«خطا در اولویت بندی» یا «تعارض میان تمدن ایرانی و فرهنگ جهانی»؟
حمیدرضا عابدیان۱. مدیر کانال تلگرامی راهبرد، آقای محمدجواد روح، در تازه ترین یادداشت خود در این کانال که با عنوان «بازنگری در ملی گرایی» منتشر شده است، نکات مهمی را طرح کرده که شایسته است تا مورد توجه قرار گیرد. سخن اصلی یادداشت مورد اشاره، انذار در خصوص نضج گیری مجدد گونه هایی از ناسیونالیسم است که به زعم نویسنده، مانعی برای توسعه است. پیشنهاد روشن او جهت جلوگیری از درافتادن به چنین دامی، بازنگری در وجوه ملی با نقد ملی گرایی همزمان با بازنگری رایج در وجوه دینی و اسلام فقاهتی ست.
۲. بحث آقای روح از آن رو حائز اهمیت است که ایران را روی هر دو پایش یعنی «ملیت» و «اسلامیت» می نشاند. هرچند که متن در این باره صراحت لازم را نداشته و تم محوری آن، ظاهراً نقد گونه ای از ناسیونالیسم است که تناسبی با ظرفیت های فنی ، اقتصادی و سیاسی ایران ندارد، لیکن حقیر علاقمند است تا چنین بیانگارد که جناب روح نیز به این دقیقه آگاه است که نشاندن «ملیت» به عنوان آنتی تز در برابر «اسلامیت» به عنوان تز، به عبارت خود او، ممکن است «بستر ساز اقتدارگرایی و تعویق و تعطیل توسعه گرایی و دموکراسی خواهی شود.»
۳. از قضا، چنان که من فهم کرده ام، نهضت ملی و خوانشی از ناسیونالیسم که مصدق و بخشی از هواداران او در زندگی سیاسی خود مروج آن بوده اند، الگوی قابل اعتنایی از سازگاری اسلامیت و ملیت است که از ظرفیت بسیار مناسبی نیز برای گسترش و توسعه برخوردار است اما دریغ که این نهج از هر دو سو به درستی مورد توجه قرار نمی گیرد.متاسفانه، غلبه ی سیاست زدگی بر تاریخ، هنوز که هنوز است مانع از فهم دقیق این تجربه ی یگانه در تاریخ میهن مان می شود. نه پهلوی اجازه داد که این تاریخ به درستی اندیشیده شود و نه جمهوری اسلامی و این بسیار مایه ی تاسف است.
۴. نقد روح اما چنان که خود او توصیه کرده، متوجه ی وجه «ملی» گفتمان مصدق است. نقدی که تلویحا، نظام سیاسی مستقر را نیز مورد خطاب قرار می دهد. البته این اولین باری نیست که تحلیل گری، عملکرد نظام سیاسی حال حاضر ایران را، علیرغم تمامی پیرایه های اسلامی اش، ناسیونالیستی ارزیابی می کند. پیش ترها، پرفسور روح الله رمضانی نیز چنین نظریه ای را طرح کرده بود که ما ذیلا به آن خواهیم پرداخت. محمدجواد روح می پرسد: « تا چه حد الگوی مصدقی و موازنه ی منفی او در جهان آن روز و امروز، واقع بینانه است؟» « آیا ناسیونالیسم و بروز ایران در مقام پرچمدار نهضتی علیه وابستگی به قدرت های جهانی،نسبتی منطقی با قدرت واقعی ملی داشت یا خیر؟» «آیا جامعه ی ماقبل توسعه، توان استقلال، آن هم در ابعاد فنی، اقتصادی و حتی سیاسی را داراست یا نه؟»
۵. چنان که ملاحظه می شود، آقای روح، ناسیونالیسم مصدق را «انزواگرایانه» و «غیر متناسب با ظرفیت های ایران» ارزیابی می کند که وجه «ضد امپریالیستی» آن بر وجه «دموکراتیک» اش غلبه دارد. روح هشدار می دهد که « تا راهبرد مشروطه خواهی به نتیجه نرسد و ایران، واجد دولتی ملی و دموکراتیک نشود، ملی گرایی و پنجه در روی قدرت های بیرونی انداختن، صرفا نتیجه ی عکس خواهد داد. از قدرت ملی خواهد کاست و شکاف دولت ملی را افزون خواهد ساخت.ملی گرایی و ناسیونالیسم در صورتی قابل دفاع و حمایت است که بر قدرت ملی بیافزاید و چرخ توسعه و آرمان دموکراسی را بگرداند.»
