درس های ۹۰ روز اعتراض و چند پیشنهاد

درس های ۹۰ روز اعتراض و چند پیشنهاد

پایگاه خبری تحلیلی صبح ما



حمیدرضا جلائی‌پور(استاد دانشگاه و جامعه شناس)


از اعتراض ایرانیان در سال ۹۸ که در آن‌ صدها نفر جان‌باختند هنوز سه سال نمی‌گذرد. ظاهرا درسی که حکومت در عمل از آن اعتراضات گرفت، تجهیز بیشتر قوای امنیتی، و تشکیل مجلس و قوه اجرایی «یک‌دست» برای «کنترل نارضایتی‌ها» بود. اینک از اواخر شهریور ۱۴۰۱ تاکنون جامعه ایران ۹۰ روز است در اعتراضات سراسری به سر می‌برد و مجددا صدها ایرانی جان‌باختند و می‌بازند. این رخداد بزرگ به ما (ما یعنی اصحاب حکومت و شهروندان جامعه) چه درسی می‌دهد؟ آیا راه برون‌رفتی هست؟ یا سرنوشت ما سوختن و ساختن و جانباختن ایرانیان در اعتراضات دوره‌ای شده است؟


درس‌های اعتراض


۱-دو دهه هست جامعه ایران مطالباتی، ناراضی و جنبشی است. در برابر این جامعه حکومت بعنوان مهمترین و موثرترین نهاد کشور قادر به «تولید رضایت» نیست در مقابل حکومت خود را برای کنترل و در صورت نیاز «سرکوب نارضایتی‌ها» تجهیز کرده است. اگر اعتراضات دیماه نود و شش (مالباختگان)، اعتراضات آبان نودوهشت (با جرقه افزایش قیمت سوخت) را با اعتراضات نود روزه ۱۴۰۱ (با جرقه مرگ مهسا) را مقایسه کنید، روشن می‌شود که: حکومت از تعداد ناراضیان نکاسته و نارضایتی‌ها گسترده‌تر شده است و تنها اتفاقی که افتاده حکومت امکانات کنترلش را افزایش داده است. به بیان دیگر حکومت در کاهش نارضایتی‌ها آشکارا ناکام بوده است (منتها در صدا و سیما دائم تبلیغ موفقیت می‌‌کند و البته تنها تندروهای حکومتی باور می‌کنند نه مردم کوچه‌و‌بازار).


۲-جامعه ایران مدت‌ها است دگردیسی و تحول بزرگ فرهنگی، ارزشی، جمعیتی، نسلی و تنوع سبک‌های زندگی را تجربه کرده است. انتظار کثیری از مردم در این جامعه متحول چیز عجیبی نیست. انتظار آن‌ها مثل انتظار مردم اکثر کشورهای دنیا حتی مثل مردم امارات، قطر و کویت است که بتوانند راحت در این منطقه نیمه خشک زندگی کنند. در مقابل این جامعه تحول یافته، باز حکومت بعنوان مهمترین و موثرترین نهاد کشور دائم دنبال «مهندسی فرهنگی از بالا» و تحمیل «سبک» و رویه‌های مورد نظر خود به شهروندان ناراضی ایران است و در پایین ناراضی تولید می‌کند. البته این مهندسی فرهنگی دهه‌ها است با فراز و فرود در جریان است و در دولت رئیسی با کنترل فضاهای فرهنگی و زیرساخت فضای مجازی تشدید شده است و نارضایتی‌ها را افزوده است و اینک به خشم جوانان و زنان عاصی، بی‌افق و بی‌قرار تبدیل کرده است. مهندسان فرهنگی در حکومت تندروترین افراد را تشکیل می‌دهند و آن‌ها بر کار خود مصرند بطوریکه پس از نود روز اعتراض و پس از تبدیل «بحران ایران» به خبر یک جهان هنوز لغو گشت ارشاد را رسما اعلام نکرده‌اند!


