حسین رونقی کیست؟

حسین رونقی کیست؟

Davin


حسین رونقی متولد ۱۳۶۴، وبلاگ نویس، فعال مدنی و حقوق بشر و زندانی سیاسی.

حسین رونقی به دلیل تسلطش بر برنامه نویسی تلاش‌های زیادی برای رفع و دور زدن فیلترینگ و سانسور کرده بود.

در جریان انتخابات ۸۸ بطور خیلی فعالانه ای با نام مستعار در وبلاگش گزارش‌های انتقادی مینوشت. خانوادش اهل شهر ملکان هستن و زندگی ساده‌ای دارن. حسین رونقی اولین بار در سال ۸۸ بازداشت میشه. مامورا وقتی حسینو بازداشت میکنن، برادرش حسن رو هم بدون حکم با خودشون میبرن. در واقع حسن رو میبرن برای اینکه از طریق شکنجه حسن، حسین رو تحت فشار و شکنجه روانی قرار بدن. هر دو برادر در زندان تحت شکنجه های شدید قرار میگیرن بطوریکه حسین رونقی دچار آسب دیدگی مهره گردن میشه.

بعد از یکماه برادرش حسن رو بدون دادگاه با وثیقه ۸۰ میلیونی آزاد میکنن چونکه در واقع هیچ اتهامی برای حسن پیدا نکرده بودن و فقط ازش بعنوان اهرم فشار بر حسین استفاده میکردن.

حسین رونقی تقریبا یکسال تحت شدیدترین اعتراف اجباری کنه اما هرگز راضی به اینکار نشد و آخرش اعتصاب غذا کرد.

یعنی زیر شدیدترین فشارها و شکنجه‌ها هم نه تنها حاضر به اعتراف نمایشی نشد بلکه اعتصاب غذا هم کرد.

در خلال این اعتصاب غذاها و شکنجه ها و فشارها برای اعتراف، بازجوها، این شیاطین افسارگسیخته خامنه‌ای، این پسر ۲۵ ساله رو به انفرادی بردن و هرگونه ارتباطی با خانواده و دنیای بیرون رو قطع کردن.

خلاصه رونقی زیر بار فشارها نشکست و هرگز اعتراف نکرد.

در دادگاه مهر و عدالت سید علی، رونقی به همون اتهام‌های همیشگی توهین به رهبری و امنیت ملی، کمک به زلزله زدگان آذربایجان!!! و این چرت و پرتا به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

رونقی به خاطر اعتصاب غذا دچار نارسایی کلیوی شد ولی طبق معمول مسئولان رئوف زندان‌های اسلامی اجازه دسترسی به درمان نمیدادن.

در این حین مادرش زلیخا موسوی همه جا مصاحبه میکرد و درخواست کمک میکرد. به همین دلیل رافت اسلامی شامل حال این مادر هم شد و مامورا با حکم جلب اومدن بردنش!!

وضعیت سلامتی رونقی همچنان بدتر میشد و مسئولان همچنان اجازه درمان نمیدادن.

یکبار حتى خود دادستان به رونقی گفت پزشکی قانونی درخواست داده تو رو سریع به بیمارستان بفرستیم اما سپاه موافقت نمیکنه و من نمیتونم کاری کنم (عجب دستگاه قضایی کامل و بی نقصی داره حکومت اسلامی ) خانواده حسین در بیرون از زندان به هر دری زدن تا ماموران رو راضی کنن این بچه رو به بیمارستان بفرستن اما فکر میکنین در جواب اونا چیکار کردن؟؟؟ در اقدامی هرچه وحشیانه تر به سلول رونقی یورش بردن و انقدر زدنش تا بیهوش شد و جونش در خطر افتاد و سرانجام مجبور شدن به این دلیل (ینی جراحات وارده ناشی از ضرب و شتم و نه بدلیل بیماری کلیوی) ببرنش درمانگاه!!حسین رونقی در طول دوران حبس بارها مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت و در آخر یک کلیه‌اش رو از دست داد!!

