جنایت محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی در عملیات کربلای چهار

جنایت محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی در عملیات کربلای چهار

اختصاصی ایران بریفینگ / امیر فرشاد ابراهیمی

محسن رضایی در ۲ توییت عملیات لو رفته «کربلای ۴» را فریبی بزرگ دانست برای آغاز عملیات «کربلای ۵»!

همین ۲ توئیت بهانه‌ای شد برای موجی از اعتراض و انتقادات به فرمانده سال‌های جنگ سپاه پاسداران.

محسن رضایی و بسیاری از فرماندهان جنگ معتقدند «ابوالحسن بنی‌صدر» خائن است چون می‌گفت زمین بدهیم تا زمان بخریم – البته بنی‌صدر این حرف را قبول نداشت- اما اگر نقل‌قول فرماندهان سپاه را بپذیریم که بنی‌صدر خائن است چون «زمین» می‌داده با توجه به اظهارات اخیر رضایی تکلیف او که «جان» داده تا «زمان» بخرد چیست؟ آن‌هم جان بیش از ۱۲ هزار فرزند ایرانی را!

آیت‌الله خمینی هنگامی‌ که قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و در پیامی زجرگونه آن را به ملت ایران خبر داد و از آن تعبیر «سرکشیدن جام زهر» نمود اعلام کرد که: «در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هرچند این مسئله به‌خودی‌خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست» و در پایان پیام هم اشاره می‌کند که: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام‌شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم، ولی به‌واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم»

اکنون قریب ربع قرن از پایان جنگ می‌گذرد اما همچنان از بخش‌های مهم جنگ حرفی زده نمی‌شود و هنوز با مباحثی که از مدیریت جنگ و یا علل ادامه و تمام شدن آن مربوط است بااحتیاط و مرموزانه برخورد می‌شود و همواره در مطالب و یا مصاحبه‌هایی که در این مورد هست ما عبارت‌های «راز» و یا «ناگفته» و همچنین «افشاگری» را می‌بینیم.

اکنون جنگ ایران و عراق و نحوه مدیریت و فرماندهی آن تبدیل‌شده است به یک ابزار و زورآزمایی سیاسی و یا محلی شده است برای تسویه‌حساب جناح‌های سیاسی رایج در ایران!

جنگی که تنها ماحصلش ۷۰۰ هزار شهید ایرانی بود که از جان و مال خود گذشتند و خود را فدای وطن نمودند درحالی‌که هیچ‌کدامشان نه از معادلات سیاسی سردرمی آوردند و نه برایشان اهمیت داشت و تنها و تنها به حفظ کیان این مرزوبوم می‌اندیشیدند.

تاریخ اصیل جنگ علیرغم گفته آیت‌الله خمینی همچنان فاش نمی‌شود و تمامی فرماندهان و مدیران وقت جمهوری اسلامی از بیان واقعیت‌ها سرباز می‌زنند و تنها گاه‌وبیگاه همراه با حوادث سیاسی روز ایران برشی جعلی آمیخته با دروغ‌هایی کاملاً واضح تحویل جامعه داده می‌شود، اینجاست که گمان برده می‌شود که همه این کتمان حقیقت و پرده‌پوشی‌ها برای بازگویی تاریخ جنگ جعلی و مطابق خواسته سیاسی امروز سرداران و آیت‌الله‌های سیاسی حاکم بر ایران هست.

محسن رضایی به‌عنوان فرمانده سپاه و هاشمی رفسنجانی به‌عنوان فرمانده جنگ در هر نظام سیاسی دیگری پس از پایان جنگ، آن‌هم به آن‌گونه فضاحت‌بار باید محاکمه می‌شدند، اما در پناه همین کتمان‌ها «قهرمان» شناخته شدند و مدال افتخار گرفتند!

در ۸ سال جنگ ایران و عراق ۲ عملیات از همه مشهورتر است؛عملیات کربلای ۴ و والفجر ۸ (نبرد اول فاو)عملیات کربلای ۴ به‌واسطه تلفات بی‌شمارش و عملیات والفجر ۸ به‌واسطه موفقیت چشمگیر ایران که از این عملیات به‌عنوان موفق‌ترین نبرد ایران نام‌برده می‌شود و ایران توانست فاو را فتح کند.

فتح فاو توسط ایران آن‌چنان موفقیت‌آمیز بود که صدام حسین پس‌ازآن تغییرات کلی در بدنه ارتش عراق ایجاد کرد و بیش از ۱۰ فرمانده ارشد و میانی‌اش را به اتهام خیانت و بی‌لیاقتی اعدام کرد، فتح فاو توانست معادلات سیاسی دنیا را تغییر دهد و سازمان ملل و شورای امنیت پذیرفت باید برای خاتمه جنگ ایران و عراق، قطعنامه‌ای صادر کند که خواسته‌های ایران هم در آن جا بگیرد.

اما در کمال تعجب دو سال پس از شکست نیروهای عراقی درنبرد اول فاو، ارتش عراق که بازسازی‌شده بود اقدام به یک عملیات وسیع برای بیرون راندن نیروهای ایرانی از شبه‌جزیره فاو نمود. عراقی‌ها بیش از صد هزار نیرو از سربازان ویژه گارد ریاست جمهوری را علیه ۱۵۰۰۰ نفر از نیروهای ایران که در فاو حضور داشتند به کار گرفتند. 