۳-سیاست‌خارجی در جریان ایران دو ضربه مهلک به جامعه زده است و از بحران‌ نکاسته و همچنان بحران‌زا و ایرانیان را با مخمصه و نارضایتی بیشتر روبرو کرده است. اول این‌که سیاست خارجی ایران در خدمت توسعه اقتصادی مردم ایران نیست و سهمگین‌ترین و با دوام‌ترین تحریم‌های اقتصادی جهان را علیه زندگی مردم ایران تحمیل کرده است بطوری‌که رشد اقتصادی نزدیک به صفر و تورم بالای چهل درصد است. در سند چشم‌انداز قرار بود ایران کشور اول منطقه باشد ولی این کشور کوچک امارات است که قدرت اول اقتصادی منطقه شده است (کشوری که برای آبادانی مردمش حتی شن، ماسه و آجر را هم به همراه پزشک و کارشناس ایرانی باید از خارج وارد کند اما حکومت کارامد و غیر متوهم دارد). دوم این‌که با «سیاست مقاومت» در سیاست‌خارجی حکومت، و صرف هزینه‌های انسانی و ارزی زیاد قرار بود تا ایران امن باشد. اعتراضات ۹۰ روزه نشان می‌دهد کشورهای متخاصم ایران به کشورهای همسایه نزدیک شده و از رسانه‌های «ایران ستیز» حمایت همه جانبه مالی و کارشناسی می‌کنند. در مخالفت با ایران و مخالفت با منافع ایران در سازمان‌های بین‌المللی اسرائیل به اعراب، اروپا به آمریکا و چین به عربستان نزدیک شده است. به بیان دیگر سیاست خارجی کم‌ثمر حکومت در دهه گذشته فقر را افزایش داده و اینک ایران را با «ناامنی سیستماتیک » روبرو کرده است.

۴-پس از پایان جنگ بیش از سه دهه هست این سوال مطرح است که چگونه می‌توانیم از توانایی‌های انسانی، مالی و ارتباطی میلیون‌ها ایرانی خارج کشور برای توسعه کشور ایران استفاده کنیم؟ سوالی که در عمل پاسخی نگرفت و تندروها با سیاست‌هایی مثل تهدید دوتابعیتی‌های ایرانی (و اقدامات ناراضی کننده دیگر) کار را بجایی رساندند که الان می‌بینیم. اعتراضات نود روزه به روشنی نشان داد یکی از لایه‌های مهم اعتراضی، ایرانیان خارج از کشور هستند. سطح اعتراض ایرانیان خارج از کشور وسیع بوده و در گذشته این میزان اعتراض به حکومت ایران سابقه نداشته است. به بیان دیگر بجای این‌که ایرانیان مکمل فرایند توسعه ایران باشند اعتراض اخیر نشان داد دو اتفاق دیگر افتاده است.یکم این‌که تعداد پرشماری از ایرانیان گویی به این اعتقاد رسیده‌اند تا حکومت ایران تغییر نکند ما نمی‌توانیم به سرزمین مادری خود با آرامش رفت‌وامد کنیم و بی‌جهت نیست ده‌ها هزار معترض ایرانی در تورنتو و برلن اجتماع اعتراضی می‌کنند. دوم این‌که این اعتراض ایرانیان هم اکنون به اهرم فشاری در دست راست‌افراطی جهان (ترامپیان، نتانیاهو و بن‌سلمان و فرقه رجوی و سایر گروه‌های تروریستی) علیه نه فقط حکومت که علیه تمامیت و امنیت ملی ایران تبدیل شده است. 


راه‌های برون‌رفت 


برای عبور از این وضعیت اعتراضی، بحرانی و خطیر چه می‌توان کرد؟ ابتدا ببینیم نیروهای موجود در صحنه دو قطبی شده ایران دنبال چه کار‌هایی هستند. 


۱-تندروهای حکومتی که یکی عوامل ایجاد کننده وضع فعلی هستند می‌گویند حکومت مقدس ایران با توطئه خارجی و با مشتی اغتشاشگر داخلی در این اعتراضات روبرو است و هر چه زودتر این توطئه را خنثی می‌کنیم و دوباره مسیر تمدن‌سازی شیعی را در منطقه و جهان دنبال می‌کنیم. و تمام سنگرهای از دست رفته سبک زندگی را در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها را باز پس می‌گیریم. ادامه این راه از سوی حکومت یعنی ادامه همان راه حکومت پس از اعتراضات سال نود و هشت! ادامه این راه یعنی با جرقه‌های دیگر مثل بحران‌های معیشتی و آب دوباره شاهد اعتراض شهروند عاصی و بی‌پناه ایران باشیم. 


۲-در نقطه مقابل تندروهای حکومتی، سرنگونی‌طلبان نشسته در اتاق‌های رسانه‌های ماهواره‌ای تجهیز شده بن‌سلمانی هستند که اعتراضات نود روزه را بهترین فرصت می‌دانند که ایران را وارد «چرخه آشوب» و ناامنی مداوم کنند. آنان معتقدند حکومت ایران را با «تحریم اقتصادی»، با «جنگ خارجی» و با «اعتراضات مردمی» نمی‌توان از پا در اورد تنها راه ضربه موثر به حکومت و ایران بزرگ فعال کردن «چرخه آشوب در اقصا نقاط کشور» است. البته آنان خطا می‌کنند چون کثیری از مردم ایران با این «خط تخریب» همراهی نمی‌کنند ولی پیگیری خط آشوب در جامعه شبکه‌ای و ناراضی ایران به ناامنی ایران کمک می‌کند و ایرانیان جان‌های بیشتری از دست می‌دهند. (ضمنا حامیان خط آشوب در ایران در نود روز گذشته به جنبش‌های مدنی و خشونت‌پرهیز و مبتنی بر پیشروی ایران ضربات مهلکی زدند). 


