دشمنان ایران و ایرانی‌ چه کسانی‌ هستند؟ کوروش و

دشمنان ایران و ایرانی‌ چه کسانی‌ هستند؟ کوروش و

کوروش و

دشمنان ایران و ایرانی‌ چه کسانی‌ هستند؟


هنگامیکه سخن از دشمنان یک ملت و یک سرزمین به میان می‌‌آید، بسیار شنیده میشود که از جهل و نا آگاهی یک ملت به عنوان دشمن اصلی‌ آن ملت نام برده میشود که اشاره‌ای تلویحی است به این بیت از فردوسی بزرگ

به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم

گرچه اثر این عامل مهم را نمی‌توان نادیده گرفت، اما این بدان معنا نیست که یک ملت آگاه دشمن نداشته باشد. بنابراین آگاهی‌ ملی‌ را می‌توان به عنوان شرط لازم برای خنثی کردن دسیسه‌ها و توطئه چینی‌‌های دول بیگانه در نظر گرفت و عدم بی‌ تفاوتی نسبت به مسائل و مشکلات کشور، حس دلسوزی برای میهن و ایستادگی بر موضع در دفاع از خطوط قرمز را نیز به عنوان شروط کافی‌ لحاظ نمود. در این میان، ایران نیز که دارای شرایط بسیار ویژه‌ای نسبت به کشورهای دیگر می‌باشد، از این قاعده مستثنی نبوده و همانگونه که در گذشته مورد کینه توزی ها، دشمنی‌ها و بی‌ مهری‌های فراوان قرار گرفته، در آینده نیز این داستان غم انگیز ادامه خواهد یافت. در ادامه با نگاهی‌ به این شرایط ویژه، دلایل عمده دشمنی و توطئه چینی علیه این مملکت را هم از بعد خارجی و هم از بعد داخلی بطور اجمالی‌ مورد بررسی قرار میدهیم.

از بعد خارجی‌ مساله به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول، موقعیت منطقه‌ای ایران و بخش دوم، منابع سرشار این کشور. از نظر موقعیت منطقه ای، ایران کشوری است که از آن به عنوان چهار راه ارتباطی‌ بین شرق و غرب، و همچنین شمال به جنوب نام برده میشود. این موقعیت ویژه سبب شده که ایران تا حدود زیادی به عنوان مرکز ثقل جهان تلقی گردد. کافیست به یاد آوریم که چگونه روسیه تزاری قبل از آنکه منابع نفتی‌ در ایران کشف شود، به دنبال دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس بود و به اهمیت جغرافیایی ایران پی‌ برده بود. با کشف نفت در کشورهای دو سوی خلیج فارس، اهمیت این موضوع به مراتب بیشتر گردید چون این مسیر، سریع‌ترین و ارزان‌ترین راه برای صدور نفت به سایر نقاط جهان شناخته شد. فقط کافیست در نظر بگیریم که حدود سی‌ درصد نفت جهان از محدوده جغرافیایی ایران عبور می‌کند. در موارد دیگر نیز، صورت کلی‌ مساله یکسان میباشد. برای مثال قبل از آنکه ترکیه، امارات و قطر به عنوان هاب در خاورمیانه شناخته شوند، مهرآباد تهران به عنوان پل ارتباطی‌ بین شرق و غرب عالم به شمار میرفت و ایران ایر طولانی‌ترین خط پروازی بدون توقف را در جهان از آن خود داشت. همچنین زمانی‌ که صحبت از احیای مجدد جاده ابریشم به میان آمد، بار دیگر نام ایران به عنوان بخشی از این راه برجسته گردید. از حیث منابع زیرزمینی و روی زمینی‌ نیز ایران کشوری بسیار غنی است. این کشور صاحب حدود هفت درصد از کل منابع جهان می‌باشد، درحالیکه تنها حدود یک درصد از جمعیت دنیا را در خود جای داده است. ایران به همراه ایالات متحده، کانادا و روسیه، چهار کشوری هستند که تمام منابع اولیه لازم را در داخل خاک دارند. این شرایط منحصر به فرد، طبیعتا برای بسیاری از کشورهای دیگر وسوسه برانگیز است و آرام نخواهند نشست. همانگونه که دیدیم چگونه انگلیسی‌ها با حمایت و گماردن شیخ خزعل در جنوب ایران، بدنبال چپاول و غارت منابع نفتی این منطقه بودند که با درایت رضاشاه بزرگ این دسیسه ضد ملی خنثی گردید. در واقع آنچه دشمنان این سرزمین به دنبال آن هستند، یک ایران ضعیف با حکومتی غیر ملی تا بتوانند به خواسته‌های خود دست یابند. به همین دلیل، حکومت پادشاهی ایران، نه برای آنان قابل قبول بود و نه قابل تحمل. بی دلیل نبود که پادشاه فقید ایران معتقد بودند موقعیت خاص و ژئوپلیتیکی ایران سبب شده تا همگان به این یک تکه خاک چشم طمع بدوزند.