این عملیات سبب شکست ایران و عقب‌نشینی کامل نیروهای ایرانی از شبه‌جزیره‌ای شد که در ۲ سال دست ایران بود و ایران آن‌چنان از کنترل فاو مطمئن بود که حتی نام «فاطمیون» را برای آن انتخاب کرده بود.

 این شکست، زمینه‌ساز آن شد که آیت‌الله خمینی خواستار اجرای حکم اعدام فرماندهان مقصر شکست در جنگ شود و به گفتهٔ اکبر هاشمی رفسنجانی، همان زمان، صادق خلخالی  به خمینی پیام می‌دهد و خواستار اعدام مسببان شکست در جنگ یعنی محسن رضایی و یحیی صفوی و چند فرمانده لشکر دیگر ازجمله اسماعیل کوثری فرمانده لشکر ۲۷ تهران شده بود.

اصلی‌ترین خائن سقوط فاو محسن رضایی است !


آیا ایران می توانست مانع از این شکست و بازپس گیری فاو شود ؟

سرتیپ خلبان احسان ابراهیمی، جانشین وقت گردان عملیات نیروی هوایی در گفتگویی با ماهنامه ارتش گفته است: «از روزهای ابتدایی سال ۱۳۶۷ در پروازهای شناسایی متوجه تحرکات نیروهای عراقی در حجمی وسیع در کرانه‌های شمالی و غربی فاو شده بودیم این تحرکات در ۲۷ فروردین ۱۳۶۷ به اوج خود رسید و کاملاً مشخص بود عراق مصمم به عملیات در فاو است، موضوع را به منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش اطلاع دادیم» (۱)

ستاری همان روز به هاشمی رفسنجانی در تهران خبر می‌دهد، هاشمی نیز به حسن روحانی که در قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء حضورداشته اطلاع می‌دهد (قرارگاه آن زمان در اهواز مستقر بوده) روحانی از محسن رضایی (که به دروغ اعلام کرده بوده در شلمچه هستم اما درواقع مشغول آفند حمله عراقی‌ها در فاو بوده) اطلاع می‌دهد و وضعیت فاو را استعلام می‌کند، محسن رضایی در جواب روحانی می‌گوید: «نگران نباشید فاو سقوط نخواهد کرد مگر آنکه ارتش عراق از بمب اتم استفاده کند»

این در حالی است که درست در همان ساعات فاو سقوط کرده بود و کنترل کامل فاو در اختیار عراقی‌ها بوده!

محسن رضایی بعدها در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری دلیل این دروغ‌گویی را این‌طور عنوان کرد: «ما می‌دانستیم عراقی‌ها بی سیم‌ها را شنود می‌کنند و نمی‌خواستیم به آن‌ها اطلاعات بدهیم!»

این در حالی است که عراقی‌ها که در فاو بودند و کاملاً مشخص است که رضایی فقط هدفش بیان نکردن شکستش به قرارگاه و تهران بوده!

اما در عملیات کربلای ۴ اگرچه محسن رضایی به عنوان فرمانده میدانی متهم است اما متهم اصلی هاشمی رفسنجانی فرمانده ارشد جنگ است.

عملیات کربلای ۴ اگرچه پیش از آغاز لو رفته و رصد شده بود اما ایران از لو رفتن آن مطلع نبود و فرماندهان میدانی جنگ پس از گذشت ساعاتی از آغاز عملیات متوجه لو رفتن این عملیات می‌شوند و امکان جلوگیری از این شکست در همان ساعت اولیه عملیات بود که با لجاجت‌های هاشمی رفسنجانی مانع از این اقدام گردید!

درواقع توئیت اخیر محسن رضایی که مصمم به فریب عراق بودیم همان تئوری هاشمی رفسنجانی و در مقیاس دیگری تئوری رضایی بوده است، تئوری که البته هر دو پس از گذشت یک روز مجاب شدند عملیات را متوقف کنند.

۲۴ ساعت پس از انجام این عملیات هاشمی و رضایی مجاب به توقف عملیات می‌گردند اما این لجاجت تلفات بی‌شمار و شهدای بسیاری را برجای گذاشت که شهدای مظلوم غواص گردان یاسین تنها نمونه‌ای از خیل قریب به ۸۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ شهید مظلوم این عملیات بوده است …



چرا هاشمی رفسنجانی کربلای ۴ را متوقف نکرد؟

تصمیم برای یکسره کردن کار جنگ با اجرای یک عملیات بزرگ در سال ۱۳۶۵ از اصلی‌ترین تصمیم دولتمردان ایران در تهران بود اما فرماندهان میدانی در جبهه‌ها و ازجمله محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران برگزاری این عملیات بزرگ را با توجه به استعداد و توان نظامی سپاه پاسداران «یک رؤیا» می‌دانستند.