چه می‌توان کرد؟ 


راه نجات ایران «انقلابی دیگر» و «سرنگونی حکومت» نیست-گرچه ممکن است تصلب حکومت در آینده وقوع «وضعیت انقلابی» را بر ایران تحمیل کند. مسیر سرنگونی حکومت، ایران را با بی‌دولتی روبرو می‌کند و تمامیت ایران را به مخاطره می‌اندازد. در واقع در شرایط فعلی، ایران نه با وضعیت انقلابی که با وضعیت «بحران دولت» روبرو است و حکومت آن‌ همچنان شخصی، غیرپاسخگو و متوهم عمل می‌کند و حتی سیلی‌های بزرگ اعتراضات سال نودوشش، اعتراضات سال نود و هشت حکومت را از توهم بیرون نیاورده است. 


راه نجات کشور ادامه راه بحران‌زای حکومت هم نیست. ادامه این راه حتی معیشت مردم را قادر نخواهد بود تخفیف دهد. اکثر اقتصاددانان تشدید وضعیت بدتر اقتصادی را برای مردم ایران در سال پیش‌رو پیش‌بینی کرده‌اند. بنابر‌این ادامه راه فعلی افزایش نارضایتی و نگه داشتن خشم مردم در زیر خاکستر یا روی خاکستر است و مالا به ناامنی سیستماتیک ایران کمک می‌کند.


به نظر نگارنده، راه تخفیف بحران، از جنس سیاسی است و از درون حکومت می‌گذرد. در کوتاه مدت می‌توان این‌ پیشنهادات را مورد توجه قرار داد: توقف اجرای احکام اعدام معترضان (چون این اقدام خشم مردم را در زیر خاکستر زنده نگه‌ می‌دارد.خصوصا علت این «خشم به حق مردم» اجرای سیاست‌های غلط حکومت بوده است)؛ اعلام رسمی لغو گشت ارشاد (برای احترام گذاشتن به اعتراضات مردم، مثل بیش از پنجاه کشور اسلامی که چنین گشت ارشادی ندارند)؛ تجدید نظر در رویه‌های تحمیل سبک زندگی به شهروندان ناراضی؛ انتقال مرجعیت رسانه‌ای معترضین از خارج به داخل کشور (یکی از اعمال نابخردانه تندروها در حکومت این بوده است که مسیر مهاجرت چهارصد روزنامه‌نگار را به خارج هموار کردند و خانواده‌های بعضی از آن‌ها را تهدید کردند)؛ آزادی زندانیان سیاسی و همه بازداشت‌شدگان اخیر و رفع حصر؛ تشکیل کمیته‌های حقیقت‌یاب با اعضایی از کانون وکلا و انجمن روزنامه‌نگاران برای حقیقت‌یابی جانباختگان نود روزه اخیر؛ احیای برجام با تیم دیپلماتیک حرفه‌ای؛ اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی برای تمهید تجمعات اعتراضی خشونت‌پرهیز.

در میان‌مدت هم این پیشنهادات قابل پیگری است: احیای موازنه مثبت در سیاست خارجی و تعلیق تنش و بهبود رابطه ایران با امریکا، اروپا، عربستان و سایر کشورهای همسایه برای بسط سیاست خارجی توسعه محور؛ تمهید عملی و آشکار برگزاری انتخابات عادلانه، آزاد، رقابتی و مشارکتی (نه مهندسی شده) در ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴؛ پذیرش عملی یک جامعه مدنی قوی از طریق رفع محدودیت از فضای مجازی و کاهش سرعت اینترنت، آزادی‌ رسانه‌ها، سمن‌ها و حزبی شدن قانون انتخابات؛ فراخوان به تشکل‌های سیاسی، نویسندگان و هنرمندان برای حضور در عرصه عمومی و تلاش برای نزدیک شدن به حکومت قانون برای همه و پایان دادن به حکمرانی بیست در صدی فعلی؛ تمهید برگزاری رفراندوم (مطابق اصل ۵۹ قانون اساسی) درباره تغییر قانون اساسی کشور براساس آسیب‌شناسی حقوق‌دانان و سیاست‌شناسان ایران‌دوست کشور.


Report Page