عامل مهم دیگر، افراد بی‌ هویت و خائن در داخل کشور است که همواره با مفاهیمی همچون ملی گرایی و هویت ملی در ستیز هستند و بعد داخلی این مساله را شکل میدهند. این افراد بطور کلی به چهار دسته تقسیم میشوند. دسته اول، کسانی‌ هستند که تنها به منافع شخصی‌ خود می‌‌اندیشند و منافع ملی برای آنها اهمیت و جایگاهی ندارد. دسته دوم، گروهی را در بر می‌گیرد که دین و مذهب آنها مقدم بر ملیت آنهاست و به تعبیر کلی‌ از نظر دینی "جهان وطن" محسوب میشوند. شاید به همین دلیل ساده باشد که هرگز نباید به افراد دینی اعتماد نمود. دسته سوم، طیفی از افراد را شامل میشود که به لحاظ باورهای سیاسی، "جهانی‌ سازی" را بر ملی‌ گرایی و منافع ملی تقدم میدهند. دسته آخر نیز شامل گروهی است که قوم گرایی را بر ملیت مقدم میدانند. از اینرو آنچه در دستور کار دارند، حرکت بسوی تجزیه خاک کشور و ستیز و اهانت به زبان فارسی است. با در نظر گرفتن مشخصه‌ای به نام "جاه طلبی"، تاثیر هر دسته به مراتب پر رنگ تر ظاهر میشود. از اینروست که در اکثر توطئه چینی‌‌های دول خارجی علیه یک کشور، براحتی می‌توان رد پای حداقل یکی‌ از این چهار دسته را مشاهده نمود؛ چراکه طعمه‌های مناسبی برای دول بیگانه محسوب میشوند و سرمایه گذاری‌های کلانی روی آنها صورت می‌گیرد. شورش سال ۵۷ که منجر به فروپاشی حکومت پادشاهی در ایران گردید، مثال گویایی از همکاری این افراد ضد ملی با دولت‌های بیگانه به شمار می‌‌رود که به آنها در اجرای موفقیت آمیز این دسیسه ضد ملی یاری رساندند. به هر حال اینگونه به نظر میرسد که هر کس به زبان فارسی‌ سخن میگوید، لزوما ایرانی‌ نیست و به سربلندی ایران نمی‌‌اندیشد.


پایان سخن

معدود کشوری در جهان یافت میشود که تمام این دشمنان را بطور همزمان در مقابل خود داشته باشد، اما واقعا باید به این حقیقت تلخ اعتراف کنیم که ما ایرانیان از این حیث بسیار کم اقبال بوده ایم. همچنین باید به این نکته مهم نیز اشاره نمود که در سیاست چیزی به نام دوست معنایی ندارد و به جای آن، متحد یا متحدین استراتژیک بر اساس منافع ملی‌ مشترک تعریف میشود. دوستی‌ پادشاه فقید ایران با پرزیدنت انور السادات و پرزیدنت نیکسون مثال‌های بسیار نادری از دوستی‌ در عالم سیاست به شمار میروند که یا هرگز روی نمیدهد و یا به ندرت در تاریخ یک کشور اتفاق می‌‌افتد. لذا نمی‌توان مبنا را بر اساس دوستی در سیاست پایه گذاری نمود. به هر حال اینگونه به نظر میرسد که هر چه یک ملت آگاهتر و هوشیارتر باشد، دشمنان آن نیز به همان میزان زیرک تر و مکارتر میباشند. اما آنچه که یک ملت را از پیچ‌های خطرناک تاریخ خود به سلامت عبور میدهد و دسیسه‌های مختلف دشمنانش را نقش بر آب میسازد، آگاهی‌ و اندیشه ملی همراه با حس میهن دوستی و ملی گرایی است؛ چراکه ملتی با این مشخصات را نمی‌توان به راحتی به زانو درآورد.


کوروش و.

فروردین ماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی



Report Page