و در سال ۹۵ بعد از فشارهای شدید جوامع حقوق بشری و بین المللی بدلیل وضعیت وخیم جسمی و عدم تحمل حبس به قید وثیقه بصورت مشروط آزاد شد.بعد از آزادی هرگز سکوت نکرد و همچنان به نوشتن و روشنگری ادامه داد .

تا اینکه در اسفند ۱۴۰۰ بعنوان اولین قربانی طرح «صیانت» ربوده شد و بعد از یک هفته و با پیگیری وکلاش معلوم شد که بازداشت شده. دوباره اعتصاب غذا کرد

خانواده این مرد بزرگ هرگز دست از حمایتش برنداشتن و پدرش که یک نانوای ساده بود مصاحبه کرد و گفت پسرش مریضه و یک کلیه‌اش رو تو زندان‌های اینا از دست داده.

اگه ایندفعه به اعتصاب غذاش ادامه بده قطعا میمیره و گفت که اگر حسینو آزاد نکنین خودمو مقابل دادسرا آتیش میزنم.

بعد از این مصاحبه سگهای وحشی اطلاعات به نانوایی پدر حمله بردن و با ضرب و شتم پدر و برادرشو با خودشون بردن!!

در جریان اعتراضات اخیر برای شهدا مینر حسین بازهم مرد و مردونه به نوشتن و افشاگری ادامه داد.

در ۳۱ شهریور حسین برای اولین بار داشت با ایران اینترنشنال مصاحبه میکرد که صدای هجوم مامورا اومد. خیلی با خونسردی میگه «مثل اینکه اومدن. ایرادی نداره» و ادامه میده بعد از مصاحبه همه فکر میکنن که حسینو گرفتن اما چندساعت بعد پیام ویدیویی داد و گفت که اینا با پنجه بوکس و آمبولانس و طبق معمول بدون حکم به خونشون یورش بردن اما حسین موفق شده بود در بره. اون شب در منزل کسی مخفی شد ولی از همون مخفیگاه گفت که فرار نکرده فقط چونکه اونا بدون حکم و بصورت خفت گیری میخواستن بگیرنش ترجیح داده مثل یک انسان متمدن باهاش برخورد بشه بنابراین شنبه صبح ۲ مهر خودش با پای خودش به همراه وکلاش به دادسرای اوین میره تا ببینه جریان چیه و از همون روز اول هم اعتصاب غذای خشک خواهد کرد.

با پای خودش به اوین رفت!! مثل یک مرد! مثل یک انسان آزاده و شریف رفت اونجا با دو تا وکیل اما همون دم در گرفتن زدنش و سرشو شکوندن. بعدش هم خودش و وکلاش، میلاد پناهی پور و سعید جلیلیان، رو دستگیر کردن!!

هم حسین رونقی و هم آرش صادقی هر دو بعد از آزادی اذعان کرده بودن که بازجوها و دادستان بهشون توی خلوت گفته بودن «تو در واقع نباید از اینجا زنده بیرون میرفتی. حکمت اعدام بود. منتها چون قضیه زیاد پوش گرفت و مردم اعتراض کردن، مجبور شدیم بهتون حبس طولانی مدت بدیم نه اعدام»

این یعنی اینکه وقتی کسی گیر این سگهای وحشی اوین میوفته دیگه هیچ راهی براش نمیمونه.

هیچ امید رهایی نداره مگر اینکه مردم خبرو هرچه بیشتر پخش کنن تا نظرها به قضیه جلب بشه و سر و صدا کنه تا این بی پدرها از ترس آبروشون مجبور شن این بچه ها رو نکشن!!!

این یعنی زندگی و مرگ حسین رونقی در دستان من و توئه! خود حسین و مادر و پدرش چشم امیدشون به مائه. تا میتونید تو توئیتر هشتگ بزنید. فارسی و انگلیسی فقط هشتگ بزنید. این بچه هنوز زنده‌ست نذارین کار از کار بگذره. اطلاع رسانی کنید و هشتگ بزنید.

حسین رونقی


Report Page