حذف‌شدگان نامرئی کلاس درس

حذف‌شدگان نامرئی کلاس درس

موسسه رحمان

زنگ آغاز سال تحصیلی برای همه کودکان به صدا در نمی‌آید. کودکانی که اگر چه در سن تحصیل هستند اما به دلایل مختلف امکان درس خواندن را ندارند. در ادامه نگاهی به 3 دلیل طرد از تحصیل کودکان داریم:

الف) بیماری

اگرچه آمار دقیقی از تعداد کودکانی که به دلیل بیماری مجبور به ترک مدرسه به‌صورت موقت یا دائمی شده‌اند وجود ندارد اما ناگفته پیداست که ابتلا به بیماری یکی از دلایل مهم طرد از تحصیل می‌تواند باشد که بار آن برای خانواده‌های متعلق به دهک‌های پایین‌تر اقتصادی نیز بیشتر است. با این همه آموزش و پرورش طرح و امکانات روشن و تسهیلگرانه‌ای برای این دسته از کودکان ندارد و به نوعی چاره‌اندیشی برای آن به عهده خانواده و معلم گذاشته شده است. به طوری که تلویحاً هر اقدامی از جانب معلمان در حوزه ملاحظات انسانی آن‌ها قرار میگیرد و نه یک انتظار در چهارچوب تعهدات شغلی وی.

 


ب) گرسنگی و سوء تغذیه

گرسنگی و سوءتغذیه ربط وثیقی با فقر اقتصادی خانواده‌ها دارد. کودک دچار سوءتغذیه بیش از سایرین در معرض بیماریها قرار میگیرد و در مدرسه کارآیی کمتری به نسبت سایرین دارد و از سوی دیگر در اثر ضعف یا بیماری بیش از سایرین ممکن است از کلاسهای درس غیبت کند و لذا رفته‌رفته عملکرد تحصیلی به مراتب ضعیف‌تری به نسبت سایرین داشته باشد و لذا در اثر احساس عدم کفایت، سرخوردگی و فقدان چشم‌انداز از آینده‌ای روشن نهایتاً به ترک تحصیل منجر شود. از سوی دیگر با کاهش سرانه‌های دانش‌آموزان و بودجه آموزش و پرورش، در سال‌های گذشته شاهد حذف طرح تغذیه مدارس و توزیع شیر برای دانش‌آموزان بوده‌ایم آن هم در شرایطی که به دلیل سیاستهای اقتصادی سفره‌های مردم هر روز کوچکتر شده و لذا نیازهای غذایی کودکان در طبقات محروم و بخشی از طبقه متوسط تأمین نمی‌گردد.

اسلاید4

ج) معلولیت

مروری بر پژوهش‌ها و گزارش‌های انجام شده در حوزه بازماندگی از تحصیل نشان می‌دهد که این گروه از کودکان کمتر مرکز تحلیل و ارزیابی سیاست‌ها و حتی سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه کودکان قرار گرفته‌اند. مشابه سایر گروه‌ها، مسئله طرد از تحصیل کودکان دارای معلولیت را نیز در دو بعد خانواده و حاکمیت می‌توان مورد بررسی قرار داد.‌

1. خانواده

در نحوه مواجهه خانواده‌ها با آموزش کودکان دارای معلولیت، نقش انگاره‌های فرهنگی و نداشتن چشم‌انداز مطلوب برای این گروه از کودکان ویژه به نظر می‌رسند. به علاوه ترس خانواده‌ها از بروز حوادث مختلف در مسیر مدرسه یا در مدرسه، عدم اطمینان آنان از ایمنی لازم و متناسب با نیازهای کودکانشان در فضاهای عمومی و آموزشی و تصویر اغراق شده برخی خانواده‌ها از ناتوانی‌های کودک دارای معلولیت از جمله عوامل زمینه‌ساز ممانعت از تحصیل کودک دارای معلولیت است.


علاوه بر اینها انزوای آموزشی و حمایتی خانواده‌های دارای کودکان با نیازهای ویژه از دیگر عوامل تأثیرگذار بر مسئله است. 

