دشمن ایران و ایرانی چه کسانی هستند؟ مقاله نوش

دشمن ایران و ایرانی چه کسانی هستند؟ مقاله نوش

نوش


تقریبا همه ما ایرانیان کم و بیش با دشمن ایران و ایرانی آشنایی داریم. بر ما آشکار است که در طول تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین دستخوش ناملایمت ها و حملات بسیاری قرار گرفته. اما برای شناخت دشمن ایران و ایرانی باید اول ایران را بشناسیم.


در مقدمه به اهمیت شناخت ایران اشاره میکنم. ایران از نظر موقعیت جغرافیایی قلب خاورمیانه است, به دریای آزاد راه دارد و پل ارتباطی بسیاری از کشورهاست. کشوری با منابع طبیعی بسیار غنی میباشد دومین تامین کننده گاز در جهان است. بافت طبیعی این کشور هیچ شباهتی به همسایگان خود ندارد. بسیار متنوع و بی نظیر است. از نظر آب و هوایی چهار فصل است. همزمان در کوههای البرز میتوان اسکی کرد و در جزیره کیش حمام آفتاب گرفت. یا بر روی شنهای داغ دشت کویر موج سواری کرد. از نظر تاریخی بسیار کهن است و دوران طلایی و شکوهمند تاریخی بسیار داشته که مهمترین آنها به تاریخ باستان برمیگردد. یک امپراتوری قدرتمند و منسجم با فرهنگ و تمدن پیشرفته که در جهان بی همتا بوده. اولین موسس سیستم پادشاهی در جهان, بوجود آورنده اولین کتیبه حقوق بشر و آغاز کننده تمدن بشر است. برای همین دشمنان ایران برای دست بردن و غارت کردن این سرزمین دست بکار شدند و حتی سعی کردند تاریخ و تمدن ایران را در زیر خاک مدفون کنند تا بتوانند خود جعل تاریخ کرده و بنام خود در جهان ثبت کنند.


در مورد شناخت ایران نمیشود به چند جمله بسنده کرد سالها طول خواهد کشید. شناخت این سرزمین از مدارس باید آغاز شود از کودکی تا دانشگاه ایرانشناسی باید یک درس یا واحد درسی اساسی باشد هم به گونه تئوری و هم عملی. زمانیکه فرزندان ایران بر روی ایران شناخت کافی پیدا کردند آنگاه دشمنان ایران کمتر می شوند و دشمنان خارجی هم نمی توانند به راحتی توطئه کرده و خدشه ای به مام میهن وارد آورند. پس برای شناخت ایران سالها زمان لازم است.


اما عوامل دیگر هم در شناخت دشمنان ایران و ایرانی می توانند تاثیر گذار باشند که در این بخش به ان می پردازم. یکی از آنها مهندسی جامعه شناسی می باشد.

استعمار گران بویژه انگلیسیها همیشه با جامعه شناسی توانسته اند در درون یک ملت نفوذ کنند و به راحتی با فریب نیرنگ و تفرقه آن ملت را تبدیل به دشمن شماره یک ملیت و کشورشان کنند. آنها به خوبی دریافتند اکثر ایرانیان انسانهای احساساتی دینی هستند که نمیتوانند مستقل اندیشه کنند و همیشه دنباله رو و مقلد دیگران هستند. آنها هر چیزی که به نظرشان نشانی از تجدد و روشنفکری درونش نهفته است را کورکورانه دنبال میکنند و به اجرا میگذارند. بلند پرواز و منفعت طلب هستند و منافع شخصی را به جمعی ترجیح میدهند. 

اگر به خود جامعه انگلستان رجوع کنیم می بینیم که یک انگلیسی چپگرا از یک راستگرا شاید بیشتر به ملکه و کشورش ارق دارد.

اما چرا یک چپ گرای انگلیسی با یک چپ گرای ایرانی بسیار متفاوت هستند. یک چپگرای ایرانی کاملا از تاریخ و فرهنگ ایران همچنین از سیستم پادشاهی ایران متنفر است و با آنها دشمنی میکند که این خود دشمن ایران و ایرانیست. اما یک چپ گرای انگلیسی شدیدا به تاریخ و فرهنگ و ملکه احترام می گذارد. تفاوت آنها با راست گراها در انتخاب رسانه در قبول کردن مهاجران و مخالفت با برگزیت است. اما یک چپ گرای ایرانی به دلیل نبود شناخت کافی از کشورش, منافع شخصی و در بیشتر موارد مزدوری برای اجانب را ترجیح می دهد و به راحتی با هویت ایرانی و ایران در عناد است. این به آن دلیل است که انگلیس همواره سعی کرده ملیگرایی و میهن پرستی را در کشورها با جایگزین کردن دین, ایدئولوژی ها و احزاب ضد ملی بخصوص چپگرایی از بین ببرد و بالعکس مردم خود را ملی گرا و میهن پرست سازد.



