جذاب‌تر از یک کتابخانه

جذاب‌تر از یک کتابخانه

روزنامه شریف | sharifdaily

روزنامه: فیزیک را چه به کتابخانه؟

دکتر باغرام: سوال خیلی خوبی است. فکر می‌کنم فیزیک و کتابخانه به هم بسیار مرتبط‌اند. گاهی اوقات سر کلاس به دانشجویان می‌گویم که فیزیک درباره‌­ی انسانی است که در مواجهه طبیعت قرار گرفته و می‌خواهد بفهمد! این نقطه شروع به یک معنایی خودِ فیزیک است. گاهی اوقات آدم فکر می‌کند که این فهمیدن شامل همه چیز می‌شود، شامل فیزیک، شیمی، یا مثلا احتیاج شما به ریاضیات برای فهم طبیعت... خود انسان‌ها هم قسمتی از این طبیعت هستند و بعد هم می‌خواهیم درباره‌ی این انسان­‌ها که جزء طبیعت هستند بفهمیم و این تبدیل می‌شود به علوم انسانی. تا حد زیادی همه‌ی این تلاش‌ها در کتاب‌هایی جمع شده است که مردم نوشته‌اند و شما خیلی خوش‌شانسید که مهم‌ترین چهره‌های تاریخ از نظر فکری عقاید‌شان را نوشته‌اند و می‌توانید آنها را بخوانید. در نتیجه من فکر می‌کنم این دو بسیار به یکدیگر مرتبط‌اند. به معنایی، کسی که فیزیک دارد کار می‌کند به همه چیز علاقه دارد!

روزنامه: از اتاق کارتان مشخص است که علاقه به کتاب دارید! از کی در کتابخانه مسئولیت شما شروع شد؟

دکتر باغرام: آبان سال 97، یعنی پاییز 97 فعالیت بنده شروع شد و تا امسال 4 سال و چند ماه در کتابخانه گذشت. تجربه‌ی خیلی خوبی بود. طبیعتاً دشواری­‌های خودش را نیز داشت، ولی دنیای جالبی بود، هم چالش‌هایی که وجود داشت و هم آدم‌هایی که با آن‌ها آشنا شدم جالب بود؛ از دانشجو تا همکارِ کتابخانه تا همکارهای دانشگاه و این تلاش که یک محیط را بهتر کنیم واقعاً از نظر شخصی برای من یک دوره‌ای بود که باعث بلوغ فکری شد.

روزنامه: به جهت ساختاری کتابخانه را توضیح دهید و بعد ما وارد این چند سال شویم. کلا ساختار کتابخانه به چه صورت است؟ ابعادش، تعداد کارمندانش، مراجعه کننده، اعضای دانشجویی، کتاب ها و...

دکتر باغرام: وضعیت کنونی کتابخانه به این ترتیب هست که جزئی از معاونت پژوهش و فناوری است و این بخش‌بندی فکر شده است. معنایش این است که قسمت اصلی وظیفه‌­ی کتابخانه تامین منابع آموزشی و پژوهشی است که طبیعتاً می‌شود تامین منابع و کتاب­‌هایی که هم برای دوره­‌ی کارشناسی و بحث آموزش و هم برای تحصیلات تکمیلی و پژوهش احتیاج داریم. به اضافه‌­ی اینکه کتابخانه بخشی دارد به نام بخش اطلاع‌رسانی که وظیفه آن ارتباط‌گیری با پایگاه‌های داده‌ها است و وظیفه آن تامین مجلات و مقالاتی است که وجود دارد. به بیانی دیگر کتابخانه وظیفه تامین منابع اطلاعاتی دارد.

وضعیت کنونی کتابخانه به این ترتیب است که کتابخانه ی مرکزی در ساختمان دکتر مجتهدی در ضلع شمالی دانشگاه با 6 طبقه مستقر است و دو کتابخانه‌ی شعبه. یکی کتابخانه‌ی مریم میرزاخانی مشترک دانشکده ریاضی و صنایع و دیگری هم کتابخانه‌ی عبدالسلام در دانشکده فیزیک است.