محسن رضایی در آن زمان آن‌چنان‌که شهریور دو سال گذشته در برنامه‌ای تلویزیونی خود عنوان داشت (۲) از سال ۱۳۶۵ معتقد بود تا بخش اعظمی از امکانات و تسهیلات نظامی و پشتیبانی به سپاه واگذار نگردد عملاً اجرای هرگونه عملیاتی مناسب نیست، همین اختلاف‌نظرها بود که وی در اردیبهشت ۱۳۶۶ نیز طی نامه‌ای به آیت‌الله خمینی با بیان کردن مشکلات جنگ بر این مسئله تأکید نمود که «اگر کشور وارد جنگ نشود عراق حملاتش را علیه ایران آغاز خواهد کرد»، نگرانی‌های ذکرشده در آن نامه منجر به ملاقات محسن رضایی با آیت‌الله خمینی و سپس ملاقات با احمد خمینی شد و مجدداً وی به‌عنوان فرمانده سپاه پاسداران طی نامه‌ای در ۲۰ صفحه لیست نیازمندی‌های خود را برای ادامه جنگ به جماران ارسال کرده بود و انجام آن «عملیات بزرگ» و همچنین ادامه جنگ را بسته به تأمین آن نیازمندی‌ها اعلام نموده بود.(۳)

اما هاشمی رفسنجانی به‌عنوان مسئول جنگ از نیمه اول سال ۱۳۶۵ معتقد به انجام یک «عملیات بزرگ» بود تا با رسیدن به دروازه‌های بصره راه را برای ورود به بغداد هموار نماید!

اهمیت بصره برای عراق از اهمیت بغداد برای او کمتر نبود، بصره تنها راه ارتباطی عراق با خلیج‌فارس بود و از طرف دیگر نیز بصره ازنظر اقتصادی اهمیت داشت. چراکه چاه‌های نفت عراق در منطقه‌ای به نام رمیله که یکی از بزرگ‌ترین مخازن نفت عراق در منطقه است در بصره قرار دارند.

محسن رضایی در همان برنامه تلویزیونی (سطرهای ناخوانده) گفت از همان ابتدا با انجام هرگونه عملیات مخالف بوده و انجام چنین عملیاتی را هم در محور ابوالخصیب و شلمچه را منوط به آن می‌دانسته که: «باید در جبهه جنوب، جاده‌های شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی جاده‌های مواصلاتی کرکوک به بغداد قطع و یا تهدید شوند» چراکه در آن صورت هم راه برای تصرف بصره هموار می‌گردیده و هم با متوقف شدن صدور نفت عراق به خارج شریان اقتصادی عراق به‌طورکلی متوقف و همچنین آن‌ها می‌توانستند حرکت اصلی به سمت بغداد را شروع نمایند.

نهایتاً با برقراری یک توافق نسبی میان تهران و جبهه، سپاه متقاعد می‌شود تا صرف‌نظر از آن «عملیات بزرگ» برای طراحی یک عملیات در منطقه ابوالخصیب و شلمچه اقدام نماید.

هاشمی رفسنجانی خود درباره این اعتقادش می‌گوید: «نظر من همین بود. ما فکر می‌کردیم از جاده ساحلی فاو به سمت ام القصر، بندر منحصربه‌فرد عراق برویم تا رابطه آن‌ها را با دریا قطع کنیم. ما در عملیات کربلای ۴، همین هدف را قدری وسیع‌تر دنبال می‌کردیم. عملیات کربلای ۵ نیز به همین شکل بود»(۴)

هاشمی رفسنجانی در حالی نظر خود را در مورد عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ بیان می‌کند که البته منکر مخالفت‌های منطقی افرادی چون محسن رضایی و دیگر فرماندهان شهید سپاه پاسداران نیز نبوده و به آن اشاره نیز می‌کند: «می‌گفتند دیگر نمی‌توانیم در پایین بجنگیم. البته منطقشان هم محکم بود و آدم نمی‌تواند منکر آن شود. ما در چند روز اول عملیات، چون عراقی‌ها غافلگیر شدند، به‌سرعت از استحکامات آن‌ها عبور کردیم و تا خیلی از جاها پیش رفتیم؛ اما وقتی عراقی‌ها متمرکز شدند، می‌بایست وجب‌به‌وجب و نخل به نخل، می‌جنگیدیم و تلفات می‌دادیم. لذا این منطق در آن زمان قابل دفاع بود. البته این کار یک کار دائمی نبود. آن‌ها فکر می‌کردند جبهه جدیدی در آنجا باز می‌شود تا عراقی‌ها مجبور گردند در آنجا متمرکز شوند. به‌هرحال من منطق جنگی سپاه را پذیرفتم چون بالاخره آن‌ها هم ادلّه‌ای داشتند و از یکسری خطرها حرف می‌زدند؛ بنابراین لازم است آن‌ها هم حضورداشته باشند و از کارشان دفاع کنند. چون الآن نیستند، ما نمی‌توانیم در مورد آن قضاوت کنیم» (۵)

هاشمی رفسنجانی البته در مورد «قبول ادله سپاه» آشکارا دروغ می‌گوید چراکه اگر ادله سپاه را قبول می‌نمود هرگز عملیات کربلای ۴ و به دنبال آن کربلای ۵ صورت نمی‌گرفت، اگرچه پس از شکست عملیات کربلای ۴ عملیات کربلای ۵ بسیار موفقیت‌آمیز بود و راه را برای تصویب قطعنامه ۵۹۸ که اولین قطعنامه ای بود که خواسته های ایران در آن قید شده بود هموار کرد اما بر اساس اسناد موجود سپاه مخالف انجام هرگونه عملیات از سال ۱۳۶۵ بوده و فرماندهان سپاه و مخصوصاً محسن رضایی مدعی بودند انجام هر عملیات مادامی‌که سپاه از حمایت همه‌جانبه تسلیحاتی و پشتیبانی برخوردار نگردد انجام عملیات قتل‌عام رزمندگان ایرانی است، نهایتاً سپاه که اصرار هاشمی رفسنجانی را برای انجام عملیات می‌بیند اعلام می‌کند باید اگر عملیاتی هم انجام می‌گیرد در جنوب باشد:

