در جستوجوی چند تقاطع میان علوم انسانی ومحیطزیست
موسسه رحمانآیا چیزهایی که میسازیم میتوانند چیزهایی را که نابود میشوند توجیه کنند؟»
تونی فرای، طراح و معمار
حالا دیگر کمتر کسی هست که از تخریب فزایندۀ محیطزیست و آثارش بر سادهترین ابعاد زندگیمان بیخبر باشد. با اینحال همۀ مردم از پیامدهای خشکسالی، فرسایش خاک، بحران ریزگردها، آلودگی اقیانوسها و... به یک اندازه آسیب نمیبینند. ثروتمندان «تا حدی» میتوانند به شیوههای مختلفی مواجهه با خطرات زیستمحیطی را دور بزنند یا به تعویق بیندازند، اما کسانی که با انواع مختلفی از فقر و ستم درگیرند و در حاشیه قرار دارند (در حاشیۀ طبقاتی، نژادی، جنسیتی، جغرافیایی و...) حیاتشان مستقیماً از مخاطرات زیستمحیطی متأثر میشود. حتی فراتر از این، بخش چشمگیری از نابرابریها نتیجۀ نسبتی است که آدمها با اکوسیستم پیرامونشان دارند.
نگاه به طبیعت نزد عامۀ مردم را میتوان در دو دستۀ کلی گنجاند: 1) کسانی که بشر را موجودی ورای محیطزیست میدانند و دیگر اجزای طبیعت را در خدمت او به شمار میآورند؛ 2) کسانی که انسان را همچون دیگر موجودات زنده فقط بخشی از طبیعت به حساب میآورند.
در تصویر تفاوتِ این دو نگرش را به گویاترین شکل مشاهده میکنید:
در تصویر سمت چپ نظمی هرمی میبینیم و سلسلهمراتب عمودی حاکم است. همۀ موجودات زنده از جنگل و اقیانوس و کویر گرفته تا حیواناتِ ریزودرشت و آبوخاک در خدمت انسان و برای رفع نیازهای او هستند. اما در تصویر سمت راست نظمی دایرهای وجود دارد و همۀ عناصر طبیعت به یکدیگر وابستهاند. زیان یا منفعت بینشان میچرخد و هیچیک بر دیگری برتریِ ذاتی ندارد.
طی دهههای اخیر مشهودتر شدن تغییرات اقلیمی و ربط مستقیمش با قدرت و بیقدرتی باعث شده است از دومین نگرش استقبال بیشتری شود. به همین علت در علوم انسانی، هنر، مهندسی و دیگر حوزهها مطالعات مختلفی شکل گرفتهاند که با پیشوند «اکو» همراهاند؛ یعنی دانشی با دغدغههای زیستمحیطی ترکیب میشود و میخواهد در زندگی واقعی آدمها و دیگر موجودات زنده تأثیر بگذارد یا لااقل از سرعت زیاد تحولات اقلیمی و شدتِ تأثیرش در شکافهای اقتصادی-اجتماعی بکاهد. این مجموعه مطالعاتْ بسیار سودمند، ضروری و جذاباند، با اینحال هنوز میان فارسیزبانان چندان شناختهشده نیستند. بنابراین ما شماره هفتم هایا سراغ معرفی چهار تا از آنها رفتیم: اکوفمینیسم، اکوفشن، اکوسوسیالیسم، اکوتوریسم (بومگردی). عنوان این شماره هایا: من از نزدیک بودنهای دور میترسم (در جستوجوی چند تقاطع میان علوم انسانی و محیطزیست) است.
مضمون محوری همۀ این حوزهها نقدهایی است که بهطور ضمنی یا آشکار به شکل غالبِ توسعه وارد میدانند و درواقع به همین علت است که پیشوند «اکو» را با خود دارند. یکی از اصطلاحاتی که در جامعۀ ما پژواکِ بلندی دارد و از زبان اندیشمندان و سیاستمداران با مواضع مختلف و حتی متضاد مدام تکرار میشود «توسعه» است و بهعنوان راهحلی بدیهی، شبیه جلیقه نجاتی که برای زنده ماندن کافی است به آن چنگ زد، تلقی میشود. اما رویکرد پساتوسعه ما را وا میدارد در تصورمان از دنیای مطلوب بازاندیشی کنیم، نگاهی نقادانه به مفهوم رایج توسعه بیندازیم و در نامگذاریهای آشنا و سادهانگارانهای مثل توسعهیافته/ درحالتوسعه/ توسعهنیافته تردید کنیم.
از دیباچه شماره هفتم هایا به قلم فردوس شیخالاسلام
در شماره هفتم هایا میخوانید:
پساتوسعه؛ استعمارزدایی از تخیل
کامران معتمدی (پژوهشگر حوزۀ توسعه)
جنگل و شمع و گل رز کافیاند؟
گفتوگوی اختصاصی با علی شادلو (فعال حوزۀ اکوتوریسم)
طبیعت را چه کسی دشمن ما کرد؟
ماریا مایِز
ترجمۀ فاطمه ترابی
خودت را نجات بده
گفتوگوی اختصاصی با بهاره خلیلیفرد (فعال حوزۀ مد پایدار)
اکوسوسیالیسم فراتر از یک استراتژی، پروژهای برای تمدن
گفتوگوی الکساندر آرائوخو کوستا (فعال بومشناس برزیلی) با دانیل تانورو (فعال محیطزیست بلژیکی)
ترجمۀ عرفان رشیدی
شعری از مریم الخطیب_شاعر فلسطینی_ ترجمه اختصاصی از هایا
«کهنترین، با ارزشترین و لذتبخشترین مسئولیت ما مراقبت از زمین است؛ و تنها امیدمان عشق ورزیدن به بقایای کره خاکی و کوشش برای تداوم حیاتش.»
وِندل بِری