احتمالا می‌دانید که از نظر تاریخِ دانشگاه شاید بیش از یک دهه­‌ی قبل تمام دانشکده‌­ها کتابخانه داشتند، کتابخانه‌های مخصوص به خودشان. تصمیم آن زمان، این بوده است که هم بخاطر کاهش نیروهای همکاری که در مجموعه کتابخانه‌ها کار می‌کردند و هم احتیاجی که هر دانشکده به آن فضا داشته است یک تجمیع رخ دهد و در نتیجه این تصمیم کتابخانه‌های دانشکده‌ها جمع شده است و امروز فقط این دو شعبه باقی مانده است.

از نظر همکارهای کتابخانه در همین لحظه که صحبت می‌کنیم 24 همکار یاری رسان هستند و این نسبت به زمانی که من شروع کردم چیزی در حدود 5 الی 6 نفر بازنشسته داریم و این عدد در پایان سال در مجموع به ده نفر خواهد رسید.

اگر شما به دو دهه قبل برگردید تعداد کتاب‌داران نزدیک به 60 بوده است. دلیلش هم این است که شعب هم هر کدام شان دو همکار داشتند و به شدت این مجموعه کوچک شده است.

حال وظایفی را که کتابخانه انجام می‌دهد علاوه بر تامین منابع که خدمتتان گفتم، بحث سازماندهی کتب، نشریات و پایان‌نامه‌ها است. علاوه بر منابع، موضوع دیگر سالن‌های مطالعه است. هم اکنون سالن‌های مطالعه ای که به صورت متمرکز وجود دارد در کتابخانه‌های مرکزی هست، از سالن مطالعه‌ی پسران 2 سالن، دخترها 2 سالن و سالن مشترک برای تحصیلات تکمیلی و محققان پسادکتری یک سالن و همچنین 2 شعبی که وجود دارد. جمع تعداد صندلی‌های ما از مرتبه ی 500 عدد است. (توجه داشته باشید که این عدد نصف استاندارد قابل قبول با توجه به اعضای دانشگاه است.) جالب اینکه اواخر دانشکده‌­ی مدیریت و اقتصاد یک سالن مطالعه اضافه کرده است و بقیه دانشکده هم محیط برای مطالعه دارند. این مسئله تامین و تجهیز سالن مطالعه هم یک قسمتی از فعالیتی است که در کتابخانه انجام می‌شود.

یکی از فعالیت‌هایی که در این چهار سال رخ داده است، این است که با همکاری مرکز راهبردی و معاونت اداری مالی چارت کتابخانه مرکزی بازنگری شده و الان این چارت از نظر سازمانی دو قسمت مهم دارد. یک بخشِ کلاسیک کتابخانه است که شامل بخش خدمات کتابداری و بخش سازماندهی منابع است؛ و یک قسمت نوین که یک بخش آن اطلاع رسانی و روابط عمومی و فعالیت‌های فرهنگی است و یک بخش دیگر هم بخش خدمات نوین منابع پژوهشی و آموزشی است. این دو بخش نوین در راستای ایده‌ی کتابخانه‌های مدرن دانشگاهی است که امروزه در دنیا از آن بسیار صحبت می‌شود و ما در شریف به سمتش حرکت می‌کنیم.

به تمام این بخش‌ها مرکز گنجینه و اسناد دانشگاه را هم اضافه کنید، که جزء این مجموعه است. اسم کلی مجموعه کتابخانه، مرکز اسناد و گنجینه دانشگاه صنعتی شریف است. قرار بر این است که به نحوی تاریخ دانشگاه در آن ثبت، ضبط و نگهداری شود و به تبع آن به نمایش گذاشته شود. لازم به ذکر است که راه اندازی موزه علم و فن آوری در امتداد گنجینه می‌تواند فرا روی مجموعه باشد.

