درسهای فروید برای زندگی
📕«راپرت»، بیمار جوانی که برای روان درمانی به من مراجعه کرده بود، مشکل بلاتکلیفی داشت. شش ماهی بود که با زن جوانی به نام سالی قرار میگذاشت اما او را دختری پوچ و کم سواد می یافت و می گفت او یک «کله پوک واقعی» است. یک روز راپرت با خنده ای تمسخرآمیز به جلسه معاینه آمد.
📕به من گفت بالاخره عزمم را جزم کردم تا با سالی بههم بزنم و علتش را چنین شرح داد؛ تازگیها ایمیلی به او فرستادم و متوجه شدم که ناخودآگاه به جای «Sally عزيز» نوشته ام «Silly عزيز» [طرفه اینکه در انگلیسی Sally هم به معنای «شبیخون» است و هم به معنای «شوخی» و «خوشمزگی». Silly مترادف است با airhead که قبلا را پرت در مورد دوستش به کار برده بود، «کودن» یا «کله پوک»]. راپرت آن قدر با روانکاوی آشنایی داشت که تشخیص دهد لغزش فرویدی از او سرزده است.
📕پس با تأمل در این سهو قلم گفت: «میدانید که با خودم فکر کردم لغزش فرویدی ام معنی دار است. حرف «a» در «Sally» همان طور که میدانید در سمت چپ صفحه کلید کامپیوتر است و حرف «i» در «Silly» در وسط صفحه کلید؛ ممکن نیست این تصادف محض باشد. من خیال می کنم بخش ناخوداگاه ذهنم به من به گفته که نظر واقعی ام درباره او [یعنی سالی) چیست».
📚منبع:درسهای فروید برای زندگی
🖋نوشته:برت کار
📝ترجمه:صالح نجفی