خانواده دارای کودک معلول غالباً خودش محکوم به بازیابی امید، یافتن راه‌های ارتباط مؤثر با کودک و جامعه، تأمین تجهیزات مضاعف آموزشی و کسب مهارت‌های لازم برای رشد چندگانه کودک است. وجود این روال نانوشته بسته به سطح درآمدی و اجتماعی خانواده و تجربه پیشین مواجهه با معلولیت گاه والدین را به میزانی از انفعال در پیگیری امور آموزشی کودک معلول می‌رساند.


2. حاکمیت و کودکان دارای معلولیت

به گفته رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در سال 1398 تقریبا به ازای هر ۵۷ دانش آموز با نیازهای ویژه، یک نیروی توانبخشی داریم که فاصله زیادی با استانداردها دارد. وی علت را در عدم تناسب خروجی مناسب در حوزه توانبخشی دانشگاه فرهنگیان و مشکلات جذب از طریق آزمون استخدامی ماده ۲۸ می‌داند. 

پس از تعهد بین‌المللی ایران در آموزش فراگیر کودکان، رفته‌رفته از تعداد و گستره خدمات مدارس ویژه کودکان دارای معلولیت در کشور کاسته شد. منظور از آموزش فراگیر فراهم‌ساختن زمینه‌های تحصیل کودکان دارای معلولیت در کنار کودکان فاقد معلولیت است.  



بنابر نظر کنشگران مدنی حوزه معلولین که خود نیز تجربه معلولیت و تدریس در مدارس کودکان دارای معلولیت را داشتهاند نحوه اجرای این طرح در ایران بیش از اثرات مثبت، پیامدهای منفی بر آموزش این دسته از کودکان داشته است.

آنها نقش حاکمیت را در دو حوزه دسته‌بندی می‌کنند: مسئله قانون و نحوه اجرای قانون. در بررسی عوامل قانونی به فقدان تعاریف معلولیت‌های چندگانه در سازمان بهزیستی کشور و پیامدهای آن در آموزش کودکان دارای معلولیت اشاره می‌شود. در اینجا لازم به ذکر است که سازمان متولی امور افراد دارای معلولیت در ایران سازمان بهزیستی است. با این همه اعتقاد بر این است که بیش از مسئله قانون در حوزه آموزش کودکان دارای معلولیت مسئله‌ی اصلی نحوه‌ی اجرای قانون است.

لذا در ادامه به برخی از مصادیق نحوه اجرای قانون در ارتباط با موضوع بازماندگی از تحصیل کودکان دارای معلولیت اشاره خواهیم کرد. عمده این دلایل بر نقش حاکمیت در فراهم کردن امکان آموزشهای ویژه و اختصاصی این دسته از کودکان اشاره دارد.

فقدان آموزش معلمان و کمبود نیروی آموزشی متناسب با معیارهای آموزش فراگیر یکی از این مصادیق است. 

از سوی دیگر ناآگاهی معلمان عمومی از نیازهای ویژه کودکان دارای معلولیت، عدم آشنایی با مهارت‌های لازم در مواجهه با این گروه از کودکان و فقدان آموزش‌های لازم برای معلمان از جمله کاستی‌های مهم نظام آموزش و پرورش کشور است.

به علاوه بر نقش پولی‌سازی آموزش در طرد از تحصیل کودکان دارای معلولیت توجه ویژه داشت. کودک دارای معلولیت علاوه بر پیامدهای ذکر شده مبتنی بر این عامل که در بخشهای پیشین به آن اشاره شد به دلیل نیاز مضاعف به امکانات و تجهیزات آموزشی بیشتر و نیز تسهیلات خاص رفت‌و آمد بیش از سایرین تحت تأثیر سیاستگذاری‌های این چنینی خواهد بود و لذا بیش از سایرین احتمال طرد از تحصیل در نتیجه اجرای آنها را دارد.

 


بخشی از پژوهش «نگاهی به مسئلۀ بازماندگی از تحصیل کودکان از دید سازمان‌های مردم‌نهاد» به کوشش موسسه رحمان را خواندید. مریم آشور، صبورا سمنانیان و صبا قدیمی نویسندگان این پژوهش هستند.


Report Page