۶. اما ببینیم روح الله رمضانی چه دیدگاهی دارد؟ این استاد بازنشسته ی حقوق اساسی و امور خارجی در دانشگاه ویرجینیا، در مقاله ای با عنوان «گرایش های روشنفکری در تاریخ و سیاست عصر مصدق»، که در سال ۱۹۸۵ ارائه شده است، می گوید: «جهاد همه جانبه ی آیت الله خمینی با شیطان بزرگ، تنها جایگزین دغدغه ی خاطر مصدق در مبارزه با امپریالیسم بریتانیا شده است. همانگونه که مصدق به توده های ایرانی اظهار داشت که منشاء کلیه ی مصائب این ملت رنج دیده، فقط شرکت نفت است، آیت الله خمینی نیز می گوید که تمام مشکلات ملت ایران و ملل مسلمان جهان، زیر سر خارجی ها و بخصوص آمریکاست.» او در رابطه با مصدق از تعبیر «ناسیونالیسم دنیایی» و در رابطه با آیت الله خمینی، از تعبیر «ناسیونالیسم دینی» استفاده می کند.
۷. رمضانی نیز مانند روح معتقد است که وجه ضدامپریالیستی ناسیونالیسم مصدق پر رنگ تر از وجوه لیبرال و دموکراتیک آن بوده است. او این ویژگی را به ناسیونالیسم برآمده از انقلاب ۵۷ نیز تعمیم می دهد اما به خلاف روح، آن را به «خطا در اولویت بندی اهداف» ارجاع نمی دهد. روح می گوید راهبرد مشروطه خواهی و پروژه ی دموکراتیزاسیون باید مقدم بر هر مبارزه و هدف دیگری باشد اما رمضانی چنین دیدگاهی ندارد. غلبه ی گرایش های «بیگانه ستیزانه» در نهضت ملی و نیز انقلاب ۵۷، از نظر رمضانی نتیجه ی لاینحل ماندن یک مسأله ی اساسی در اندیشه و عمل اجتماعی - سیاسی ایرانیان است.
۸ . او می نویسد:«از آنجا که ایرانیان هنوز در مورد ارزش های اساسی خود به توافق نرسیده اند و نهادهای بنیانی خود را تعیین نکرده اند و به تشخیص شیوه های اداره ی امور خود دست نیازیده اند، هرگاه درصدد تحقق اصل استقلال ملی خود برآمده اند،به ورطه ی گرایش های بیگانه ستیز کشانده شده اند......گذشته از مبارزه با امپریالیسم،نه ناسیونالیسم دنیایی مصدق و نه ناسیونالیسم دینی آیت الله خمینی، هیچ یک نتوانسته اند در مورد اهداف نهایی ملت و شیوه های حکومتی و سیاستی در ایران پاسخ مناسبی ارائه دهند و یا دست کم پاسخ هایی نبوده اند که ایرانیان بتوانند به نحوی گسترده و آزاد پذیرا باشند.»
۹. اما این مسأله ی اساسی چیست؟ پاسخ را از نظر رمضانی باید در رویارویی و تعارض دیرینه و عمیق میان «تمدن ایرانی» و «فرهنگ جهانی» جستجو کرد.او می نویسد: « فرهنگ جهانی، فرهنگی ست که در آن، مسائلی اساسی مطرح است که هنوز در جامعه ی ایرانی، پاسخی مقبول و مطلوب همگان برای آنها یافت نشده است.» رمضانی منظور خود از فرهنگ جهانی را چنین توضیح می دهد: «منظور از فرهنگ جهانی، فرهنگی ست که به گفته ی لوسین پای، بر مبنای تکنولوژی پیشرفته و روح علم، دیدگاهی تعقل گرا از زندگی، برخوردی دنیایی با روابط اجتماعی، عدالت جویی در امور عمومی و بیش از هر چیز دیگری بر این اعتقاد استوار است که واحد اولیه ی هر سیاستی، ملت/دولت می باشد.» متعاقب چنین تعریفی، رمضانی می پرسد:
✓ ایرانیان قصد دارند در برابر تهاجم ارزش ها و واقعیات جهان امروزی، برای اداره ی امور خود، از چه اصولی پیروی و بر چه نهادهایی تکیه کنند؟
✓ آیا مفاهیم اساسی و روش های بنیانی جامعه، باید ماهیتی دنیایی داشته باشد یا خصلتی مقدس؟
✓ آیا هدف و منظور نهایی نظام سیاسی، تامین آزادی های فردی ست یا رفاه اجتماعی؟
✓ اگر هدف رفاه اجتماعی ست، آیا منظور از آن، جماعت ملی ایرانی ست یا امت اسلامی؟
۱۰. نگارنده البته با تعابیر و برداشت پرفسور رمضانی و همچنین محمدجواد روح از ناسیونالیسم نهضت ملی به رهبری دکتر محمد مصدق موافق نیست بویژه آنجا که از سو گیری نهضت ملی علیه استیلای خارجی، در یادداشت آقای روح با عنوان سوگیری علیه «قدرت های بیرونی» و در مقاله ی جناب رمضانی با عنوان «بیگانه ستیزی» یاد شده است. همچنین می توان نشان داد که وجوه دموکراتیک نهضت ملی نیز دوشادوش وجه استقلال خواهانه ی آن در کانون توجه رهبری نهضت قرار داشته است. بخت یار اگر باشم، در یادداشتی جداگانه، این موضوعات را پی خواهم گرفت.