خودکشی کودکان و نحوهی مواجهه و پیشگیری از آن!
این روزها پس از یکی دو خبر در مورد خودکشی کودکان در نقاط مختلف ایران، این بحثها دوباره در رسانهها مورد توجه قرار گرفته؛ از یکسو عدهای بر این باورند که اخبار و آمار خودکشی کودکان به منظور حفظ آرامش جامعه و جلوگیری از گسترش و ترویج آن در میان کودکان و نوجوانان نباید مطرح شود؛ از سوی دیگر، عدهای بر این باورند که گردش آزاد اطلاعات به صورت کلی به حل هر معضل اجتماعی یا کاهش آن میتواند منجر شود.
پرسشی که در اینجا مطرح است اینکه آیا اگر اخبار مربوط به خودکشی کودکان نباید منتشر شود، آمار واقعی آن در جلسات تصمیمگیری کلان، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد؟ آیا از نقد و بررسی این آمار که باید توسط نهادهای متولی و قانونی، در اختیار مسئولین ذیربط قرار گیرد، انجام اقدامات عملی در سطح آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و سایر نهادهای متولیِ سلامت روان جامعه به عنوان خروجی این جلسات به منظور مقابله با این معضل که در حال رشد است حاصل میگردد؟ برای مثال، همهی ما میدانیم که خودکشی زنان و کودکان در استان ایلام وجود دارد و چندان هم به آن پرداخته نمیشود. آیا تصمیمی در سطح آموزش و پرورش استان ایلام، برگزاری جلسات مشاوره و روانشناسی در مدارس، حمایتهای رایگان روانشناسی از خانوادهها و سایر اقدامات برای کنترل این معضل در این استان صورت میگیرد؟ تجربه به ما میگوید که تا کنون، چنین حمایتهایی وجود نداشته است و اساسا در سطح کلان، اقدام موثری برای مقابله با این پدیده که ریشه در فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اختلالات هیجانی و روانی در سنین بلوغ، ازدواج زودهنگام در سنین بسیار پایین و ... دارد صورت نگرفته است. لذا گاه اصحاب رسانه و فعالان حقوق کودک به این نتیجه میرسند که عدم اعلام آمار از معضل خودکشی کودکان، زمینه را برای انکار کامل آن فراهم میکند (کما اینکه در دو سه مورد گذشته این انکار توسط مسئولین صورت گرفت.)، اقدام عملی برای مقابله با آن نیز شکل نمیگیرد. لذا عدهای بر این باورند که اطلاعات باید حتی در این زمینه به صورت آزاد به گردش درآید تا اساسا مسئولین امر نتوانند وجود چنین مسالهای را در سطح جامعه انکار کنند.
موضوع خودکشی کودکان به نظر میرسد هنوز به آن مرحلهی حاد خود نرسیده؛ هر چند حتی یک مورد از آن هم برای یک جامعه بسیار نگرانکننده و هشداردهنده است. لذا توصیه میشود که مسئولان امر با شناخت دلایل مختلف این مساله که در این متن نیز به برخی از آنها اشاره شد، نسبت به از بین بردن یا کاهش تاثیر این عوامل اقدام سریعی صورت دهند. در این روزها که کرونا باعث افزایش بیکاری به خصوص در مشاغل خُرد در جامعه شده است، تنشهای خانوادگی نیز ممکن است در پی مسایل اقتصادی که در پی این بیکاری میآید افزایش یابد. در نتیجه بار روانی حاصل این تنشها باعث افزایش فشار روحی و روانی مضاعف بر کودکان و نوجوانان در خانواده خواهد شد. گذار از این دوران به نحوی که خانوادهها، بهخصوص کودکان و نوجوانان، از مسالهی بیکاری والدین خود و عدم دسترسی به برخی امکانات برای آموزش و تحصیل کمترین آسیب را ببینند بسیار مهم و حیاتی به نظر میرسد.