محسن رضایی: «در صورت نجنگیدن در اینجا (جنوب) باید زمین‌های دیگری انتخاب کنیم و سازمان آبی و خاکی‌مان را تغییر دهیم.» (۶)

نهایتاً با فشارهای هاشمی به سپاه تصرف شهر بصره به‌عنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۵ موردتوجه قرار می‌گیرد. ازاین‌رو از اردیبهشت تا مهر ۱۳۶۵ و سپس آذرماه همان سال بحث‌های مختلف و طرح‌های گوناگونی ارائه می‌شود، ولی به دلیل معایب موجود همه آن‌ها منتفی گردید تا اینکه پس از یک دور بحث طرحی تصویب شد که موردتوافق نسبی سپاه و هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و سپاه ایجاد عملیاتی از پنج‌ضلعی در شلمچه تا جزیره سهیل در مقابل جزیره مینو را پذیرفت حالا هر دو طرف پذیرفته بودند که زمین شلمچه بر زمین مقابل جزیره مینو ترجیح دارد.

بر همین اساس از نیمه دوم مهرماه کار آماده‌سازی منطقه عملیات با جدیت پیگیری می‌شود و در حین این پیگیری و پیشبرد امور بحث مانور بازهم مطرح‌شده و سرانجام در آذرماه همان سال محسن رضایی با دریافت نظرات و مسائل جدید خط جدید کاری را به نیروی زمینی سپاه ابلاغ می‌کند.

مطابق آخرین تصمیم‌گیری و جمع‌بندی وضع موجود برای انجام عملیات کربلای ۴، منطقه شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره‌ام الرصاص و جزیره مینو انتخاب می‌شود.

منطقه عملیاتی در حدفاصل پنج‌ضلعی در شمال شلمچه تا ۴ کیلومتری انتهای جزیره جنوبی جزیره مینو قرار داشت. حالا چنین تدبیر شده بود که عملیات از دو محور شلمچه و ابوالخصیب باهدف بصره طرح‌ریزی شود. عبور از بین جزایر ام الرصاص و بوارین درواقع تاکتیک ویژه عملیات بود تا بدین طریق راه برای تصرف بصره هموار گردد.

بر اساس برآورد نیروهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله تنها راه ممکن انجام این عملیات آن بوده که با پیشروی به سمت ابوالخصیب و بصره و با مسدود کردن عقبه سپاه هفتم عراق و عبور از میان خط حد سپاه سوم و سپاه هفتم عراق، می‌شود قوای دشمن را تجزیه کرد و به پیشروی در عمق تا بصره ادامه داد.

در این موقعیت دشوار و باهمه این اوصاف عملیات کربلای ۴ بر پایه موفقیت حاصله در فاو انجامش آغاز گردید. هدایت فرماندهی این عملیات کماکان بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء بود اما ۴ قرارگاه عملیاتی نیز اجرای آن را بر عهده داشتند:

۱- قرارگاه نجف که هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:

لشکر ۱۹ فجر- لشکر ۵ نصر - لشکر ۱۷ علی ابن ابی‌طالب - لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا - تیپ ۲۱ امام رضا- تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل- تیپ ۱۲ حضرت قائم.

۲- قرارگاه قدس که هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:

لشکر ۴۱ ثارالله - لشکر ۱۰ سیدالشهدا - لشکر ۲۵ کربلا.

۳- قرارگاه کربلا که هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:

لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله- لشکر ۱۴ امام حسن - لشکر ۸ نجف اشرف - لشکر ۳۱ عاشورا- تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم- لشکر ۳۲ انصار الحسین.

۴- قرارگاه نوح هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:

لشکر ۷ ولی‌عصر - تیپ ۳۳ المهدی- تیپ ۱۸ الغدیر - ناوتیپ امیرالمؤمنین.

هم‌چنین، دو تیپ توپخانه ارتش نیز در این عملیات تحت امر قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء بودند:

تیپ ۶۳ خاتم‌الانبیاء و تیپ ۱۵ خرداد نیروی زمینی ارتش.

عملیات می‌بایست در ساعت ۲۲:۳۰ سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز می‌گردید به همین خاطر اولین ستون از رزمندگان ایرانی به‌عنوان غواص می‌بایست تا پیش از آغاز عملیات به درون آب‌رفته و به سمت خط دشمن حرکت کنند و در انتظار اعلام رمز عملیات و آغاز آن باشند، در این میان، نیروهای شناسایی و کمین دشمن که از هفته‌ها قبل از طریق آمریکایی‌ها مطلع از انجام عملیات بوده‌اند با ایجاد یک دیوار مستحکم کاملاً دفاعی در انتظار رزمندگان ایرانی بودند و به‌محض رویت اولین تحرکات از طریق پرتاب منور آغاز عملیات نیروهای ایرانی را متوجه می‌گردند و با تیربار و خمپاره به‌طرف رزمندگان غواص شلیک کردند حالا انجام عملیات پیش از آغاز آن به‌دشواری رسیده بود.

بر اساس مکالمات بی‌سیم فرماندهان لشکر ۲۱ امام رضا و همچنین لشکر ۲۵ کربلا با قرارگاه‌های نجف و قدس و همچنین قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء که هر دو اعلام می‌کنند انجام و ادامه عملیات میسر نیست و خط اول تهاجم گردان‌های غواص که اصلی‌ترین وظیفه عملیات بر دوش آن‌ها بوده است با مشکل مواجه شده است و عملاً امکان ادامه آن موجود نیست طبیعی است که فرمانده جنگ یعنی هاشمی رفسنجانی طبعاً نمی‌بایست فرمان آغاز عملیات کربلای ۴ را صادر نماید.

