داستان سکسی کونی که خارش میکرد

داستان سکسی کونی که خارش میکرد


-------------------------------------------------------------


#مرد_میانسال #فمبوی #گی

-------------------------------------------------------------

سلام من آلیسم

پسرم و ۲۳ سالمه و اهل تبریزم قدم ۱۷۸ و وزنم ۶۱ کیلو عه

از خیلی سال پیش معتاد پورن شیمیلا و ترنسا شدم

چیزای زیادی رو واسه تفریح تو کونم کردم

ولی اوایل نمیخواستم و بعدا هم می ترسیدم با یه مرد تجربش کنم

چندین بار از طریق گروه های تلگرام با بعضی مردا قول و قرارشم گذاشتم اما نهایتا نرفتم

این اواخر ولی دیگه فکر کون دادن دست از سرم برنمیداشت

ترجیحمم مردای سن بالا و یکم چرک بود نمیدونم چرا با جوونا حال نمیکردم

تا اینکه دیروز یه پیام گذاشتم تو یه گروه نسبتا بزرگ ، چند نفری پیام دادن که میخوان باهام باشن ، یکیشون ناصر بود ۴۸ سالش بود و خونه داشت تو باغمیشه تبریز ، راحت عکس فرستاد که ثابت کنه واقعیه و گفت وقتش آزاده هر وقت تونستم بهش بگم و برم پیشش

این سری احساس کردم دیگه فرق داره و دیگه چیزی جلودارم نیست

رفتم حموم و از سینه تا نوک پا رو شیو کردم و شب خوابیدم

صبح از وقتی پاشدم فکرم پیش رفتن خونه ناصر بود ، برم نرم

اگه قاتل و دزد باشه چی

پیام دادم و اصرار کردم که بریم مسافرخونه ، گفت چون تو شهر خودمون میریم مسافر خونه و با توجه به فاصله سنیمون مشکوک میشن ، دیدم راس میگه و واسه بعد از ظهر باهاش قرار گذاشتم

کل روز تو دانشگاه فکرم مشغول بود و کیرم مدام سیخ میشد

بالاخره از دانشگاه تموم شدم ، ۲ ساعت زودتر رسیدم اطراف خونش

شروع کرد و اطراف قدم زدن ، ماسک سیاه گرفتم که ترجیحا قیافم رو زیاد نبینه ، همچنین با کلی خجالت رفتم تو یه مغازه لباس زیر زنونه و جوراب پارازین سیاه بلند خریدم ( کلا این سخت ترین پارت امروز بود)

بالاخره وقتش رسید و من از استرس واقعا سردم بود و لرز داشتم

جواب پیامم رو داد و گفت بیا بالا

خونش تو یه مجتمع قدیمی زوار در رفته بود رفتم بالا در و باز کرد رفتم تو خونش ، یه مرد با قد حدود ۱۷۶ و وزن نزدیک ۱۰۰ ، پوستشم

سیاه و چرکی با ریش های سفید بود ، باهام دست داد و بغلم کرد ولی من واقعا صدام در نمیومد گفتم من میرم دستشویی

رفتم تو دستشویی یکم کونمو شستم اومدم بیرون

دو تا اتاق نشونم داد و گفت تو کدوم راحتی که منم یکیو انتخاب کردم و لباسامو در اوردم و جوراب زنونه ها رو پوشیدم

همونجا سر پا شروع کرد به خوردن و لیس زدن گردن و سینه هام

منم پواقعیت خشکم زده بود و فقط بی حرکت تو بغلش بودم

تا اینکه گفت دراز بکش ، پاهامو باز کرد و از صمیم قلب شروع کرد به خوردم سولاخم

قبل اومدن کلی دلم میخواست منم یه ساک درست حسابی براش بزنم ولی واقعا بوی عرق بدی کل تنش میداد که منصرف شدم

بعد اینکه چن دیقه سولاخمو خورد گفتم اگه میخوای کاندومو بیار و شروع کن به گاییدنم

رفت و کاندومو آورد ، اینجا بود که بالاخره کیرشو دیدم ، یه کیر نازک نهایت ۱۱ سانتی 😂🥲، ولی خب چون بار اولم بود به همینم راضی بودم

یکم ژل زد و کیرشو کرد توم و خیلی راحت هم رفت و اذیت نداشت ولی خب هی تا ته فشار میداد که اینجا بود که دردم میگرفت به همین منوال ۵ دقیقه ای تو حالت میشنری کونم گذاشت که خیلی تند تلمبه نمیزد ولی محکم بودن

گفتم به جای این بیا دراز بکش من بشینم رو کیرت ، نشستم و شروع کردن به بالا پایین کردن از جون و دل که ۳۰ ثانیه نشده گفت ابم داره میاد کجا بریزم ؟

فوری دراز کشیدم زمینو و گفتم صورتم

اونم کل آب نه چندان زیاد شو خالی کرد رو صورتم

تا چشامو‌ پاک کنم دیدم شرتشم پوشیده 😂😂پرسیدم یه راند دیگمون نشه ؟ اونم گفت نیم ساعت دیگه بیا بریم تلوزیون نگاه کنیم🥲😂

داشتم تو دلم به خودم فحش میدادم که آخه چرا باید اولین تجربم با همچین زود انزالی باشه

گفتم بجاش بیا تنبیهم کن اگه سیمی چیزی داری باهاش بزن به کونم تا حشری شی

رفت کمربندشو آورد و چند دقیقه با اون زد در کونم تا اینکه دیگه نتونستم تحمل کنم و چپه دراز کشیدم ، اومد از پشت چسبید بهم و شروع کرد به بوس کردن گردنم

منم شروع کردم با دستم ور رفتم با کیر تا اینکه دوباره سیخ شد

رو به زمین دراز کشیدم و اونم فک کنم همون کاندوم قبلی رو کشید رو کیرش و دوباره تلمبه زنی شروع شد و دوباره سعی میکرد تا ته فرو کنه که واقعا تحملشو سخت میکرد ، وزن سنگینش روم همراه با درد تلمبه هاش بالاخره منو به آه و اوه انداخت

این راند چند دقیقه بیشتر طول کشید و دیگه کم کم داشتم نگران میشدم که نکنه این سری هم ابش نیاد و همینجوری بخواد تلمبه بزنه

که باز گفت ابم داره میاد گفتم بریز رو کمرم اونم ریخت

سوراخ کونم داشت عو عو میکرد و اونم دوباره سریع شورتو پوشید و دستمال کمرمو پاک کرد

بعد اینکه خودمو تمیز کردم و لباسمو پوشیدم اومد ازم تشکر کرد و گفت امیدواره بیشتر بیام پیشش

منم که کلا لالمونی بودم به زور گفتم مرسی 🥲😂 و خداحافظی کردم اومدم بیرون

کل حضورم تو خونش ۴۰ دقیقه هم نشد در حالی که انتظار داشتم حداقل ۳ ساعتی این پروسه طول بکشه ولی خب به هر حال برا اولین تجربه بد نبود


در اخرم فقط ناراحت بودم که کاش ازش پول هم می گرفتم تا حس اسلاتی بیشتری هم بهم دست بده

این داستان کاملا واقعی و حاصل تجربه امروزم بوده ، نمیدونم قراره ادامه بدم یا نه ولی اگه بدم قطعا اینجا مینویسم 🥰♥️

نوشته: آلیس فمبوی


لینک ورود به کانال تلگرام داستان سکسی

https://t.me/dastan_xm

لینک ورود به سایت کانال داستان سکس

https://teletype.in/@dastan_xm

Report Page