برای نجات کشور ایجاد ب کنیم .  


6 . انتقام جویی  

میرسیم به آخرین مورد یعنی انتقام ، انتقامی که آخوندهای شیطانی حسابی در بین ایرانیان رواج دادند تا از ما ملتی  بسازد تا به جای سازندگی به دنبال انتقام باشیم و تا ابد در این چرخه باطل سرگردان بمانیم . در قدیم ما ملت صلح  جویی بودیم و کوروش کبیر را داشتیم که صلح و صلح جویی را به تمام جهان هدیه کرد و نیاکان ما همیشه به دور از  انتقام گیری بودند و ازاین مسائل پرهیز میکردند . ولی واقعا افسوس که حاال سر تا سر میدان های این کشور را چوبه  های دار فرا گرفته که نشان از شدت بسیار باالی انتقام خواهی در خانواده های ایرانی هست ، دقیقا مثل اینکه حق  طلبی را با انتقام گیری اشتباه گرفتند . واقعا چه شده که این میزان حس انتقام نسبت به هموطن در ما شکل گرفته و  نمیتوانیم حس گذشت و بخشش را در خود پرورش دهیم . با انتقام تنها سیاهی بر روی سیاهی انباشته میشود و کشورمان  تبدیل به میدان جنگی میشود که گویی ذره ای خرد و محبت در مردمانش وجود ندارد ، ما باید یاد بگیریم که دشمن  مشترک تمام ما رژیم جمهوری اسالمی و حامیان خارجی آن میباشد و تمرکز ما باید بر روی این نقطه باشد نه اینکه  با حس انتقام نسبت به یکدیگر راه را اشتباه برویم و از مسیر درست مبارزه خارج شویم . 

نتیجه گیری  


در پایان به این نتیجه میرسیم که باید هر چه سریع تر به خود بیاییم و تک تک از خود شروع کنیم و انقالب آگاهی را  از درون خود آغاز کنیم ، بعد از این چنان تغییرات شگرف و عظیم و بزرگی در ما رخ میدهد که به این وسیله میتوانیم  دست به دست بدهیم و با اتحادی عظیم و واقعی نه تنها جمهوری اسالمی بلکه هر اهریمنی از هر کجای این کره خاکی  که اندکی نگاه طمع به این مرز و بوم دارد را بر زمین بکوبیم و هیچ گاه در تله و دام گرفتار نشویم .  


2581 / 01 / 17 – میلاد سوپر هیرو

  

 پایان  

  


 



Report Page