روزنامه: ارتباط دانشجویان با کتابخانه چطور است؟ خودتان در این چهار سال چه حسی داشتید؟

دکتر باغرام: یکی از تلاش‌هایی که در این چند سال انجام شده است و همکاران کتابخانه بسیار کمک و همیاری کردند و درضمن حمایت معاونت‌های پژوهشی و اداری مالی را هم داشتیم این بود که محیط کتابخانه را بهتر و دوست‌داشتنی‌تر کنیم. این مهم با یک ایده‌ای بسیار ساده شروع شد آن هم اینکه چگونه محیط را آماده کنیم که دانشجو زمان بیشتری را در کتابخانه بگذراند. یعنی صرف اینکه فقط موعد امتحانات و به اجبار در سالن مطالعه ای که وضعیت‌اش مناسب نیست، قرار نگیرد. در نتیجه مجموعه‌ای از این تحولاتی که از نظر نوسازی آنجا اتفاق افتاده است به پشتوانه این ایده است که هم سالن‌های مطالعه مقداری بهتر شوند و هم شرایط محیطی و بصری آن.

در این فرایند دانشجویان هم بسیار کمک کردند. به طور مثال با دانشجویان گروه هنرهای تجسمی دانشگاه در ارتباط نزدیک بودیم و ما می‌گفتیم چه می‌خواهیم و بعد آنها می‌رفتند، فکر می‌کردند و ایده‌ها را می‌آوردند و انجام می‌دادند. هم‌اکنون هم طبیعتاً این مجموعه نقصانِ بسیار دارد، ولی این احساس سابق درباره کتابخانه که محیطی است که در آن باید فقط در روزهای امتحان درس خواند و استرس ایام امتحانات را دارد، تبدیل شده به یک محیطی که شما حتی کل روز را می‌توانید در آن بگذرانید. آمار نشان می دهد که به این ترتیب هست.

خیلی جالب است که شما سالن‌های مطالعه را از نظر ویژگی‌های بصری و محیطی می توانید دسته‌بندی کنید. می‌توانم بگویم کدام وضعیتش بهتر است و دقیقا همان‌ها تقاضای بیشتری برایش وجود دارد. به طور مثال، سالن طبقه‌ی سوم که برای تحصیلات تکمیلی هست و بهتر طراحی شده است، (یعنی فاصله‌ی میزها بیشتر است، مبلمان متفاوت وجود دارد، رنگ‌ها و تزیینات فکر شده و حساب شده است،) از ساعت 7 و نیم شروع به کار می‌کند و دانشجویان صبح زود برای ورود به آن صف می‌بندند! در فصل پاییز 1401 در52 روز کاری بیش از 3800 نوبت-دانشجو از این فضا استفاده کردند.

و این خیلی عجیب است برای دانشجویان که در زمان حال، بیشترشان شب تا دیروقت مطالعه و کار دارند و گاهی کلاس 9 صبح نیز برایشان مقداری زود است، برای مطالعه در این سالن زودتر به دانشگاه می‌آیند. جالب اینکه وقتی می‌گوییم سالن پایین جا هست! می‌گویند که ترجیح و اولویت با این سالن است که شکیل‌تر است. یعنی احساس می‌شود این احترامی که به خودمان می‌گذاریم جواب می‌دهد! یعنی جای خوب درست کنید، مردم می‌خواهند آنجا حضور داشته باشند.

روزنامه: شما عدد و آمار حدود عضویت بچه ها و میزان و تعداد کتاب‌هایی که بچه‌ها می‌گرفتند را دارید؟

دکتر باغرام: از آمار بگویم: اعضای کتابخانه در حال حاضر حدود 7800 نفر است. تعداد کتاب‌های مجموعه در حدود 134000 است، تعداد پایان نامه‌های دانشگاه که نسخه چاپی و دیجیتال آن را نگاه می‌داریم از مرتبه 25000 و در مجموع از مرتبه 190000 کل منابع دیجیتال و چاپی است. به عنوان مثال در فصل بهار 1401 بیش از 2100 کتاب به امانت گرفته شد، در همین بازه زمانی 56 مدرک تامین و بیش از 160 مقاله پژوهشی مشابهت‌یابی شد. همچنین در سه ماه اول بیش از 200 دسترسی مطالعه به پایان‌نامه‌های شریف داده شده است.