مهندسی جامعه شناسی غربی بر روی خاورمیانه بخصوص ایران یک پدیده دیگر را بوجود آورد که میتواند خطرناک برای آینده ایران باشد و زنگ خطریست که جامعه کنونی به آن چندان واقف نیست. آن چیزی نیست جز رسانه های فارسی زبان گلوبالیستی که با قهرمان سازی یا اپوزیسیون سازی جعلی سعی بر گمراه کردن مردم ایران دارند. بی تردید یک کشور ثروتمند با تاریخ و تمدن کهن و شگرف همراه با یک ملتی که پر از پتانسیلها و استعدادهای مختلف در هر زمینه میباشد میتواند تهدیدی برای استعمارگران غرب و شرق باشد. در اینجا برمیگردیم به مبحث ایران شناسی. مشخصا تعداد زیادی از ایرانیانی که در این رسانه ها و سازمانهای گلوبالیستی مشغول به کار هستند در راه ضد منافع ملی ایران و ایرانی به عناد و دشمنی قدم برمیدارند. این حجم زیاد از ایرانیان وطن فروش یک عامل عمده دارد و آن ریشه در فرهنگ جامعه دارد. زمانیکه کسی از کودکی آموزش ایران شناسی ندیده و حتی در خانه و خانواده بویی از میهن پرستی و ایرانشناسی نبرده براحتی میتواند تبدیل به یک ماشین تبلیغاتی دشمن ایران شود.



مبحث بعدی, ایران و ایرانی دوستیست. اگر ایرانی نسبت به ایران و همنوعش ایرانی ارق و علاقه نداشته باشد و خارج و خارجی را در اولویت قرار دهد باز زمینه برای دشمنی او با ایران و ایرانی فراهم خواهد شد. این دشمنی حتما لازم به انجام کاری یا عمل خاصی نیست بی تفاوتی این افراد نسبت به میهن و هم میهنانشان بزرگترین دشمنیست. باز ایران دوستی هم بمانند ایران شناسی مستلزم آموزش و آگاهی رسانی افراد بخصوص از سنین کودکی میباشد. بطور مثال, در کشور انگلستان سازمانی وجود دارد بنام national trust به معنی "اعتماد ملی"

این سازمان کنترل و رسیدگی به زمینهای کشاورزی جنگلها مراتع سایتهای تاریخی و در کل طبیعت انگلستان را بر عهده دارد. دانش آموزان را مرتب برای بازدید و آموزش به سایتهای تاریخی و طبیعت میبرند. برای نمونه که خود شاهد آن بودم کشاورزی تصمیم داشت یک تپه خاک بسیار کوچک به اندازه یک اتومبیل را از سر راه ورودی مزرعه بردارد تا راه برای تراکتور هموارتر شود. سازمان اعتماد ملی به او عجزه ویرانی تپه را نداده بود زیرا پس از بررسی چند گونه گیاهی که روی آنجا روییده بود عامل جلوگیری خاکبرداری شد. در نهایت کشاورز مجبور شد با اجازه نامه سازمان اعتماد ملی آن قسمت را به آهستگی با بیل مکانیکی بدون آسیب به رویش گیاهی جابجا کند نه تخریب. پرسش اینجاست آیا در ایران مردم ما آموزش دیده اند دست بر طبیعت نبرند درختان را قطع نکنند حمله به گلها و گیاهان کوهی نبرند. با حیوانات در طبیعت مهربان باشند؟ پاسخ مشخص است بیشتر مردم, "نه ".

 آیا مردم به آثار تاریخی احترام میگذارند؟ آیا آنقدر دلسوز و ایراندوست هستند که به ویرانی طبیعت ایران دامن نزنند؟ یک جامعه اقلیتی هستند که رعایت میکنند اما بیشتر مردم چنین نمیکنند.


نتیجه کلی


بزرگترین دشمن ایران و ایرانی ناآگاهی, نبود قدرت تشخیص و نداشتن استقلال فکری و قوه تحلیل است. زیرا که وقتی آگاه نباشی به راحتی فریب رسانه های گلوبالیستی را میخوری خوش رنگ و آبترینشان رسانه من و تو (بی بی سی مخفی). پس اگر این رسانه تبلیغ زدن واکسن آزمایشی کوید کرد ناآگاهان به سرعت بدون در نظر گرفتن عواقب آن سم را وارد بند خود کرده اند. وقتی قدرت تشخیص وجود نداشته باشد هموطن ایرانی نمیتواند تشخیص دهد تجزیه طلب, اصلاح طلب, ملی منقلی و توده ای و و از این دست دشمنان ایران هستند به آنها کردیت می دهد. و البته ناخواسته به جلگه دشمنان ایران می پیوندد. زیرا اگر بشود ایران را از دست آخوند نجات داد آیا باید آخوند کراواتی جایگزین کرد؟ آیا رسانه های گلوبالیستی اجازه میدهند یک میهن پرست واقعی یک ایران دوست و فرد لایق در رسانه شان صدای مردم ایران باشد و صدایش به گوش مردم برسد؟ پرسشگر باشید و به ایران بیاندیشید. به امید آزادی ایران و رسیدن به شکوه و بزرگی دوباره. پاینده ایران تا ابد جاوید پادشاهی ایران



Report Page