خلاء آموزشی، واقعیت تلخ کلاس‌های بی‌معلم! / مهر رسید و گذشت اما معلمان نرسیدند/ فقدان بحرانی 300 هزار آموزگار در کلاس های درس

خلاء آموزشی، واقعیت تلخ کلاس‌های بی‌معلم! / مهر رسید و گذشت اما معلمان نرسیدند/ فقدان بحرانی 300 هزار آموزگار در کلاس های درس

کانال خبری تحلیلی امتداد


 امتداد-بیتا محسنی: مهرِ بدون معلم در حالی به آبان رسید که سخنگوی دولت، روز گذشته در یک نشست خبری، مدعی شد که دولت سیزدهم تقریبا به اندازه ۸ سال دولت قبل معلم جذب کرده است! احتمالا همین وفور نعمتِ نیروی آموزشی در کشور است که بحث استیضاح رضا صحرایی، وزیر آموزش و پرورش را به دلیل اوضاع و احوال آشفته سیستم آموزشی کشور جدی کرده است! داده‌های رسمی درحالی از کمبود دست‌کم ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار معلم در مدارس خبر می‌دهند که البته نسبت آن در استان‌های مختلف، با هم تفاوت دارد. به طور مثال، در استان تهران میزان کمبود معلم حدود چهار هزار نفر برآورد شده است. همچنین بر اساس آمارهای مشابه، از سال ۹۴ تاکنون ۳ میلیون دانش‌آموز به مدارس کشور اضافه شده اما فرآیند تربیت دبیران نه تنها افزایش نداشته بلکه کاهش نیز یافته است. بحرانی که حالا پای نمایندگان مجلس و سران سه قوه را نیز ماجرا باز کرده تا بلکه به تمهیداتی بیانجامد. هر چند که تازه‌ترین خبرهای رسمی همچنان از کمبود چندین هزار معلم حکایت دارد. 

انضباط، مردود!

با این حال اظهارات وزیر آموزش و پرورش، به عنوان عالی‌ترین مقام مرتبط با این حوزه نیز جالب توجه است: «آن دوستانی که اکنون ما را نقد می‌کنند، خودشان می‌دانند چه کار کردند. پذیرش دانشگاه فرهنگیان را به زیر ۴۰۰۰ نفر آوردید. ما هم نمی‌خواهیم بگوییم شما چقدر به مردم جفا کردید. لااقل شما دیگر سکوت کنید و این کم‌توجهی به دانشگاه فرهنگیان تا یک زمانی یک ناترازی ایجاد کرد که اکنون معادل منهای ۷۹ هزار معلم است.»؛ اظهاراتی که مانند سایر مدیران و وزیران دولت سیزدهم، نشان از شانه خالی کردن از مسئولیت و سرازیر کردن بار مشکلات آن بر شانه‌های دولت پیشین و خودبرتربینی دارد؛ دقیقا در آن نقطه که وزیر محترم، ساماندهی نیروی انسانی را در سال جدید تاریخی‌ترین نامیده‌اند! ساماندهی بی‌نظمی که در آن، نه معلم‌ راضی است نه دانش‌آموز و نه اولیا! بی‌نظمی که مصداق آن دریافت وجه از والدین دانش‌آموزان برای استخدام معلم، استفاده از والدین دانش‌آموزان برای اداره کلاس، استفاده وسیع از معلمان بازنشسته (۳۰ هزار نفر) و حتی دانشجویان سال‌های سوم و چهارم دانشگاه فرهنگیان و ... است که برخی رسانه‌های خبری از جمله تابناک به آن‌ها اشاره کرده‌اند. روندی که محصول برنامه‌ریزی غلط یا حتی سال‌ها بی‌برنامگی است. بماند که حالا ۲ سال است که دولت و ۴ سال است که مجلس دست جریان انقلابی است!

فرار از معلم شدن!

خالص‌سازی در آموزش و پرورش، ترکیبی است که اول بار، معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار از آن استفاده کرد و گفت: «نکته بسیار نگران‌کننده‌ این است که رویکردی در وزارت آموزش و پرورش برای جذب معلم وجود دارد مبنی بر اینکه فقط افراد خاص در این حوزه جذب می‌شوند، بسیاری از افرادی که دارای صلاحیت‌های علمی هستند به خاطر نوع نگاه‌شان و بحث‌های سیاسی‌ متاسفانه رد می‌شوند.»

این اظهار نظر خود کلیدواژه بسیاری از معضلات فعلی معلمان است. معضلاتی که معلمان را به ترک شغلی یا حتی مهاجرت سوق داده است. میانگین درآمدی ۱۲۰ هزار دلاری در سال در کشورهای اروپایی و ۶۰ هزار دلار در کشورهای آسیایی، می‌تواند توجیه خوبی برای این تصمیم باشد. بماند که درآمد سالانه یک معلم در ایران تقریبا، ۵ هزار دلار در سال و حتی کمتر از کشور مصر با درآمد ۱۳ هزار دلار در سال است‌. در زیر به بخشی از معضات معلمان که منجر به بی‌انگیزگی آن‌ها و افزایش خانه‌به‌دوشان بازار کار می‌شود، اشاره خواهیم کرد.