به‌عنوان‌مثال مکالمات شهید محمدحسن طوسی و غلامعلی رشید در حدود نیم ساعت قبل از آغاز عملیات شنیدنی است:

شهید محمدحسن طوسی (فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا): مسلم مسلم، حبیب!

غلامعلی رشید (جانشین ستاد عملیات جنوب) در قرارگاه خاتم‌الانبیاء: حبیب به گوشم!

مسلم: حبیب جان اینجا یک تیپ زرهی کامل دشمن مستقر است ما موندیم چه‌کار کنیم؟

حبیب: الآن شما کجایید مگه؟ از ام الرصاص رد شدید؟

مسلم: ما هنوز به ام الرصاص نرسیدیم و امکانش هم نیست نزدیک بشیم، آتش خیلی زیاده، اینجا روز شده ما زیر نوریم الآن! (۷)

غلامعلی رشید که صحبت‌های حساس‌ترین یگان عمل‌کننده برای آغاز عملیات کربلای ۴ را می‌شنود موارد ردوبدل شده بین خود و شهید طوسی را به محسن رضایی در قرارگاه خاتم‌الانبیاء اطلاع می‌دهد و می‌گوید بهتر است عملیات را آغاز نکنیم! چراکه نه‌تنها گردان‌های غواص لشکر ۲۵ کربلا نتوانسته بودند به ام الرصاص برسند بلکه گردان‌های غواص تیپ ۲۱ امام رضا و گردان‌های غواص لشکر ۴۱ ثارالله نیز در وضعیت مشابه ای بودند، محسن رضایی نیز به هاشمی رفسنجانی که برای اولین بار وی جهت انجام عملیات به قرارگاه خاتم‌الانبیاء نیامده بود و در منطقه‌ای در امیدیه مستقرشده بود اطلاع می‌دهد اما به ناگاه پس از هشدارهای شهید طوسی به غلامعلی رشید و همچنین فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، قاسم سلیمانی به محسن رضایی در قرارگاه خاتم‌الانبیاء هاشمی رفسنجانی حدود ساعت ۲۲: ۴۵ رمز عملیات کربلای ۴ (یا محمد) را اعلام می‌کند و فرمان آغاز عملیات کربلای ۴ را می‌دهد!

با اعلام رمز و فرمان اجرای عملیات و با توجه به ناکامی‌های لشکر ۲۵ کربلا و تیپ ۲۱ امام رضا نهایتاً در حوالی ساعت ۵ صبح قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله) و مرتضی قربانی (فرمانده لشکر ۲۵ کربلا) پشت بی‌سیم اعلام می‌کنند که وارد «ام الرصاص» شده‌اند و اگرچه مابقی گردان‌ها به آن‌ها نرسیده‌اند اما اجازه عبور می‌خواهند تا وارد «ام الخصیب» شوند، اما غافل از آنکه تسخیر ام الرصاص فریب آشکار عراقی‌ها بود و آن‌ها ام الرصاص را داده بودند تا حلقه محاصره ایران تکمیل شود.

غلامعلی رشید درباره این لحظات عملیات کربلای ۴ می‌گوید: «بنا بود که ما ساعت ۱۰: ۳۰ شب عمل کنیم که ۹: ۳۰ بخشی از غواص‌های ما در مقابل همین جزیره‌ام الرصاص کشف شدند و بعد دیگر تا یگان‌ها درگیر شدند شد ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۱، آقا محسن به من و آقای شمخانی فرمودند که شما بروید یک کم استراحت کنید تا من و آقا رحیم چندساعتی ادامه بدهیم و بعد شما بیایید که ما رفتیم حدود دوساعتی استراحت کردیم از ۱:۳۰ تا ۳:۳۰ استراحت کردیم اما بعد که بیدار شدیم، دیدیم عملیات خوب پیش نمی‌رود و آقا محسن فکر کنم آمد استراحت کند که دید نمی‌شود؛ البته ساعت ۵ صبح آقای قاسم سلیمانی و مرتضی قربانی پشت بی‌سیم فریاد می‌زدند که وارد ام الرصاص شده و می‌خواهیم عبور کنیم و وارد ام الخصیب شویم، یعنی باروحیه‌ای بسیار قوی دم از پیروزی می‌زدند، ولی سایر واحدها این‌طور نبود. مباحث همین‌طور پیش رفت که ساعت ۷ یا ۸ صبح آقا محسن به این نتیجه رسید که تداوم این عملیات به مصلحت نیست و دستور توقف دادند؛ یکجا من یادم هست که در قرارگاه گفت عملیات در رده بکلی سری لو رفته است. بعد حواشی ظهر بود که به ما گفت بروید امیدیّه و ماجرا را به آقای هاشمی توضیح بدهید و بگویید ما در شلمچه عمل می‌کنیم که این برای خود من خیلی سخت بود. ما رفتیم و آقایان رفیق‌دوست، عراقی و علائی بودند، فکر می‌کنم آقای باقری و آقای سنجقی هم بودند که رفتیم و سوار بالگرد شدیم و رفتیم امیدیه، آنجا وارد یک سالن بزرگ شدیم که آقایان هاشمی و حسن روحانی بودند و یک تعدادی از عزیزان ارتشی هم حضور داشتند که ماجرا را توضیح دادیم و گفتیم که آقا محسن هم گفته ما در شلمچه عمل می‌کنیم، حتی آقای هاشمی فکر کرد همین امشب که گفتیم نه! موقعی که برگشتیم پیش آقا محسن، احساس کرد که با تردید و ابهام [موضع سپاه و وضعیت عملیات ] را مطرح کردیم، لذا خودش فردای آن روز یعنی پنجم دی‌ماه آمد به ما گفت برویم امیدیه و آنجا مفصلاً با آقای هاشمی صحبت کرد و گفت که بهتر است متوقف شویم و بعداً ما در شلمچه عمل خواهیم کرد.» (۸)