نکته‌ی مهم دیگر که در این سال ها به آن توجه جدی کردیم به‌روزرسانی و تهیه منابع غیر درسی، کتاب‌های ادبیات، تاریخ، فلسفه و مجموعه علوم انسانی بود. پیش از کرونا در همکف دفتری داشتیم که دانشجویان کتب مورد علاقه خود را ثبت می‌کردند و سعی می‌کردیم کتاب‌ها را در بازه یک هفته‌ای تهیه کنیم. بعد از مدتی خودمان با ناشران مطرح رویدادهای نمایش-فروش برگزار کردیم. بخش کتب علوم انسانی در امانت طبقه‌ی دوم را سعی کردیم وضعیتش بهتر شود و چند کتابخانه محیطی مانند ادبیات ملل، کتابخانه تالار توس و کتابخانه فلسفه را آماده کنیم. آمار چیزی که نشان می دهد این است که بعد از کتاب‌های درسی عمومی مانند ریاضی یک و فیزیک یک که بیشترین امانت را دارند و بعد نوبت به کتاب های ادبیات و تاریخ و فلسفه می رسد!

روزنامه: بحث نوسازی فیزیک آنجا را گفتید، آیا تجدید و تعویض کتاب ها هم صورت گرفت؟ یعنی کتاب‌هایی که ورژن شان عوض شده است و قدیمی هستند، چون بچه ها جدید ترین ورژن ها را معمولا استفاده می کنند، در این فضا چه شد؟

دکتر باغرام: این مورد هم باز یک مسیری است که ادامه دارد. نکته‌ی جالبی هم در این راستا بگویم! می دانید که دو مخزن کتاب داریم، امانت یک و دو. علاوه بر اینها ما «امانت منفی یک» نیز داریم! که هنوز به صورت رسمی بازگشایی نشده است و مهندس میرزایی، مدیر محترم کتابخانه، و همکارانشان می­توانند این را در برنامه های پیش روی کتابخانه داشته باشند. مخزن کتاب منفی یک در ابتدا مربوط به کتاب های قدیمی بود که وجین شده بودند. به این معنا که مثلا کم امانت گرفته شده بودند. این مخزن هم با همتِ بلند همکاران مرتب شده است و هم‌اکنون می‌توانیم بگوییم که ما سه مخزن کتاب داریم و کتاب های ارزشمندی هم آنجا وجود دارد مثلا ممکن است کتاب فیزیک و یا نشریه علمی پیدا کنید که متعلق به بیش از 100 سال پیش است که ارزش تاریخی دارد و آن را باید حفظ کنیم و نمایش دهیم.

فعالیت دیگری هم که انجام شد، اما هنوز تکمیل نیست این است که دانشکده ها هر یک، رابطِ کتابخانه ( از اعضای هیات علمی) دارند و با آن ها در ارتباط نزدیک هستیم. فرض کنید به یک دانشکده ی خاص مراجعه می کنیم و از رابط محترم می­خواهیم که بیایند و وضعیت کتاب ها را از دید پژوهشی و آموزشی بررسی کنند و اگر احتیاجی باشد کتاب ها را تعویض یا به روزرسانی می‌کنیم. همچنین افرادی داشتیم که می‌گفتند تازه‌های نشر فارسی به چه ترتیبی است. سیاهه کتاب‌های جدید را برای انتخاب به رابط‌ها می‌فرستادیم. فرض بفرمایید 100 الی 200 عنوان در یک سال تازه نشر یک حوزه داشته باشیم. طبیعی است همه‌ی این کتاب­ها لازم نیست. تشخیص می‌دادند و می‌گفتند: به طور مثال این بیست عنوان کفایت می کند و نیاز است و ما آنها را تهیه می‌کردیم.