جذب معلمان: مسأله جذب معلمان به یک مسأله بحرانی تبدیل شده است. عواملی نظیر روند برون‌سازی غیررسمی معلمان و عدم رسمی‌سازی فرآیند استخدام، کاهش جذب معلمان استخدامی از طریق دانشگاه‌های فرهنگیان، شرایط سنی (به عنوان مثال حداکثر ۲۴ سال)، و افزایش تعداد معلمان بازنشسته، به کاهش تمایل جوانان به معلمی منجر شده است.

تأثیر برون‌سازی: برون‌سازی معلمان و استفاده از آن‌ها به عنوان معلمان غیررسمی تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت آموزش و پرورش دارد. این مسأله باعث کاهش توانمندی‌ها و تعهد معلمان می‌شود.

اتکا به خانواده‌ها: اتکا به خانواده‌ها برای تأمین هزینه‌های آموزش و پرورش نیز به تخریب سیستم عدالت اجتماعی منجر می‌شود. خانواده‌ها به عنوان تامین‌کنندگان اصلی هزینه‌های آموزشی دچار فشارهای مالی بزرگی می‌شوند.

خصوصی‌سازی و کاهش استخدام معلمان: حرکت به‌سمت خصوصی‌سازی آموزش و پرورش و کاهش استخدام معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان نیز به کاهش تأمل و انگیزه افراد به معلمی منجر شده و توازن بین منابع انسانی و اقتصادی در آموزش و پرورش را تخریب می‌کند.

روندی که در نهایت انگیزه و علاقه تحصیل در رشته معلمی را در بسیاری از مردم کاهش داده است. در مقابل، بخشی از اظهارات رضا مرادصحرایی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش درباره طرح «امین» که خلاصه آن جذب روحانیون به مدارس خواهد بود نیز جالب توجه است: «شهریور هر سال رتبه‌بندی براساس قانون صورت می‌گیرد. فعالیت‌های پرورشی از اولویت‌های اصلی سند تحول است. با کمبود ۵۰ هزار مربی پرورشی روبه‌رو هستیم. امسال ۱۱ هزار نفر بدین منظور استخدام خواهند شد، ولی باز هم کم است. آمار کمبود معلمان هنوز دقیق نیست.». تکمیل کننده این گفته‌های مرادصحرایی، اظهارات معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه است: «در سه سال گذشته حدود ۶ هزار نفر از طلبه‌های خواهر و برادر از طریق ماده ۲۸ و آزمون استخدامی، پس از طی دوره‌های آموزشی وارد آموزش و پرورش شده‌اند.»

مسیری که بسیاری از تریبون‌های جریانات خاص را نیز به وجد آورده است. چه‌اینکه خبرگزاری فارس در بخش فارس من، کمپین تقاضای استخدام طلاب در مدارس را به راه انداخته و پیگیری می‌کند!

 

مساله معلم، مساله آینده ایران!

اغراق نیست اگر بگوییم که مساله معلم، مساله آینده ایران است. بنابراین تأثیرات وسیع کمبود نیروی آموزشی در مدارس بر آینده کشور غیرقابل انکار است.

این مسئله به چندین نحو تأثیر منفی می‌گذارد که با مرور تیتروار آن‌ها نیز می‌توان به عمق فاجعه پی برد!

تأثیر بر کیفیت آموزش و پرورش: کمبود معلمان به کاهش کیفیت آموزش و پرورش در کشور منجر می‌شود. این ممکن است تأثیرات طولانی مدتی بر توانمندی دانش‌آموزان داشته باشد و باعث ایجاد شکاف‌های تحصیلی و اجتماعی در آینده شود.

تأثیر بر اقتصاد: آموزش و پرورش نقش مهمی در توسعه اقتصادی دارد. کمبود معلمان می‌تواند باعث کاهش توانمندی نیروی کار جوان و ایجاد نوعی فقدان مهارت‌های لازم در بازار کار شود.

تأثیر بر جوامع: معلمان به عنوان نمایندگان مهم در تربیت و توسعه جوامع شناخته می‌شوند. کمبود معلمان ممکن است منجر به فقدان الگوهای مثبت در جوامع و به افزایش مشکلات اجتماعی منجر شود.

تأثیر بر توسعه فناوری و نوآوری: توسعه فناوری و نوآوری به تعلیم و تربیت مناسب و توانمندی دانش‌آموزان و دانشجویان وابسته است. کمبود معلمان می‌تواند تأثیر منفی بر توانایی کشور در تولید دانش و فناوری داشته باشد.

