خاطرات یک کوچه گرد

خاطرات یک کوچه گرد


شب نوزدهم ماه رمضان بود 

برای شناسایی یک خانواده،به سمت اطراف محله‌ی چهارباغ رفتیم.

بعد از پرس‌و‌جو و کوچه به کوچه‌ی آن محل را گشتن،هوا تاریک شده بود و باید برمیگشتیم.خانم میانسالی جلوی دربِ تنها مسجد قدیمیِ آن محل کنارمان ایستاد و شروع به صحبت کرد.گویی ناجی شناختن خانواده ای نیازمند شده بود.میدانست اهل آن محل نیستیم و برای چه کاری به آن جا رفته ایم.خانه ای با درب کوچک و به رنگ مشکی را نشانمان داد که انتهای کوچه قرار داشت.

همراه با یکی دیگر از داوطلبان، به سمت خانه اش حرکت کردیم.به در کوبیدم.دختر ده ساله ای که لباس های کهنه ای به تن داشت در را با لبخند به رویمان گشود.

همراه با همان خانم میانسال وارد خانه شدیم.خانه ای بیست و چند متری با یک فرش و کمدی شکسته که لباس و خرت و پرت های اندکی بی نظم درونش قرار گرفته بود.چند پتو و بالش و آشپزخانه کوچکی که تنها یک گاز کهنه و یخچال کوچکی داشت تمام وسایل آن خانه را تشکیل میداد...

به بهانه صدای اذان دوست داوطلبمان بعد از اجازه گرفتن به سراغ یخچال خانه رفت...چیزی جز یک پارچ آب و دو عدد تخم مرغ درونش پیدا نمی شد.مادر خانه بعد از چند دقیقه ای همراه دختر کوچکش وارد منزل شد،با یک نان لواش!

روبریمان نشست.مادر قادر به کنترل دستانِ لرزانش نبود و توان پاسخ دادن به هیچ یک از سوالات ما را نداشت .دختر ده ساله اش پاسخگو تمام سوالات ما شد. دختر ده ساله و هشت ساله ای که جدا از فقر مالی و تغذیه،مشکل تحصیل داشت و در کنار مادری با مشکلات اعصاب و روان و بدون هیچ منبع درآمدی، در خانه‌ای که اهالی محل گاه گاهی چیزی را برای امرار معاش برایشان می‌آورد سپری میکردند.مرد خانواده دچار اعتیاد بود و مدت ها بود که خانواده را رها کرده و هیچ خبری از او نبود...

بوی تلخِ غم‌ و فقرِ سنگین آن خانه میان صدای اذان می‌پیچید...

🔻همراهان گرامی! شما میتوانید برای مشارکت در بیست و سومین آیین کوچه گردانِ عاشق،از طریق راه های زیر اقدام نمایید؛

شماره کارت به نام جمعیت امام علی:

💳6104-3379-8176-7088

شماره حساب به نام جمعیت امام علی:

💰6974058641

لینک دونیت:

https://b2n.ir/y87219

#قصه_ها_فراتر_از_کیسه_هاست 

#بیست_سومین_آیین_کوچه_گردان_عاشق 

#جمعیت_امام_علی_البرز 

#گرسنگی_سهم_کودکان_نیست 

#من_هم_یک_کوچه_گرد_عاشقم

#رمضان۱۴۰۱

#خانه_علم_ملک_آباد

Report Page