خیانت بزرگ هاشمی رفسنجانی

هاشمی رفسنجانی نیز خود درباره آن شب سرنوشت‌ساز می‌گوید:

«خیلی آماده بودیم. خیلی احتیاط می‌کردیم که لو نرود. من آن شب در بوشهر ماندم و به آنجا نرفتم که حضور من کشف شود و عملیات لو برود. ولی لو رفته بود. ظاهراً آمریکایی‌ها با ماهواره مسئله را فهمیده و به عراقی‌ها گفته بودند. یکی از نقاط حساس حمله ما برای عراقی‌ها شناخته‌شده بود که در شروع حمله آسیب دیدیم من نیمه‌شب فهمیدم که مشکل داریم. معلوم شد که لو رفته و نمی‌توانیم جلو برویم …» (۹)

اگرچه طبق همین اظهارات، هاشمی در همان نیمه‌شب اول عملیات متوجه لو رفتن عملیات می‌گردد اما تا فردای آن روز صبر می‌نماید و نهایتاً در ساعت ۹ صبح فردای آغاز عملیات فرمان توقف عملیات کربلای ۴ را صادر می‌نماید!

این فرمان با توجه به اینکه بخش‌هایی از یگان‌های عمل‌کننده تلفات جدی‌ای دیده و یگان‌هایی نیز به موفقیت دست پیداکرده بودند باعث اختلاف‌نظرهایی گردید و از ساعت ۹ صبح به بعد عملاً عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی در قرارگاه خاتم‌الانبیاء و هاشمی رفسنجانی قرار می‌گیرد، بعضی از یگان‌هایی که تلفات بی‌شمار داده بودند عقب‌نشینی نموده اما بعضی از یگان‌ها که علیرغم تلفات زیاد به موفقیت‌هایی دست پیداکرده بودند حاضر به عقب‌نشینی نبودند.

به‌عنوان‌مثال بی‌سیم‌چی شهید حاج حسین بصیر (قائم‌مقام لشکر ۲۵ کربلا) درباره وضعیت عملیات کربلای ۴ و فرمان عقب‌نشینی و پایان عملیات و تشتت آرا در این عملیات چنین می‌گوید:

«حاج بصیر گوشی بی‌سیم را گرفت به مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا آن سوی خط گفت: به لطف خدا و همت بچه‌ها ما خط اول را شکستیم… تمام کانال و منطقه را بچه‌ها تصرف کردند، الآن دارند اسرا را به پشت جبهه منتقل می‌کنند… عراقی‌ها پنج‌تا ضد هوایی چهار لول کاشته بودند و مدام همه نیزار را درو می‌کردند، نیم‌خیز راهمان را عوض می‌کردیم، اما از هرکجا می‌رفتیم بچه‌ها را می‌دیدم که شهید شده و روی زمین افتاده بودند چهار لول ها یک‌لحظه خاموش نمی‌شدند، بی‌سیم هشدار می داد به حاجی بگو عملیات شکسته، بچه‌ها را بکش عقب؛ عقب‌نشینی کنید، عملیات لو رفته، جلو نرید جلو نرید… به حاجی[بصیر] گفتم که آقا مرتضی گفت: باید عقب‌نشینی کنیم حاج بصیر ناراحت نگاهم کرد. دوباره بی‌سیم صدا می‌کند، جلوتر نروید، برگردید… فرمان عقب‌نشینی وقتی صادرشده بود که گردان مالک هم به ما الحاق شده بود، بیشتر بچه‌های گردان مالک هم شهید شده بودند. فرمانده گردان مالک و حاج بصیر باهم صحبت می‌کنند، می‌روم جلوتر، می‌گویم: حاجی، آقا مرتضی می گه باید عقب‌نشینی کنیم. برگردیم عقب. حاج حسین بصیر رنگ می‌بازد و فریاد می‌کشد: مرتضی میگه؟ برگردیم عقب چیه؟ کی می خواد برگرده؟ عقب یعنی چی؟ مرتضی قربانی فرمانده لشکر پشت بی‌سیم، گاهی به من و گاهی به گردان‌های دیگر دستور عقب‌نشینی می‌دهد، دوباره مرتضی قربانی پشت بی‌سیم روی سرم داد می کشه، چی شد علی؟ گفتم: حاج حسین می‌گوید، من کجا برگردم، اینجا شده قتلگاه، نیروهام همه شهید شدند، افتادند. میگه ما به امام قول دادیم که تاآخرین‌نفس تا آخرین قطره خون می‌ایستیم. میگه کجا برگردم عقب؟ مرتضی قربانی گفت: گوشی را بده به حاج حسین بی‌سیم روی شانه‌ام، رفتم کنار حاج حسین، حاجی گوشی را گرفت، مرتضی قربانی به حاج حسین گفت: حاج حسین جان. اطاعت از فرماندهی واجب است ها واجب…. این را که مرتضی قربانی گفت: گوشی از دست حاج حسین افتاد. نشست روی زمین، زار زار گریه کرد. مگر می‌توانست برگردد. از جمع کل گردان ماندیم ۶۲ نفر. شهدای زیادی روی زمین افتاده‌اند. از بچه‌های لشکر امام حسین که با ما دست داده بودند، گردان مالک، گردان یا رسول بیش از چهارصدوهشتاد تا شهید روی زمین افتاده بودند، مگر می‌شود که شهدا را بشماریم، از جمع باقی‌مانده معلوم می‌شود که گردان از گروهان هم خیلی کمتر شده است، هم گردان یا رسول هم گردان مالک، بسیاری هم سخت مجروح شده و توی نیزارها افتاده بودند …» (۱۰)