تأثیر بر رقابت‌پذیری بین‌المللی: تأمین معلمان متخصص و متعهد به آموزش و پرورش به کشورهای دیگر اهمیت می‌آفریند. کمبود معلمان می‌تواند باعث از دست دادن رقابت‌پذیری در مقیاس بین‌المللی شود.

تأثیر بر توسعه مناطق محروم: در مناطق محروم و روستایی که به تعداد کمتری معلم دسترسی دارند، تأثیر کمبود معلمان قابل ملاحظه‌ است. این معاونت‌ها به دلیل عدم توانایی در ارائه آموزش و پرورش مؤثر، از فرصت‌های آموزشی بیش از پیش محروم می‌شوند.

تأثیر بر سطح تحصیلات جامعه: کمبود معلمان می‌تواند به کاهش نرخ تحصیلات عمومی در جامعه منجر شود. این امر ممکن است از دست دادن توانایی جامعه در رقابت با دیگر کشورها در موقعیت‌های بین‌المللی را تسریع دهد.

تأثیر بر توسعه منابع انسانی: توسعه منابع انسانی در هر کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است. کمبود معلمان می‌تواند به توقف فرآیند توسعه منابع انسانی منطقه‌ای و ملی منجر شود.

تأثیر بر نگرش به آموزش و پرورش: کمبود معلمان می‌تواند نگرش جامعه نسبت به آموزش و پرورش را تحت تأثیر قرار دهد که تخریب اعتماد عمومی به سیستم آموزش و پرورش کمترین تاثیر آن است!

تأثیر بر توزیع منابع: کمبود معلمان ممکن است به تمرکز منابع در شهرها و مناطق توسعه‌یافته منجر شود، در حالی که مناطق محروم و روستایی دسترسی به منابع کافی را نخواهند داشت.

تأثیر بر توجه به علم و تحصیل: کمبود معلمان ممکن است به تخریب فرهنگ تحصیل و علم در جامعه منجر شود. از دست رفتن انگیزه برای تحصیل و توسعه شخصی می‌تواند به کاهش تعداد دانش‌آموزان و دانشجویان منجر شود.

تأثیر بر آمادگی جامعه به مواجهه با چالش‌های آینده: آموزش و پرورش نقش مهمی در آمادگی جامعه به مواجهه با چالش‌های آینده دارد. کمبود معلمان ممکن است تأثیراتی منفی بر آمادگی جامعه به مواجهه با تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد.

تأثیر بر انگیزه و حمایت از معلمان: معلمان نقش مهمی در پیشبرد سیاست‌های آموزشی دارند. کمبود معلمان و شرایط کاری نامساعد ممکن است به کاهش انگیزه معلمان و افزایش ترک شغلی آن‌ها منجر شود.

تأثیر بر توسعه توانمندی‌های معلمان: کمبود معلمان ممکن است به کاهش توانمندی‌های معلمان و تعدادی از آن‌ها در تخصص‌های خاص منجر شود. این امر می‌تواند به کاهش کیفیت آموزش و پرورش منجر شود.

و در نهایت...

آموزش و تربیت در ایران به یک مسأله بحرانی تبدیل شده است که نیازمند تغییرات اساسی و انتقادات سخت‌گیرانه است. تغییراتی که ابتدا باید در چند سوال، به پاسخ برسند. اینکه چقدر از ثروت ملی به آموزش و تربیت نسل آینده اختصاص می‌یابد؟ وضعیت ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته چگونه است و آیا بهبودی قابل توجه از سال‌های گذشته قابل مشاهده است؟ یکی از انتقادات اصلی به وضعیت آموزش و تربیت در ایران مربوط به تخصیص منابع مالی است. سوال اینجاست که آیا درست است که تنها یک سهم بسیار کوچک از ثروت تولید شده در کشور به آموزش و تربیت نسل‌های آینده اختصاص داده می‌شود؟ طبق گزارش فرهیختگان در سال ۱۴۰۱، سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی ۰/۳۳ درصد است! این پرسش از آن رو مهم است که در کشور بحث‌های مربوط کمبودهای نظام آموزشی از نبودن فضای آموزشی و معلم گرفته تا کلاس‌های درس ایمن و امکانات آموزشی ساده آموزشی تا ترک تحصیل زودرس دانش‌آموزان، همه و همه در حال بازتولید است.

گویی انتظار وجود یک کلاس درس ایمن و مناسب، یک تخته سیاه، چند نیمکت و یک معلم و تقسیم شدن این امکانات در سراسر کشور اعم از محروم و برخوردار، بسیار زیاد است. حال آنکه باید مدام گفت و تکرار کرد که کمبود معلم و بحران در نظام آموزشی علنا تیر خلاص به آینده این سرزمین است. تیر خلاص به آنچه از «ایران» خواهد ماند...




Report Page