روزنامه: همکاری کتابخانه و انتشارات دانشگاه به چه صورت است؟ یکی از نقدهایی که بچه ها می‌گفتند یا چالش‌هایی که وجود داشت این بود که انتشارات شاید مثل یک جای دور افتاده است در دانشگاه که خیلی کسی سراغش نمی رود؛ هم از این جهت که همکاری کتابخانه و انتشارات چطور بوده و هم از آن طرف کلا بنظرتان چه باید کرد برای این نشرهایی که در شریف رخ می دهد؟

دکتر باغرام: واقعیت امر این است که ارتباط خیلی خوبی داشته‌ایم. هم در زمان آقای دکتر پور جوادی و هم در زمان آقای مهندس شاکری. اگر اشتباه نکنم، در مجموعه‌ی رونمایی‌ها، سه کتاب از مجموعه‌ی انتشارات دانشگاه را رونمایی کردیم. از سوی دیگر، ارتباطی هست که هر کتابی که منتشر می‌شود به کتابخانه اضافه می‌شود، پس این رابطه در حد قابل قبول خوب پیش می رود. ولی طبیعتاً می‌تواند بیشتر باشد.

در حوزه‌ی انتشارات همکاران خیلی مجرب‌تر و حرفه‌ای‌تر هستند که می‌توانند نظر بدهند، ولی در ایران با شرایط اقتصادی، داستان کتاب به عنوان یک محصول فرهنگی موضوعی سخت و پیچیده ای است و شما اگر می‌خواهید رقابت کنید تیم کاری شما باید خیلی حرفه‌ای باشد و امکانات و بودجه کافی داشته باشید... فکر می‌کنم انتشارات جایی است که دانشگاه می‌تواند بر روی آن سرمایه‌گذاری کند. مجموعه انتشارات را به عنوان جایی که از آن باید سودآوری داشت یا نگران این بود که در حال ضرر و زیان است، نباید نگاه کرد. بسیاری از انتشارات مهم دنیا وابسته به دانشگاه هستند. مثلا Cambridge University Press، Princeton University Press. این‌ها را که نگاه می‌کنید اعتبار دارند و هم سنگ مجموعه هستند. شریف می‌تواند اینطور باشد و معنایش این است که باید هزینه کنید که آن ساختار حرفه ای شکل بگیرد و احیا شود.

روزنامه: در این ایامی که در کتابخانه بودید وضعیت مطالعه در شریف را چطور می‌بینید؟ چون بالاخره سرانه‌ی مطالعه در کشور پایین است و این را همه می‌گویند حالا این وضعیت در شریف بنظرتان چطور است و چقدر بچه ها کتاب می‌خوانند؟ حالا چه درسی و چه غیر درسی.

دکتر باغرام: به عنوان کسی که کار علمی می‌کند باید بگویم که آمار دقیق نداریم و باید اندازه‌گیری کنیم و ممکن است این صحبت من خطا داشته باشد. ولی من خیلی بدبین نیستم. یعنی همیشه همه می‌گویند وضعیت مطالعه و سرانه آن بد است و همه در شبکه‌های اجتماعی هستند و خیلی کتاب نمی خوانند.

ولی یکی از علایق من این است که با دانشجویان که صحبت می‌کنم می­‌پرسم الان چه می‌خوانید؟ چه پیشنهاد می‌دهید؟ یعنی این درصد صفر نیست و یک درصد قابل توجهی از دانشجویان کتاب می‌خوانند، می­‌شناسند و پیشنهاد دارند. می‌تواند بهتر هم باشد، بدون شک؛ احساس می‌کنم که این علاقه وجود دارد و طبیعتاً می‌شود تشویق کرد و بهترش کرد. من امیدوارم.