عملیات کربلای ۴ سرانجام در وضعیت خاصی ۲۴ ساعت پس از شروع نهایتاً در ۵\۱۰\۱۳۶۵ متوقف می‌گردد و مشخص می‌شود بر اساس اطلاعاتی که آمریکا به عراق داده است و همچنین استفاده عراق از تجارب عملیات فاو عملیات لو رفته بوده است، سه روز پس از توقف عملیات کربلای ۴ صدام حسین از دولت آمریکا به دلیل واگذاری اطلاعات اساسی به این کشور برای مقابله با ایران تشکر کرد. (۱۱)

 ناکامی در عملیات کربلای ۴ روحیه رزمندگان و فرماندهان ایرانی را تضعیف نموده بود، محسن رضایی در برنامه تلویزیونی خود اعلام کرد در بعد از عملیات کربلای ۴ نزد امام خمینی رفته و تقاضای استعفا نموده اما آیت‌الله خمینی استعفای وی را قبول نمی‌نماید و می‌گوید بروید با آقای هاشمی، فکر چاره باشید! (۱۲)

هاشمی رفسنجانی اما کماکان در بعد از ناکامی در عملیات کربلای ۴ مجدداً فرماندهان سپاه و ارتش را گرد هم می‌آورد و فرمان آغاز عملیات کربلای ۵ را می‌دهد! این در حالی بوده است که پس از عملیات کربلای ۴ و با توجه به شهادت رسیدن بسیاری از نیروهای رزمنده ایرانی و مجروح شدن آن‌ها مابقی نیروهای بسیجی پس از عملیات به دلیل اتمام مأموریتشان در حال بازگشت به شهرها بودند و عملاً امکان عملیات مجدد میسر نبوده است، هاشمی رفسنجانی دراین‌باره می‌گوید:

« کربلای ۴ را که متوقف کردیم بحث این بود که عملیات را ادامه بدهیم یا نیروها را برگردانیم. نیروهای زیادی داشتیم، ولی آسیب‌دیده بودند. آسیب‌دیدگی نیروها برای عراق هم کشف‌شده بود. در بحث‌های قرارگاهی حتی تا سطح فرماندهان گردان‌ها را شرکت دادیم که پشت اهواز بود. مذاکرات ما معمولاً در گلف و قرارگاه اهواز بود. آن مذاکرات چاپ شد[فرماندهان سپاه ] دو گروه شده بودند: یک گروه مخالف ادامه عملیات بودند و می‌گفتند نباید بجنگیم و فعلاً نیروها را مرخص کنیم و دوباره بیاوریم. یک گروه می‌گفتند بقایای نیروها را در عملیات دیگری، مخصوصاً در همین منطقه که شکست خوردیم، به کار بگیریم. اگر کاملاً متوقف می‌کردیم، پیروزی بزرگی برای صدام بود. فرماندهان نتوانستند به نتیجه برسند و به من محول کردند. گفتند: تسلیم شما هستیم و هر دستوری به‌عنوان فرمانده عالی بدهید، عمل می‌کنیم. من با بررسی همه جوانب فرمان حمله دادم! گفتم: باید عملیات کنید که کربلای ۵ شروع شد. کربلای ۴ و ۵ ازلحاظ زمانی و مکانی نزدیک به هم بودند. آن شکست نیمه‌کاره را تبدیل به پیروزی مشعشعی کردیم که در تاریخ جنگ مثل آن نداریم. عراق غافلگیر شده بود. نیروهایش را مرخص کرده بود. چون فکر می‌کرد ما رفتیم و به این زودی‌ها برنمی‌گردیم. طرح عملیات در شلمچه از قبل آماده بود و منتظر شناسایی نبودیم. تصمیم عملیات داشتیم که در آن مقطع به‌روزش کردیم. کمی صبر کردیم تا وضعیت نور ماه برای عبور از آب مناسب شود. فکر می‌کنم فاصله کربلای ۵‌تا کربلای ۴ دو تا سه هفته بود.» (۱۳)

کمتر از دو هفته پس از شکست در کربلای ۴ در ۱۹\۱۰\۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ در منطقه شرق بصره آغاز می‌شود. تأخیر در واکنش دشمن که به خاطر حضور نیروهای عراقی در منطقه فاو و آمادگی آن‌ها برای حمله و بازپس‌گیری آن بوده باعث شد تا رزمندگان ایرانی به‌سرعت به اهداف خود دست یابند و با عبور از کانال پرورش ماهی سرانجام پس از یک نبرد سخت و علیرغم شهدای بسیار در شرق نهر جاسم مستقر شدند، عراقی‌ها علیرغم تمام تلاش‌هایی که انجام دادند هرگز نتوانستند تا پایان جنگ این مناطق را از ایران بازپس‌ بگیرند.

