در دل هر ساختی، تخریبی است
https://t.me/UTfinance8 فوریه، سالروز تولد جوزف شومپیتر، مبتکر ایده «تخریب خلاق» در اقتصاد است.
جوزف شومپیتر، سیاستمدار و اقتصاددان اتریشی-آمریکایی است که برای مدت زمان کوتاهی نیز در سال 1919، وزیر امور مالی اتریش بود. او که یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم بود، مفهوم «تخریب خلاق» را در علم اقتصاد باب کرد. مفهومی که بر جایگزین شدن نوآوریهای جدید با ابزارهای قدیمی تاکید میکند و تاثیر آن بر اقتصاد را نشان میدهد.
او مینویسد: «نوآوری در ذات خود خلاقانه است. ایدههایی هستند که میتوانند جهان ما را تغییر بدهد، تجاری شوند و اقتصاد را به نحوی بنیادین تغییر دهند. کارآفرین با این کار شغلهای جدیدی میسازد و ثروت تولید میکند اما این جنبه خوب قضیه است. جنبه تاریکی نیز وجود دارد: نوآوری در عین حال مخرب نیز هست. ایدههای جدید ایدههای قدیمی را از بین میبرند، صنایع قدیمی را ورشکسته میکنند و کارگران آن صنایع از کار بیکار میشوند.»
شومپیتر معتقد است نوآوری، نیروی محرکه رشد اقتصادی است، اما در عین حال میتواند منجر به اختلال و از بین رفتن صنایع و مشاغل موجود شود. به عبارت دیگر، تخریب خلاقانه باعث ایجاد روندی دو وجهی در اقتصاد میشود که از یک سو خلق و از سوی دیگر نابود میکند. شومپیتر این مفهوم را با اشاره به نوآوریهای فرآیند تولید که موجب افزایش بهرهوری میشوند، توصیف کرده است و نتایج حاصل از آن همچنان در نظریات و تحلیلهای اقتصادی کاربرد دارد.
او اقتصاددانی هنجارشکن بود که دیدگاهی متفاوت با دیگر اقتصاددانهای عصر خود داشت. رقابت از دیدگاه شومپیتر، ارتباطی با تعداد شرکتهای موجود در زمان حال ندارد، بلکه زمانی که سازمانها و شرکتهای جدید بتوانند به سادگی وارد بازار کار و رقابت شده و برای رقیبان خود، چالش ایجاد کنند، آن کشور یک اقتصاد رقابتی دارد.
شومپیتر به ما میآموزد که تسهیل در روند واردات و راهاندازی کسبوکارها، باعث دستیابی مردم به انواع کالاهای باکیفیت، با بهترین قیمت میشود. از طرفی صدور مجوز کسبوکار برای شرکتها، با اما و اگرهای فراوان موجب دسترسی سختتر مردم به کالای خوب و اصیل شده و این کمبود به وجود آمده، افزایش قیمت و رانت را در پی خواهد داشت.