روزنامه: یک سری اتفاقات جالب هم در کتابخانه این سال ها می افتاد، مثلا نمایشگاه برگزار کردن، دعوت از یک نقاش، نمایشگاه آثار نقاشی یک نفر. این ها چه بود و چه در ذهن تان بود؟ چطور تصمیم میگرفتید این اتفاق بیوفتد؟ با چه ذهنیتی شکل می‌گرفت؟

دکتر باغرام: جنبه‌های متفاوت داشت. یک قسمت این است که واقعاً همیشه این صحبت و این کلیشه وجود دارد که اعضای خانواده‌ی شریف از دانشجویان تا اساتید آدم‌های تک بعدی هستند، که اینطور نیست واقعاً! یعنی با تک تک آن‌ها که صحبت کنید، علایق وسیعی دارند که می‌شود آن ها را بروز داد. نکته‌ی بعدی باز در راستای همین صحبتی است که کتابخانه جایی است که می‌شود در آن وقت گذراند. بدین معنا که اگر خسته شدید می‌توانید بروید یک نمایشگاه نقاشی نگاه کنید، دو تابلوی سینما هم ببینید، یک فردی هم آمده است و دارد درباره‌ی نشر حرف می‌زند و بروید و به صحبت‌هایش گوش فرا دهید.

مورد آخر اینکه فکر می‌کنم واقعاً فرهنگ با مفهوم تکثر همراه است. یعنی نمی‌توانید بگویید من آدم فرهنگی هستم و فقط دارم این کتاب را می‌خوانم و فقط برروی این موضوع خاص دارم فکر می‌کنم.

ما سعی کردیم گوشه های موسیقی ایرانی را به نمایش بگذاریم، نمایشگاه نقاشی ایران درودی را داشته باشیم و این‌ها جنبه‌های متفاوت این اندیشه و فکر هستند که فرهنگ با مفهوم تکثر همراه است.

روزنامه: در دورانی که شما کتابخانه بودید چند حاشیه پیش آمد و بحث‌ش هم بین بچه ها داغ شد. حالا آن دو نکته‌ای که من در ذهنم است یکی رونمایی از کتاب دکتر منصوری است که یکبار به تعویق افتاد و بعد یک متن بی سر و تهی در آمد که اصلا معلوم نبود از کجا بود و گفتند در کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه شریف چه می‌گذرد و... و یک مورد دیگر هم بحث اسامی سالن ها بود که یا پاک شد و یا برداشته شد به نحوی محو شد. اجبار و اصراری هم ندارم و اختیار خودتان است هر مقداری که دوست دارید بفرمایید.

دکتر باغرام: داستان قسمت‌های متفاوتی دارد. من فکر می‌کنم که دانشگاه و به طور خاص کتابخانه‌ی دانشگاه رواداری فکری و فرهنگی بالایی را باید داشته باشد و فکر می‌کنم کاری که دکتر منصوری انجام داده بودند مجموعه کتاب ارزشمندی است و به نوعی حاصل عمر و فکر اوست و طبیعتاً مثل هر ایده ای که جنبه های اجتماعی و فرهنگی دارد قابل بحث، بررسی و نقد است. ممکن است یک قسمت هایی از آن را دوست نداشته باشیم و از دیدگاه خودمان اشتباه باشد، مثل هر کتابی. خوب است که کتاب و ایده معرفی و بررسی و نقد شود. فکر می کنم این تسامح فرهنگی باید باشد. یعنی این کتاب ها معرفی شوند و مردم بخوانند و نقد کنند، حرف شان را بزنند و اشتباه را متذکر شوند و دیدگاه خودشان را بگویند. البته بگویم که اصلا فکرش را نمی‌کردم که چنین چیزی پیش بیاید و می‌پنداشتم که خیلی طبیعی است که مردم قسمت‌هایی از آن را قبول نداشته باشند، مثل هر کتابی. شخص خودم نیز هر کتابی که می‌خوانم همین احساس را دارم.

