حاکمیت چه روایتی از انتخابات ۱۴۰۳ را ترجیح میدهد؟!

حاکمیت چه روایتی از انتخابات ۱۴۰۳ را ترجیح میدهد؟!

صادق آبسالان

"مردمی سازی" یک واژه ایدئولوژیک و گول زننده است. کار ایدئولوژی ساده کردن امر پیچیده است و تنش موجود در واقعیت را نادیده می گیرد. این خیلی ساده انگارانه است که تصور کنیم با گذاشتن دستیار مردمی سازی و ایجاد چند پست مرتبط در نهادهای دولتی، امکان نقش آفرینی جامعه یا نمایندگان واقعی آن فراهم می شود. در این مورد مشخصا باید تجربه جهانی را سرلوحه کار خود قرار داد.


به رسمیت شناختن تفاوت ها؛

ایران یک جامعه ۸۵ میلیونی با سطح بالایی از تنوع و تکثر است. هر نسخه ای که برای سیاست ورزی و حکمرانی پیچیده می‌شود باید بتواند این تفاوتها و تنوع ها را لحاظ کند. نظام حکمرانی که در قبال "تفاوت" "منصف" نباشد، نمی‌تواند انسجام و همدلی در جامعه ایجاد کند. باور به این موضوع که جامعه دچار "دگردیسی" اساسی در حوزه فرهنگی و اجتماعی شده، کلید راه گشای بسیاری از "بن بست های" فرهنگی جامعه ماست. سیاستگذران فرهنگی و اجتماعی باید بپذیرند با "دیگری های" متفاوت مواجه هستند. دیگری هایی که در بسیاری مواقع به نظام "ارزشی"/ "هنجاری" مطلوب حاکمیت التزام ندارند. سیاستگذاری های "آمرانه" نه تنها راهی به جهان این دیگری های متفاوت پیدا نمی کند، بلکه بر فاصله آنها می افزاید. تنها با "انصاف ورزیدن" در قبال این دیگری های متفاوت است که می توان به جهان ذهنی آنها تقریب جست. دست آویز قرار دادن قانون و اینکه جامعه باید در قبال قوانین آمرانه سبک زندگی، فیلترینگ و ... تابع باشد، امری پذیرفته نیست؛ مادامی که قانون، تبلور "وجدان جمعی" جامعه نباشد.

و بالاخره اینکه، کشتن "امید" یکی از بزرگترین هزینه های وضع موجود است. احیا آن نه کاری غیرممکن، اما بی نهایت سخت و پیچیده است. قطعا با راه حل های آزموده شده و ترکیب نیروهای سیاسی فعلی امکان گذر از این گردنه سخت وجود ندارد. راه حل همان چیزی است که این روزها بر آن تاکید بسیار شده است؛ "راه سوم". راهی که هم "رای نداده ها" و هم اکثر کسانی که به رئیس جمهور منتخب رای دادند، بر پیمودن آن تاکید دارند. این راه با گذر از آرایش و ترکیب نیروهای فعلی سیاسی (اصلاح طلب/اصولگرا) امکان‌پذیر است؛ مطالبه ای که شعار محوری اعتراضات دهه ۹۰ بود. "سترونی" موجود در این نیروها راه را بر کنش های خلاقانه برای برون رفت از وضعیت فعلی بسته است. مطالبه امروز جامعه از حاکمیت، که در اعتراضات ۱۴۰۱ با صدای رسا اعلام شد، "بازگشت به زندگی" است. به قول آن نوجوان دختری که در پاسخ به تاکید مادر برای جدی گرفتن "کنکور" گفته بود: "نمیخوام در مسابقه ای شرکت کنم که برنده هایش بلد نیستند زندگی کنند." امروز بسیاری از کسانی که تمایل به شرکت در انتخابات ندارند، با خود می‌گویند چرا باید به تقویت فرایندی بپردازند که ماحصل آن محدود کردن "زندگی شان" است. از این رو، اگر ارزش بنیادین، "زندگی و حق حیات" است، باید به هر آن چیزی که این مهم را به مخاطره می اندازد، نه گفت. مردمی که روزی با "قلب شان" انقلاب کردند، امروز می خواهند با "عقل شان" زندگی کنند؛ راه زندگی را بر آنها نبندیم. این مهم باید دستور ویژه رئیس جمهور منتخب (به عنوان مجری قانون اساسی) به دولتمردان و دیگر قوای حاکمیت باشد.


جامعه شناسی

T.me/IranSociology

Report Page