پیروزی ایران در عملیات کربلای ۵ باعث شد تا صدام جبهه‌های جنگ را رها نماید و حملات هوایی و موشکی خود را به شهرها آغاز کند در همین زمان بود که شوروی از اول ژانویه ۱۹۸۷ (۱۱ دی ۱۳۶۶) با ایجاد یک قطار هوایی برای ارسال موشک‌های زمین به زمین با برد متوسط از نوع اسکاد بی، تانک‌های مدرن تی ۷۲ و همچنین هواپیماهای میگ ۲۳ و میگ ۲۷ را به راه انداخت که برابر گزارش هفته‌نامه فارین ریپورت تنها در کمتر از یک هفته ۱۰۰ فروند موشک اسکاد بی در اختیار عراق گذاشته‌شد، هدف اصلی این موشک‌ها تهران بود به‌طوری‌که از ۱۲ بهمن ۱۳۶۶ تا ۲۴ تیرماه ۱۳۶۷ یعنی تنها ۳ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران فقط بسوی تهران ۸۷ موشک شلیک گردیده که از میان آنها تنها ۹ موشک عمل ننمود و مابقی در کوچه و خیابان‌ها و مراکز عمدتاً غیرنظامی منفجر گردید.

بار دیگر به عملیات کربلای ۴ بازمی‌گردیم، اگرچه عملیات کربلای ۴ به‌واسطه لجاجت‌های هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ و نپذیرفتن نظر فرماندهان میدانی جنگ به نتایج مطلوب نرسید اما این مانع از بیان جوانمردی و غیرت رزمندگان دلیر ایرانی نیست، آن‌ها تا آخرین قطره خون جنگیدند و راه را برای پیروزی بزرگ در عملیات کربلای ۵ هموار کردند یکی از همان جان‌فشانی‌ها مکالمات پشت بی‌سیم سه شهید خطه استان فارس هست که‌ وضعیت عینی ای ازتلاش رزمندگان ایرانی است که به‌عنوان حسن ختام در پی می‌آید:

شهید مسلم رستم زاده (فرمانده گروهان) - مسلم مسلم مرتضی! عمو سرپل رو گرفتیم، بیاین!

شهید مرتضی جاویدی (فرمانده گردان فجر از تیپ المهدی) - مرتضی به گوشم، چند نفرید؟

مسلم - دو نفر، همه شهید شدن

مرتضی -چرا ناله می‌کنی؟

مسلم -پای راستم قطع شده، مهم نیست فقط بیاین!

(چند دقیقه بعد)

-عمو! کریم هستم!مسلمت شهید شد! واقعه هم خوند و شهید شد عراقیا دارن میان بهم تیر خلاصی بزنن! قول بده قیامت شفاعتم کنی … (۱۴)

منابع:

۱-ما در آسمان پیروز بودیم، گفتگو با امیر سرتیپ خلبان احسان ابراهیمی، ماهنامه صف، خرداد ۱۳۷۹

۲- محسن رضایی - برنامه سطرهای ناخوانده، شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران، شهریور ۱۳۹۳

۳-محسن رضایی، تجزیه‌وتحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده دافوس سپاه پاسداران، دوره عالی جنگ، ۱۲\۱۱\۱۳۷۴ وی البته در شب دوم همان برنامه سطرهای ناخوانده گوشه‌هایی از آن نامه ۲۰ صفحه‌ای برای آیه الله خمینی را قرائت نمود.

۴-مصاحبه هاشمی رفسنجانی با حمید آخوندی در خصوص قطعنامه ۵۹۸.

۵- مأخذ شماره ۴

۶-سند شماره ۰۳۰۴\گ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، کربلای ۴ -عملیات سرنوشت‌ساز، جلد یک، گزارش راویان قرارگاه مرکزی سپاه در عملیات کربلای ۴، ص ۸.

۷- سند شماره ۰۵۳۸\د، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، کربلای ۴ -عملیات سرنوشت‌ساز، جلد یک، گزارش راویان قرارگاه مرکزی سپاه در عملیات کربلای ۴، ص ۲۶.

۸- سخنرانی غلامعلی رشید در ۶ اسفند ۱۳۹۲ در نشست عملیات کربلای ۵، مشخصه‌های تاکتیکی و تأثیرات راهبردی، خبرگزاری دفاع مقدس .

۹-مصاحبه هاشمی رفسنجانی با روزنامه خراسان.

۱۰- سایت شهید آوینی، روایت جانسوز شام غریبان کربلای چهار و وداع عاشورایی حاج حسین بصیر.

۱۱-خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش‌های ویژه، خبر شماره ۲۸۷ به نقل از خبرگزاری فرانسه، ۱۱\۱۰\۱۳۶۵.

۱۲- آغاز تا پایان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ص ۱۳۱.

۱۳- مأخذ شماره ۹.

۱۴- تپه جاویدی و راز اشلو، اکبر صحرایی انتشارات ملک اعظم، آخرین مکالمه بیسیم شهیدان مسلم رستم زاده و کریم آزادیان با سردار شهید مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر از تیپ المهدی فارس در شب عملیات کربلای ۴.





Report Page