این بحث سالن‌ها هم خیلی جالب است! دو سالن پسران و دخترانی که آماده شد، مجدد نتیجه زحمات همکاران است. قسمتی از مخازن کتاب‌ها را همکاران جمع کردند که سالن برای فضای مطالعه آماده شود. فکر کردیم با الگوی طبقه ی سوم می توانیم این فضا را بهتر کنیم. تلاش شد و احساس کردیم که در تزیین سالن‌ها از المان های فرهنگی و ادبیات ایران می توانیم استفاده کنیم. بعد از بحث‌های فراوان رسیدیم به نام های سایه و سیمین که خیلی هم از نظر آوایی جالب هستند و هم اینکه هر دو خیلی مهم هستند. سیمین‌ها هم سیمین دانشور و هم سیمین بهبهانی و آن سمت هم سایه! خیلی به دل نشست، این سایه و سیمین. گروه هنر‌های تجسمی گفتند ما نقاشی می‌کنیم، یک نقاشی هست که گذر سیاوش از آتش است و اشاره‌ای به سووشون سیمین دانشور دارد (اثر علی محمد پرورش فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه). تابلوی بسیار زیبایی است که در ورودی سالن قرار دارد. بر روی دیوارهای سالن نیز نوشته‌هایی از شعرا و ادیبان. حتی یکی از همکاران قدیمی کتابخانه تابلوی خط- نقاشی آماده کردند و هدیه دادند و همه چیز عالی! گفتیم خیلی خوب است این سایه و سیمین!

بعد با مدیریت دانشگاه که صحبت کردم، پیشنهادشان معقول بود. می‌گفتند برای نامگذاری مکان‌های عمومی، دانشگاه یک شورا و یا کمیته‌ای داریم. درپاسخ گفتم، هر طور صلاح می‌دانید البته اینکه چقدر این مکان‌ها عمومی است جای بحث است. در دانشگاه مثلا یک ساختمان است که می خواهیم به اسم فرد خاصی بگذاریم یا یک اتاق است داخل یک مجموعه ای؟ مثلا در فیزیک هم ما نام‌گذاری‌هایی داشته‌ایم. مثلا کتابخانه به اسم عبدالسلام. بالاخره تصمیم به این سمت رفت که این اسامی را نگذاریم تا این نامگذاری در کمیته مربوط مصوب شود. یک پیشنهاد دیگر هم این بود که خوب است کتابخانه شورایی داشته باشد و تا حد زیادی می‌شود این موضوع را آنجا مطرح کرد. بنظرم این کار را می توان به نتیجه رساند. جناب آقای مهندس میرزایی، مدیر محترم کتابخانه، می توانند این نامگذاری را در شورای کتابخانه که تشکیل شده است، مطرح کنند و اسامی برگردد یا نام مناسب‌تر دیگری انتخاب شود! بیش از این به دنبال این داستان نرفتم، ولی آن سمت در مدیریت دانشگاه که با من صحبت کردند و این درخواست را داشتند احتمالا مواردی گوشزد شده است و ملاحظاتی وجود داشته است.

روزنامه: رفتن‌تان هم یک مقدار حاشیه داشت. یعنی هم بچه‌ها یک مقدار تعجب کرده بودند و هم در این بیانیه که کانون صنفی اساتید فرستاده بود یک اشاره ای شده بود. این چه بود؟

دکتر باغرام: هم دانشجویان عزیز، هم همکاران بسیار لطف دارند! بدنه‌ی مدیریتی دانشگاه هم لطف دارند. واقعیت امر این است که حکم‌ها دو ساله است، دو سال اول از مهر 97 تا شهریور99، و دو سال دوم از99 تا 1401 و شهریور امسال حکم من تمام شده بود و 3 ماه بود که برروی کاغذ مسئول نبودم. در نتیجه باید تصمیمی گرفته می‌شد. تمایل من این بود که خوب است این مدیریت عوض شود و این چرخه‌ی سالم تغییر مدیران وجود داشته باشد و از طرف دیگر در دانشکده‌ی فیزیک هم تمایل داشتم که همکاری کنم و احساس می‌کردم در دانشکده می‌توانم مفید واقع شوم و در نتیجه این جابه‌جایی را مطرح کردم.

