داستان زدوخورد
دکتر آرش رئیسینژاداز پایان جنگ سرد این اسرائیل بود که مدام تهدید به حمله مستقیم به خاک ایران میکرد. شگفت آنکه تهران بود که این مهم را برای نخستین بار انجام داد! عملیات #وعده_صادق در پاسخ به بمباران کنسولگری ایران در دمشق انجام شد؛ عملیاتی که دستکم ۱۲ پیامد استراتژیک داشته است:
۱. تغییر خطوط قرمز پیشین: اشتباه استراتژیک اسرائیل فرصتی برای سپاه فراهم کرد تا خط قرمز نوینی را حولِ اصل #تقدس_سرزمینی #territorial_sanctity تعریف کند؛ اصلی مطابق با حقوق بینالملل که در میان حامیان و حتی منتقدین مشروعیت دارد، گرچه نمیتواند امنیت پایگاهها در سوریه را تضمین کند.
۲. دگرگونی در استراتژی #منطقه_خاکستری ایران: رویکرد دیرین ایران در پیشروی تدریجی از طریق #قلمرو_سازی با تکیه بر متحدین غیر دولتی خود در منطقه تغییر یافت. با این حال، تهران در سودای احیای #جنگ_سایهها همراه با پرهیز از برخورد مستقیم با آمریکا و اسرائیل است تا تداوم زدوخورد رودرو.
۳. افزایش وابستگی دفاعی اسراییل به امریکا: علیرغم برخورداری اسرائیل از سامانههای ضد موشکی #گنبد_آهنین و #پیکان و حضور ائتلافی غربی-عربی، چندین موشک ایرانی برخورد کرد؛ امری که وابستگی دفاعی تلآویو به آمریکا را نشان داده و چه بسا پیشدرآمد ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه #MEAD شود.
۴. عدم تمایل آمریکا به دخالت گسترده در خاورمیانه: بایدن دگربار نشان داد که خواهان تعمیق تنش در منطقه نیست چرا که این امر نه تنها باعث برهمزدن تمرکز آمریکا از #اوکراین و #ایندو_پاسفیک میشود، بلکه چه بسا به افزایش بهای نفت و تشدید تورم در میانه کارزار انتخابات آمریکا منجر گردد.
۵. احیای حمایتِ تضعیف شده دول غربی از نبرد اسراییل با حماس: عملیات انتقامی سپاه در میانه انتقادات روزافزون از بمباران روزمره #غزه و تشدید صداهای مخالفت درون جوامع غربی انجام شد؛ امری که اکنون میتواند مجرای تنفسی برای نتانیاهو در تداوم عملیات علیه حماس همراه با اشغال #رفح گردد.
۶. تغییر در #ابهام_استراتژیک ایران: از پایان جنگ با عراق یکی از ستونهای بازدارندگی ایران بر ابهام استراتژیک استوار بود؛ رویکردی مبتنی بر جذب حداکثری ضربه نخست از سوی رقیب و پاسخ شدید به آن در زمان و مکان مبهم؛ امری که بدلیل ناتوان در یک دهه اخیر به #صبر_استراتژیک تقلیل یافته بود.
نمایش تغییر در ابهام استراتژیک اما بیش از آنکه نشان از محاسبات سنجیده استراتژیک نهادهای نظامی و دستیابی به ابزار پیشرفته باشد، ریشه در فشار حامیان نظام و حتی منتقدین داشت. بنظر میرسد فشار افکار عمومی، به ویژه از سوی خودیها، میتواند بر استراتژیهای امنیت ملی کشور تاثیرگذار باشد.
۷. استراتژی اسرائیلی #تروییکا علیه ایران: استراتژی نوین تل آویو احتمالا بر سه گانه خرابکاری علیه تاسیسات هستهای درون قلمرو ایران، تداوم بمباران پایگاهها در سوریه و حضور بیشتر در پیرامون ایران تمرکز کند. اگر زمانی #اربیل بستر اصلی فعالیت اسرائیل بود، امروز آن را در #باکو بجویید!
۸. موفقیت نسبی ایران در نمایش #بازدارندگی معتبر: پیامد اصلی عملیات #وعده_صادق بیش از آنکه احیای بازدارندگی ایران باشد، مبتنی بر نمایش توان و اراده برای اعمال بازدارندگی بود تا صرف اعمال قدرت. بیتردید، همکاری با روسیه در حوزه سامانههای دفاع موشکی و خرید سوخو ۳۵ تشدید خواهد یافت.
۹. افزایش هزینه بمباران مراکز دیپلماتیک: روندی که از بمباران سفارت چین در بلگراد توسط ناتو در سال ۱۹۹۹ آغاز و به بمباران کنسولگری ایران در دمشق انجامید، احتمالا متوقف شود. بنظر میرسد که دولتها اراده بیشتری در حفظ امنیت مراکز دیپلماتیک خود در برابر عملیاتهای نظامی داشته باشند.
۱۰. بازسازی نسبی چهره جمهوری اسلامی در میان اعراب و مسلمانان: جنگ در #غزه و پاسخ شوکهکننده به اسرائیل چهره آسیبدیده ایران در جنگ داخلی سوریه را تا حدودی ترمیم کرده است. با این حال، بنظر نمیرسد که کشور توان ترجمه این وجهه بدست آمده را به #قدرت_نرم برای نفوذ پایدار داشته باشد.
۱۱. تسریع فرایند هستهای شدن ایران در صورت عملیات انتقامی اسراییل: هر گونه حمله اسرائیل به قلمرو ایران به تغییر در سیاستگذاری هستهای ایران منجر خواهد شد؛ تهدیدی که از دیگرسو میتواند به احیای گفتگوهای هستهای نیز بینجامد. این را نکته را در نوشته ۵ ماه پیش خود در مقالهای در فارنپالیسی تحت عنوان The 7 Reasons why Iran Won't Fight for Hamas ذکر کرده بودم.
https://foreignpolicy.com/2023/12/04/iran-hamas-gaza-israel-regional-war/
۱۲. نمایش خشن رقابت میان یک قدرت ژئوپلیتیک و یک قدرت تکنولوژیک: اگر اسرائیل مهمترین قدرت تکنولوژی در غرب آسیا است، ایران رفته رفته از موجودیتی صرفا ایدئولوژیک به قدرتی ژئوپلیتیک تبدیل شده است. هر چند که #انزوای_اقتصادی و شکاف درونی، موانع ایران برای تبدیل به قدرت اصلی منطقه است.
چشم اسفندیار اسرائیل #آسیبپذیری_ژئوپلیتیکی این کشور است؛ کشوری با قلمرویی کوچک، محصور در میان مدیترانه و رود اردن و فاقد حوزه نفوذ طبیعی ورای مرزها! برعکس، جایگاه ژئواستراتژیک ایران به عنوان محوری حیاتی در میان خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و جنوب آسیا بنیان اصلی قدرت کشور است.
چنین تفاوت ژئوپلیتیکی در استراتژیهای امنیت ملی دو کشور نیز نمایان شده است: اگر ضربه شوکآور مبتنی بر #حمله_پیشدستانه ستون استراتژی تلآویو بوده، پیشروی تدریجی در #محدوده_منطقه_خاکستری کلید استراتژی ایران است. بیاد داشته باشید که تکنولوژی هیچگاه نمیتواند ژئوپلیتیک را رام سازد!