روزنامه: این طرح مسئله از طرف خودتان بود؟

دکتر باغرام: بله! ولی بسیاری از همکاران دانشگاه، استادان ارجمندم، و همکاران کتابخانه و دانشجویان عزیز می‌گفتند ادامه دهید، این پیشنهاد و تمایل هم نیز وجود داشت. تیم مدیریتی دانشگاه و معاونت پژوهشی هم خیلی لطف دارند و با آن ها جلسه داشتم. با معاون محترم پژوهشی هم که صحبت کردیم، لطف داشتند. ولی احساسم این است که هر تیم مدیریتی که سکان را به دست می گیرد، برنامه و تیم خودش را می‌تواند داشته باشد. یعنی حق هر مسئولی است و در نتیجه صحبت بنده به نحوی با موافقت مدیریت هم مواجه شد. پس این توافق دو جانبه است. یعنی اینگونه هم نبود که بگویند شما حتما بمانید و خیلی خوب است و... ممکن است شما طرف مدیریت باشید و بگویید ما می‌خواهیم شما حتما بمانید، این یک مقدار متفاوت است، ولی وقتی که تمایل شخصی نیست، مدیریت هم به این تغییر فکر می‌کند؛ پس همه چیز طبیعی پیش می‌رود.

روزنامه: در پایان اگر فرمایشی دارید بفرمایید.

دکتر باغرام: در انتها می‌توانم درباره ی نقش کتابخانه صحبت کنم. من طی تجربه‌ی این مدت، فکر می کنم واقعاً کتابخانه می تواند تبدیل به مرکز ثقل فرهنگی و فرهیختگی دانشگاه باشد در کنار بقیه ی ارکان دانشگاه مثل معاونت فرهنگی! فکر می‌کنم این فرهیختگی فقط با درس خواندن صرف و نمرات خوب گرفتن و مقالات خوب چاپ کردن نیست. این فرهیختگی باید همراه اندیشه، فکر کردن و حرف مخالف را شنیدن و تسامح و تساهل باشد. این فرهیختگی باید همراه گسترشِ افق های ذهنی باشد. جای خوبی که این بستر می‌تواند اتفاق بیفتد واقعاً کتابخانه است. هم به معنای محلی که افراد می توانند زمان زیادی را سپری کنند، هم اینکه مواجه شوند با کتاب‌هایی که تا کنون ندیده‌اند، با افرادی که معاشرت نکرده‌اند، با افکاری که در معرض آن نبوده‌اند، با برنامه هایی که در آن شرکت نکرده‌اند.

همه‌ی این ها می‌تواند مثبت باشد و فکر می کنم دانشگاه ما واقعاً این پتانسیل را دارد که کتابخانه‌اش علاوه بر اینکه منابع پژوهشی و آموزشی تامین می‌کند، این وظیفه بسترسازی فرهنگی و فرهیختگی را هم داشته باشد.

یک نکته‌ی کاملا شخصی این است که خیلی از یاد گرفتن های من در این مدت بدون شک بخاطر دانشگاه شریف بوده است. من هم اکنون 20 سال است اینجا هستم، ابتدا به عنوان دانشجو و اکنون به عنوان هیات علمی. بخاطر همین حرف زدن با همکلاسی‌ها و دانشجوها و اساتید است که کمی یاد گرفته ام. همواره می­‌پرسم چه می‌خوانید؟ چه یاد گرفته‌اید؟ در مورد چه چیزی دارید فکر می‌کنید؟ و اگر در دانشگاه محفل و محلی هم باشد چه بهتر و خیلی هم ساز است با این داستان.

Report Page